دررسانه هاي درون وبيرون مرزي افغانستان چه ميگذرد؟(بخش دوم)
همراه - همگام همراه - همگام

وضعيت رسانه ها در بيرون ازکشور

 

هر فردی حق آزادی عقيده و بيان دارد و اين حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقايد خود بيم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دريافت و انتشار اطلاعات و افکار، به تمام وسايل ممکن بيان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد. اعلاميه جهانی حقوق بشر.

آزادی بیان، یکی ازارکان اساسی دموکراسی بوده ودرجوامع مبتنی بررژیم های دموکراتیک، برخورداربودن از حق آزادی بیان به مثابه حق مسلم فرد وجمع به شمارمی آید. اختناق وحکومت دیکتاتوری، نه تنها به آزادی بیان ارجی نمی گذارد بلکه مصرانه درجهت سرکوبی آن تلاش می ورزد. روزسوم می، به منزلت ( روزجهانی آزادی رسانه های خبری) خوانده شده واین روزخجسته که بدان (روزجهانی آزادی بیان) نیزنام میدهند، نماد آزادی دوستی وآزادیخواهی آزاد اندیشان بوده وبزرگداشت ازآن، ارج گذاری به کاروپیکار

مدافعان آزادی بیان درطول تاریخ می باشد.

ازعمرتسمیه این روزخجسته هنوزیک ونیم دهه نمی گذرد، اما درطی همین دورهء کوتاه، ازاین روز درتمام کشورهای جهان بوسیلهء نیروها، جریانات، وحکومات دموکرات تجلیل به عمل می آید. این امر، خود تداعی کنندهء آنست که آزادیخواهان سراسرجهان، پیگیرانه درجهت دفاع واشاعهء آزادی بیان می کوشند، هرجائیکه ندای آزادیخواهی بلند شود، پشت مستبدي به لرزه می افتد وهرجا که قلمی به دفاع از آزادی بیان به روشنگری بپردازد، طلسم اختناق وخنثی نویسی می شکند.

دربيرون ازکشوروضعيت رسانه هاي صوتي ،تصويري وچاپي نيزمشکلات وگفتني هاي معين خودرا دارد  .طي اين شش سال گذشته افغانان بيشتربه اينترنيت راه پيداکرده اند . هرکس با هرانديشه ،تفکروتخيل باراه اندازي وب سايت ووبلاگ ويا بانشرنوشته ها ودرد دل خويش به وب سايت وبلاگ ديگران وبخصوص همفکرانش توانستند گفتني ها ، عقده مندي وتخيلات اش را به شکل ازاشکال انعکاس بدهند.

هرنشريه اينترنيتي باطرزتفکروانديشه خاص خويش درمسيري روان است . ناگفته نبايد گذاشت درين بازارآشفته وتنورگرم ، نشريه هاي خوب وغني اينترنيتي هم داريم که مسوولين ونويسندگان آن با تلاشهاي صداقتمندانه ، خالصانه وصادقانه بخاطررشد فرهنگ کشوردرتلاش اند تابتوانند خدمات شايسته وقابل قبولي را انجام بدهند . اين نشريه ها ازيکطرف بادعوت ازنويسندگان ، شعرا وفرهنگيان کشور، بانوشتن مقاله هاي تحليلي وعلمي درراه شگوفاني ادب وفرهنگ وطن وازجانب ديگربا انتخاب وگردآوري مطالب علمي ، فرهنگي وخانواد گي کوشش نموده اند تانشريه هاي مربوط شانرا به آرشيف بزرگ فرهنگي وادبي مبدل نمايند تا نسلهاي بعدي بدون سرگرداني وتلف شدن وقت بتوانند به راحتي ازآن استفاده سودمند نموده وازتاريخ وفرهنگ گذشته کشورشان معلومات لازم بدست آورند .

اما بادريغ ودرد تعداد ديگري ازين نشريه ها باوابستگي هاي معين ،باطرزتفکرخاص ،باحقارت ووعقده مندي هاي بيمارگونه وباحمايت افراد معلوم الحال درپي تخريب ، تحقيروتوهين ملت وشخصيت هاي ملي کمربسته اند .اين نشريه ها هرآنچي که وجدان بيماروخامه ناپخته شان اجازه ميدهد به اين آدرس وآن آدرس رکيک ترين دشنام ، فحش وناسزا رارواميدارند ودرين بازارجنگ وجفنگ ازمسايل شخصي تاموضوعات سياسي وتنظيمي وخانوادگي مطرح ودرمقابل ديد خوانندگان قرارميگيرد . اين نشريه ها باگذشت هرروزدرين مسيرغيراخلاقي بيشترازگذشته وتند ترازقبل به دشنام گويي و عيب چيني مصروف اند.

همچنان شبکه هاي تصويري که به زبان هاي دري و پشتووتوسط افغانان اداره ومديريت ميشوند خيلي اندک وناچيز است . بااين اندک بودن اگردرمسيرخدمت به ميهن وهم ميهنانش صادقانه وشريفانه گام بردارند بازهم جاي هيچگونه تشويش ونگراني نيست ومي توانند درراه وحدت ملي وانسجام کتلويي خدمات ارزشمندي را انجام بدهند. تعداد اين شبکه ها بااستفاده ازآزادي هاي که درکشورهاي غربي وبخصوص درايالات متحده آمريکا وجوددارد چنان مصروف تخريب ،توهين ، تحقير وسرزنش است که ازين طريق ميخواهند به تاج وتخت فرعوني وگنج قاروني دست پيدا کنند .

همه افراد بشر آزاد و با حيثيت و حقوق يكسان به دنيا مي آيند و داراي موهبت خرد و وجدان ميباشند و با يكديگر با روحيه برادري رفتار كنند. اعلاميه جهانی حقوق بشر.

حضرت حافظ ميفرمايد :

ما نگوئيم بد و ميل به ناحق نكنيم

جامه كس سيه و دلق خود ارزق نكنيم

(ما به بد گوئی و نکوهش کسی نمی پردازیم و گرایشی به باطل و ناصواب نداریم. جامه تقوای هیچکس را به رنگ گناه تیره نمی سازیم و پشمینه خود را کبود رنگ نمی کنیم تا خود را در لباس صوفی نمایان به خلق خدا نشان دهیم .)

عيب درويش و توانگر بكم و بيش بد است

كاربد مصلحت آن است كه مطلق نكنيم

(فقیر را به سبب تنگدستی مزمت کردن و غنی را به مالداری نکوهیدن ناپسند است صلاح آن است که کار زشت و ناروا را مطلقا از ما سر نزند.)

رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنيم

سر حق بر ورق شعبده ملحق نكنيم

(برکتاب علم نشان غلط بودن نکشیم و سفسطه نکنیم و راز حقیقت را در ورقهای نیرنگ و افسون پنهان نداریم و درهم نیامیزیم.)

شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد

التفاتش به مي صافي مروق نكنيم

(اگر بزرگی ته جرعه ای از جام قلندران را به احترام نوش نکند ما هم به باده روشن پالوده او اعتنا نمی کنیم.)

خوش برانيم جهان در نظر راه روان

فكر اسب سيه و زين مغرق نكنيم

(در پناه عنایت و حسن نظر سالکان راه حق زندگی را دور از غم می گذرانیم و در اندیشه تجمل نیستیم و اسب گرانبها و کمیاب سیاه رنگ و زین به سیم آراسته و نقره کوب نمی خواهیم.)

آسمان كشتي ارباب هنر مي شكند

تكيه آن به كه برين بحر معلق نكنيم

(امواج فلک کشتی وجود هنرمندان را خورد می کند مصلحت آن است که بر دریای سرنگون سپرهر اعتمادی نداشته باشیم.)

گر بدي گفت حسودي و رفيقي رنجيد

گو تو خوش باش كه ما گوش به احمق نكنيم

(اگر حسودی به رفیق ما تهمتی زد و خاطرش را آزرد به دوست ما بگو دل قوی دار که رفیقان تو سخن رشکناک نادان را نمی پذیرند و بدان گوش فرا نمی دهند.)

حافظ ار خصم خطا گفت نگيريم برو

ور به حق گفت جدل با سخن حق نكنيم

(ای حافظ اگر دشمن غلط گفت و اعتراضی ناروا کرد وی را مواخذه نمی کنیم و اگر راست گفت چون جاهلان با حقیقت به ستیزه و مجادله بر نمی خیزیم.)

اين دوستان بايد بدانند ، آزادي بيان به اين مفهوم نيست هرآنچي که ميخواهي بايد بگويي وهراتهام که ميخواهي به هرکسي ببندي . اگرهرشخص ،گروپ واحزابي خيانت وجنايتي انجام داده اند خودازاعمال که انجام داده است به پيشگاه ملت وبا تامين حاکميت ملي وقانونيت سرتاسري ناگذيربه جواب دهي خواهد بود .

درقوانين ملي وبين المللي باصراحت گفته شده :هرمجرمي تافيصله محکمه بي گناه شناخته ميشود.

وهيچکسي را نميتوان مجرم شناخت مگربه اساس فيصله محکمه .

بااندوه فراوان چه چيزنيست که ازطريق نشرات اين شبکه ها ديده وشونيده نميشود . روزي را بخاطر دارم که مسوول يکي ازشبکه تلويزيوني باصراحت اعلام داشت هرقدر توجه ميکنم به آدرس کرزي )ريس جمهورافغانستان  ( چيزي نگويم اما چه کنم که عادتم شده  ، بايد بگويم .

آيا درکجاي دنيا سابقه دارد که شخصيت هاي ملي وبين المللي تااين اندازه ظالمانه وکينه توزانه مورد قهروخشم يک مشت افراد که نه هدف معين دارند ونه انديشه مشخص وبدون درنظرداشت عفت کلام مورد قهروغضب قراربگيرند. کشورهاي غربي اگرگاهي حرف هاي مستند وانتقادات داخل چوکات به آدرس مسوولين دولتي خويش ميگويند – آنان درجامعه مرفع ودرحاکميت سراسري ودريک تمدن بالاي زندگي دارند و درجامعه خويش کمترين مشکلي دارند. افغانستاني که بعدازسه دهه ويراني وبربادي ازبين خرابه ها وبي قانوني قد برافراشته مشکلات وناگذيري هاي خاص خويش را دارد . امکان ندارد که ريس جمهورکرزي ومسوولين بلند پايه دولتي بتوانند راه بيست ساله را به يک شب طي کنند . کشورچنان درهم وبرهم وزخمي وخونين است که به مواظبت طولاني ودلسوزانه همه افراد وطن نيازدارد . مسوولين دولتي بابيست ميليون گرسنه وحدود پنج ميليون آواره سروکاردارند ، بيايد اين سوال را ازخود بپرسيم آيا امکان دارد دولت نوبنياد ، کشورويران واقتصاد ورشکسته وهنوزکه هنوزاست جنگ کشتاروبزن وبکش ادامه دارد ميتواند ازعهده اين همه مشکلات به يکبارگي بيرون شود؟.  ) وجدان محکمه است که احتياج به قاضي ندارد. (

باري پاي تماشاي برنامه يک ساعته يکي ازمتصديان تلويزيون نشسته بودم که وي باعصبانيت ازآقاي کرزي سوال کردند ، چرا نميخواهيد به مردم افغانستان سوسيال ) ويلفير ( بدهيد تامردم ازين وضعيت فلاکت بارنجات پيدا نمايد؟. باخود گفتم که اين مسوولين ومتصديان نازنين درخانه گرم ودردفترنرم وباپس اندازهاي فراوان بانکي وبادرآمد هاي دالري ازاينجا اوضاع نابسمان کشوررا به تحليل وتجزيه مي نشينندوبه دولت هدايت ميدهد که به ملت معاش ماهواربدهيد.

ازجانب ديگرتعداد اين شبکه ها اشخاص وافراد بخصوص ومشخص خودرا دارند که پيرامون اوضاع سياسي کشوربابررسي هاي گوناگون ازکشورهاي غربي به وطنش رهبر،قانون وخط ومشي سياسي تعيين مينمايند. بارها وبارها شنوندگان اين شبکه ها وسيله تلفون ازين ها تقاضانموده اند که ديگرآنزمان گذشته است که مسوولين دولتي ولشکري وخط ومشي سياسي کشورازبيرون تحميل گردد. اگربه سرنوشت کشورومردم کشورعلاقه داريد لطفآ غرض انسجام ملي ورستاخيز عمومي درداخل کشورتشريف ببريد. اما زياد اتفاق افتاده که موضوع به رکيک ترين دشنامها وناسزاگويي ها کشيده شده وتلفون شنوينده باعصبانيت قطع گرديده است.

اين ها ازيک جانب ازآزادي بيان دادميزنند وازجانب ديگر آنانيکه حقيقت ميگويند وواقعيت را به گوش شان ميرساند مجال سخن گفتن نميابند.

روزي دربرنامه خانه وخانواده يکي ازشبکه هاي تلويزيوني  - شخصي تلفون کشيد وازمتصدي برنامه احترامانه ودوستانه خواهش نمود که اين همه دشنام وناسزاي که ازطريق شبکه تلويزيوني شما به خورد شنويندگان داده ميشود باعث آبروريزي کشوروفاسد شدن اخلاق فاميلي ما ميگردد لطفآ اگرامکان داشته باشد شما به مثابه گرداننده برنامه خانه وخانواده ازين عمل زشت جلوگيري نمايد؟. ولي متصدي برنامه بدون درنگ گفت : تلويزيون هاي تانرا خاموش وبرنامه را تماشا نکنيد.

«اگر از برنامه های تلويزيوني خوشتان نمي آيد، آن را خاموش کنيد.»

راه حل ساده انگارانه فوق الذکر، طوری ارائه می گردد که گويي برگ برنده استدلال را در مباحث بي شماری درباره تأثيرات برنامه های تلويزيوني به دست آورده است. اين نصيحت شبيه به اين است که گفته شود: «اگر شما از آلودگي هوا ناراحت مي شويد، نفس نکشيد.» آن هايي که کليد روشن و خاموش را تبليغ مي کنند، اين واقعيت ساده را ناديده مي انگارند که سرگرمي های تلويزيوني عامه پسند، شرايط فرهنگي را که همه ما در آن زندگي مي کنيم، شکل مي دهد. ايده ها دارای قدرتند، لغات و تصاوير حاوی پيامدها و نتايجي هستند.

ولي اکثربه اين نتيجه وباوررسيده اند که درعقب اين همه تاخت وتازها ، دشنامها وناسزاگويي ها وهرج ومرج ها دستهاي پنهاني وجوددارد تاملت را بجان هم انداخته وبه قول معروف ازآب گل الود ماهي بگيرند. اگرچنين نيست چراکشورميزبان خلاف تمام نورم هاي آزادي بيان ، حقوق وکرامت انساني وشيوه هاي ژورنالستي جلواين همه رنگ ونيرنگ را نميگيرد. ؟

اين متصديان وبرنامه سازان بايد بدانند که شخصيت انسان ازهرگونه تجاوزوتعرض مصوون است. آزادي بيان اين نيست که مسوولين دولتي وشخصيتهاي ملي مورد تحقيروتوهين مغرضانه وکژانديشانه قراربگيرندوکسي هم نيست که بگويد بالاي چشمت ابرواست. معلوم نيست که اين وضعيت تا چه وقت ادامه دارد؟

درطي سه دهه جنگ خانمانسوز حدود دوتاسه ميليون شهيد ،زخمي ومعلول داده ايم ولي هنوزدل اين جنابان يخ نکرده است. اگرقرارباشد تعدادي را بخاطر اعمال ظالمانه ي بيش ازنيم قرن قبل ، تعدادي را به جرم کمونيست بودن ، تعدادي رابنام جنگ سالاروتفنگدار، تعدادي ديگررا به اتهام ملا وطالب بودن و فردا تعداد ديگررا به اتهام وابستگي وقتل وخونريزي پاي دادگاه ومحاکم بکشانيم ، پس بايد چند ميليون ديگرنيزقرباني بدهيم زيراهرکس به نوبه خود ، عمل خوردويا بزرگي را انجام داده است .

درين ميان خوشبختانه شبکه هاي نيزوجود دارد که خالصانه ورضاکارانه بخاطرالتهاب دردهاي بي پايان ملت تلاش دارند تابتوانند غم، درد، کدورت ، بي وطني، مهاجرت ، مصيبت وتنهايي راازدل هم وطننانش بيرون نموده وگل لبخند را به لبهاي وطندارانش بکارد. اين شبکه هاي تصويري بارسالت وطنپرستانه وباوجيبه ملي دربرنامه هاي نشراتي اش ازهرگونه تفرقه اندازي ، کژانديشي ونفاق افگني دوري جسته ودرراه غنامندي فرهنگي وهنري ميهنش جدوجهد شباروزي مينمايند.

 


مروري برنشرات تلويزيون نور

 

در پنج قاره جهان انسان سفيد، سياه ، زرد ، دانشمند ، بي سواد ، زن ، مرد،اطفال ، فقير و غني و... پاي تصويرتلويزيون مينشينند ، تلويزيون يعني تصوير خانگي براي انسان امروز ، اما اين تصاوير چه چيز ارائه مي کنند ، از چه چيز صحبت مي کنند، چگونه روياها را باز مي کنند، وقايع را چطور مي نمايانند؟ چه روياهايي ، چه وقايعي؟

در اينكه‌ يك‌ رسانه‌ خوب‌ چه‌ خصوصياتي‌ دارد و يا خوب‌ بودن‌ يك‌ رسانه‌ به‌ لحاظ‌ كيفيت‌ تابع‌ چه‌ عواملي‌ است‌،ايده‌هاي‌ زيادي‌ وجود دارد. بسياري‌ معتقدند يك‌ رسانه‌ زماني‌ موفق‌ عمل‌ مي‌كند كه‌ مخاطب‌ عام‌ پيدا كند. به‌ عبارت‌ ديگر برنامه‌هاي‌ آن‌ رسانه‌ فقط‌ براي‌ قشري‌ خاص‌ ساخته‌ نشود.

رسانه‌ خوب‌ از ديد بسياري ازتحليلگران‌ به دو گروه‌ متفاوت‌ قرار مي‌گيرد. دانشمندان بر اين‌ باورند كه‌ رسانه‌يي‌ مي‌تواند در يك‌ سطح‌ ايده‌آل‌ حركت‌ كند كه‌ برنامه‌هايش‌ را براساس‌ نيازهاي‌ جامعه‌ تدوين‌ كند. آن‌ هم‌ در تمام‌ رده‌هاي‌ سني‌ و علمي‌. يعني‌ يك‌ كودك‌ زماني‌كه‌ از رسانه‌يي‌ چون‌ تلويزيون‌ استفاه‌ مي‌كند، همانقدر لذت‌ و آگاهي‌ بدست‌ آورد كه‌ يك‌ پژوهشگر از ديدن‌ برنامه‌يي‌ علمي‌. بالطبع‌ يك‌ پژوهش‌ تحصيلكرده‌ به‌ لحاظ‌ درك‌ و شناخت‌ مسائل‌ پيرامون‌ خود از كودكي‌ فراتر است‌ اما مي‌بينيم‌ كه‌ در اين‌ مثال‌ يك‌ نكته‌ اساسي‌ لحاظ‌ شده‌ است‌ و آن‌ لذت‌ بردن‌ و كسب‌ آگاهي‌ از يك‌ رسانه‌ است‌ كه‌ به‌ زعم‌ كارشناسان‌،از اساسي‌ترين‌ مسائل‌ يك‌ رسانه‌ ايده‌آل‌ است‌.  شادي‌ و شاد بودن‌ و شاد زيستن‌ در دنياي‌ جديد‌ كنوني‌،يكي‌ از آرزوهاي‌ دست‌ نيافتني‌ به‌ شمار مي‌رود. اگرچه‌ بسياري‌ خود را شاد مي‌دانند اما اگر به‌ مراحل‌ كار و زندگي‌ روزانه‌ آنها نگاهي‌ كنيم‌ مي‌بينيم‌ آن‌ شادي‌،رنگ‌ واقعيت‌ ندارد. اما والت‌ ديسني‌ به‌ عنوان‌ نخستين‌ كمپني‌ سازنده‌ تصاوير محرك‌ و انيميشن‌ ايده‌آل‌، اين‌ درس‌ را به‌ رسانه‌ها داد كه‌ داشتن‌ ارتباط‌ متقابل‌ با مردم‌ تنها در سايه‌ درك‌ نيازها و خواسته‌هاي‌ آنها است‌. نه‌ در پناه‌ ساخت‌ و يا نوشتن‌ متني‌ كه‌ عده‌يي‌ خاص‌ از آن‌ لذت‌ ببرند.

مردم‌ در هر جامعه‌يي‌ صاحب‌ يك‌ بينش‌ هستند. اين‌ بينش‌ به‌ آنها اين‌ امكان‌ را مي‌دهد كه‌ بهترين‌ قاضي‌ براي‌ انتخاب‌ برنامه‌ها و مطالب‌ يك‌ نشريه وروزنامه‌ باشند. بنابراين‌ اگر ديده‌ مي‌شود رسانه‌يي‌ بيشترين‌ مخاطب‌ را به‌ خود اختصاص‌ مي‌دهد مي‌توانيم‌ به‌ دور از قوانين‌ كلاسيك‌ و مدرن‌ ارتباطات‌ به‌ آن‌ لقب‌ رسانه‌ برتر دهيم‌.

برخي معتقدند كه مطبوعات ذاتاً پر هياهو، جنجالي و احساس برانگيزند، اما حقيقت اين است كه در بسياري موارد آنها را بي‌صدا، خنثي و محافظه‌كار مي‌يابيم. شايد بدين سبب كه كناره‌گيري زيركانه از برخي وقايع، خوبتر‌از جنجالي عمل كردن است. چه بسيار ماجراهاي هيجان‌انگيزي كه ـ برخلاف حوادث معمولي اما جنجالي شده ـ كمتر به آنها توجه مي‌شود و چه بسيار رخدادهايي كه نه تنها جزئيات اصلي بلكه همه ماجرا ناديده گرفته مي‌شود، حتي آنهايي كه اهميت‌شان انكارناپذير است.

يکي ازين شبکه هاي ملي ووطني تلويزيون نوراست  - بااندک مدتي که ازعمرنشراتي اش ميگذرد باپيشکش نمودن برنامه هاي جالب ادبي ، هنري وفرهنگي جاي ويژه يي دربين افغانان  دارد .اين نشريه صوتي وتصويري به ابتکارورهنمودهاي جوان پرتلاش وبااساس (يمايوسفزي ) توانست دراندک مدت مهمان دايمي هرخانه ومحبوب هرقلبي گردد.  تلويزيون نوربا بهترين متصديان ، برنامه سازان وگويندگان درهرخانه وخانواده اي راه پيدانموده است وباگذشت هرروزازحمايت بي دريغ افغانان برخوردارميشود .

اينهم زندگي نامه موسس تلويزيون نور (يما يوسفزي) با اصل امانت داري به انگليسي:

Yama Yousefzai’s Biography:

         Yama Yousefzai is the CEO and President of the acclaimed Noor TV Afghan television station based out of Hayward, California.  Born in Kabul, Afghanistan, Yousefzai spent his early childhood experiencing and adapting to the rich culture of his native land.  However, like millions of other Afghans, Yousefzai and his family were forced to flee their homeland after the Soviet invasion of Afghanistan.  They lived in Peshawar, Pakistan for approximately 6 years, until finally settling permanently in California in 1988.  After successfully completing his secondary education, Yousefzai enrolled in the University of California, Irvine, where he earned a B.A. in Psychology and Cognitive Science.  Yousefzai remained close to his Afghan roots by becoming the President of UCI’s Afghan Club, where he actively participated in events and causes to help his native homeland of Afghanistan.  His pursuit of education landed him in Thomas Jefferson’s School of Law, where he worked as an assistant to a Public Defender.  However, his true passion lay with his homeland, and after a year of attending law school, Yousefzai decided to drop out of law school and instead pursue his life long aspiration of establishing a connection with Afghanistan and the thousands of Afghans living in the United States.  For the next year of his life, Yousefzai, alongside his three brothers, dedicated himself to achieving this lifelong dream.  On August 1, 2007, Yousefzai’s dream became a reality when Noor TV first appeared on television screens.  Noor TV became the first Afghan satellite television station to be broadcast out of Northern California and today, has quickly become one of the most popular Afghan satellite television stations available.

  افکار و ايده ها زمانی در جامعه رواج داده می شوند که با زندگی شخصيت های تلويزيوني درآميخته شوند.

مردم‌ در هر جامعه‌يي‌ صاحب‌ يك‌ بينش‌ هستند. اين‌ بينش‌ به‌ آنها اين‌ امكان‌ را مي‌دهد كه‌ بهترين‌ قاضي‌ براي‌ انتخاب‌ برنامه‌ها و مطالب‌ يك‌ نشريه باشند. بنابراين‌ اگر ديده‌ مي‌شود رسانه‌يي‌ بيشترين‌ مخاطب‌ را به‌ خود اختصاص‌ مي‌دهد مي‌توانيم‌ به‌ دور از قوانين‌ كلاسيك‌ و مدرن‌ ارتباطات‌ به‌ آن‌ لقب‌ رسانه‌ «برتر» بدهيم‌. حال‌ اين‌ سوال‌ مطرح‌ مي‌شود كه‌ دوام‌ و بقاي‌ يك‌ رسانه‌ برتر در گرو كدام‌ عامل‌ است‌؟

يکي ازعامل عمده رسانه برتربودن ، درکيفيت بهتربرنامه هانهفته است. که وسيله متصديان ،هدايت کنندگان ومسوولين تخنيکي پيشکش وعرضه ميگردد. بااين اصل تلويزيون نوربا زحمتکشي وعرق ريزي شباروزي جوانان آگاه ومستعد چون: درانه ، فياض ، حارث ، تميم و...

 

 

نسل جوان امید آینده این مرز و بوم از لحاظ نيروي اندیشه و كار جامعه ما است. توجه ويژه به نيازهاي مادي، معنوي و جسمي جوانان، و بويژه تربيه و رشد دادن به همه استعدادهاي نهفته آنان وفراهم آوري امكانات برخورداري از سلامت تن و روان، از وظايف نخستين دولت بايد باشد تا جوانان آماده پذیرش مسئولیت خود در جامعه شوند.

به حيات پربارش ادامه داده وبه اساس فرموده مسوولين عنقريب ما شاهد جهاني شدن آن هستيم .  

اين جوانان بارسالت مندي ، هميشه درتکاپواند تابتوانند باگذشت هرروزبرنامه هاي جالب وديدني را به بينندگان نورپيشکش نمايند واينان اند که تلويزيون نورازرنگ ورونق بهتروخوبترچه ازنگاه برنامه ها وچه ازلحاظ تخنيکي بهره مند بوده ودربين سايرشبکه هاي بيرون مرزي ازاعتبارومحبوبيت بالاي برخورداراست.

 تلويزيون نوربابرنامه هاي جالب وديدني چون :

TV Programs

AFSO
AMTV

Agar Danisteed Baranda
   Asteed
Chand Sitara

De Adab Ghotay

Dr. Younos Show
Easy Fitness
Haft Khazana
Jawanan-e-Emroz
Jawanah ha

Khorsheed-e-Haqiqat

Lab Khand

Mashaheer Afghanistan wa
   Jahan
Murch wah Namak
Nedaye Rahmat
Rahe Abrashum
Rahian Shair wah Adab
Rangeen Kaman
Seven Wonders of the World
Superior Health
The Secrets of the Quran

TV Magazine

Ufeq-e-Benafsh

Yak Sabad Gul

بيشترين ببينندگان را به خود اختصاص داده است .

نقش برنامه دادب غوتي درتلويزيون نور

 

از ایجاد جوّی که فعالیت های فرهنگی و آفرینند گی و آزادی هنرمندان و نویسندگان را محدود کند، باید بشدت پرهیز شود و تمامی امکانات برای بالندگی و پویایی زبان ، فرهنگ ، هنر ، شعر و ادب فراهم آید. همه بايد آزادباشند كه درهر رشته فرهنگي و هنري به آفرينندگي بپردازند و موجبات سرزندگي و شادابي در جامعه را فراهم سازند.

قبل ازاينکه گقتني هاي درمورد برنامه ديدني ، ادبي وفرهنگي دادب غوتي وجناب (عاشق فنا )داشته باشيم بهتراست به عنوان پيش گفتارمکثي مختصرنمايم درموردشعر.

درمورد شعردرنشريه يي فصل نوو هنروفرهنگ ميخوانيم ، تاریخچه ی شعر به عنوان یک هنر ، به پیشترها از قدرت خواندن و نوشتن می رسد و شعر شفاهی اولیه شاید از قافیه ، وزن و دیگر سیستم های قراردادی به عنوان ابزاری برای به خاطر سپردن استفاده می کرده است . به نظر می رسد بسیاری از آثار کهن از  ودا  ها (Vedas) ( 2500 – 500 قبل از میلاد مسیح ) تا  ادیسه  ( 600 – 500 قبل از میلاد مسیح ) به گونه ی شعری ساخته شده اند تا در به یاد آوری آن ها و در جوامع ما قبل تاریخی و کهن به انتقال شفاهی آن ها کمک شود . شعر در بین پیشین ترین سندهای دانش آموخته ترین فرهنگ ها با بخش های شعری یافته شده بر سنگینه های آغازین ، مانند  لوح سنگ ها و سنگ قبرهای روون  (rune) دیده شده است . از بین کهن ترین شعرهای به جا مانده ، شعرهای  گیلگمش  (Gilgamesh) از هزاره ی سوم قبل از میلاد در سومر است که به  خط میخی  بر لوح های رُسین و بعدها بر پاپیروس نگاشته شد.

اندیشمندان کهن در جستجوی مشخص نمودن این امر بودند که چه چیز شعر را به عنوان یک  فرم  ، متمایز می کند و چه چیز شعر خوب را از بد جدا می سازد که این امر در گسترش  شعر شناسی  یا مطالعه ی زیبایی شناسی شعر بروز نمود . بعضی از جوامع کهن مانند چینی ها به واسطه ی  شی یینگ  (Shi Jing) یکی از پنج اصل  کنفوسیوس گرایی  ، انجمن های آثار شعری را رواج داند که علاوه بر اهمیت زیبایی شناسانه ، جنبه ی تشریفات مذهبی نیز داشت . همین اواخر ، اندیشمندان برای یافتن تعریفی که بتواند دارای تفاوت های قراردادی به خوبی آن هایی که بین  افسانه های کانتر بری  چاسر  (Chaucer)  و Oku no   Hosomichi منسوب به  باشو  است ، علاوه بر متن هایی که از  شعر مذهبی  Tanakh تا شعر عاشقانه ی rap گسترده است باشد، کشف کند .متن و فحوا می تواند برای شعرشناسی و گسترش گونه ها و فرم های شعری بسیار حیاتی باشد . مثلآ ، شعر برای ثبت رخدادهای تاریخی در اثرهای حماسی (epics) مانند  گیلگمش  یا  شاهنامه  ی فردوسی ، لزومن بلند و روایی است در حالی که شعر مورد استفاده برای اهداف آیین نیایشی در سرودهای مذهبی ، مزامیر و ... انگار که نوایی الهام بخش دارند ، و مراثی و تراژدی ها هم به این نیت اند که کنش های هیجانی درونی ژرفی را بر انگیزند . دیگر متن های شعری ، دربردارنده ی موسیقی هستند ، مانند  سرودهای مذهبی کاتولیک  ، سخنرانی های رسمی یا سیاسی ، نطق ها یا هتاکی های سیاسی ، لالایی ها و قافیه بندی های بی معنی و حتا متن های طبي.

شعر ، پديده اي است كه با همه افراد جامعه بشري سر و كار دارد و هر يك از اين افراد ، بنا بر سطح فهم خود و انتظاري كه از شعر دارد ، مي تواند تعريفي براي آن ارائه دهند. بنابراين نمي توان به طور مطلق تعريفي ارائه كرد و گفت كه شعر همين است و جز اين نيست.عده اي از منتقدان ، به اشتباه پنداشته اند آنچه تعريف آنهاست، اصالت دارد و اگر يك اثر با تعريف آنان همخواني نداشت، آن اثر، شعر نيست.
بايد دانست شعر بودن يا نبودن آثار ادبي ، وابسته به ديدگاه ما نيست. آثار درخشان شعري ، وجود خود را ثابت و حضور خويش را بر فرهنگ ما تحميل كرده اند و لجاجت در مرزبندي ، فقط ما را از زيبايي هايشان محروم خواهد كرد و بس. كساني که مي كوشند شعر بودن يا نبودن همه ي آثار ادبي را با تعريفِ ساختگي خود مشخص كنند، به آن شخصيت اساطيري يونان قديم شباهت دارند كه مردمان را مي دزديد، روي تخت خوابي كه داشت، مي خواباند و مي كوشيد قد آنان را با تخت خواب تنظيم كند؛ يعني قد بلندها را سر مي بريد و قد كوتاه ها را آن قدر مي كشيد تا به همان اندازه بلند شوند. اينان نيز آثار ادبي ر ا مثله مي كنند تا با تعريف دست ساخته ي خودشان برابر شود.


ولي ما در عين حال ، نيازمند شناخت شعر هستيم و اين ايجاب مي كند كه بدانيم براي ارزيابي هايمان به سراغ كدام دسته از آثار ادبي برويم و آنها را با چه معياري بسنجيم. پس اگر تعريفي مطلق هم نيافتيم ، بايد حداقل تصوير روشني از شعر در پيش چشم داشته باشيم. تعريف هايي كه  شفيعي كدكني عنوان کرده است ، جامعتر و دقيقتر به نظر مي آيد . ايشان در پارسي ، شعر را چنين تعريف ميكند: شعر گره خوردگي عاطفه و تخيّل است كه در زباني آهنگين شكل گرفته باشد. با اين تعريف، عناصر سازنده ي شعر ، عاطفه ، خيال ، زبان ، آهنگ و شكل هستند و كلام براي شعر بودن ، بايد از همه اينها برخوردار باشد. اين تعريف ايشان ، ساده و كاربردي است يعني با آن ، به راحتي مي توان عناصر شعر را شناخت و آثار شعري را محك زد. شعر خوب آن است كه خوب تهييج كرده و خوب فهميده شود و خوب به حافظه سپرده شود و خوب ترجمه شود و اين ايجاد نمي شود مگر اين كه در گفتن آن شعر اخلاق ساده عالي، حس و هيجان شديد، و سليقه كافي به كار رفته باشد. چند چيز است كه در خوبي شعر دخيل است، ولي اساس خوبي شعر نمي تواند واقع شود؛ يكي موقعيت زماني و مكاني و روحي، ديگر حالت حاضره شاعر و قيافه و طرز اداي شعر.

گاه مي شود كه در يك واقعه و حادثه كه شما به آن علاقه داريد، از طرف شخصي كه شما با او خصوصيت داريد، با قيافه و سيمايي كه حالت و موقعيت را براي شما حكايت مي كند، شعري براي شما ساخته شده يا خوانده مي شود، در حالتي كه آن شعر في نفسه خوب نبوده و مزاياي اخلاقيه و هيجان صاحبش مطابق با شعرش و متناسب با سخنانش نيست، معذلك موقعيت و شاخصيت زماني و مكاني و شخصي شما را تحريك نموده، آن شعر در نظر شما يا فاميل و همشهري ها يا هموطنان شما خوب جلوه كرده، ولي پس از طي شدن زمان وسپري شدن حالتي كه در ما يا ملت ما بوده است، آن شعر فراموش و جزء لاطائلات و ترهات (ياوه ها ،بيهوده ها) شمرده مي شود.اما ديده مي شود كه يك شاعر خليق و بزرگوار، داراي صفاتي كه در نزد تمام ملل پسنديده است، در حالتي كه احساسات و هيجان روحي او به منتها درجه ي شدت و جوشش رسيده است، شعري مي گويد كه حاكي از اخلاق و احساسات او است. اين شعر قهراً خوب مي شود، هم در زمان خود او و هم در زمان بعد از او، هم در نزد همزبانان او و هم در نزد ملل سايره ... و ديده مي شود مزاياي صوري كه غالب شعرا اشعارشان را با آنها زينت مي دهند از قبيل وزن، سجع، اصطلاح، حسن تركيب، تناسب زمان و مكان و غيره هيچ كدام در خوبي آن شعر دخيل نبوده اند زيرا در زمان ديگر، مكان ديگر و در زبان بيگانه همان قدر آن شعر خوب و جالب توجه است كه در زمان و زبان و مكان خود شاعر.

شعر خوب، يعني احساسات موزوني كه از انديشه اي پرهيجان و از روي اخلاقي عالي برخاسته باشد.چه تصور مي كنيد، وقتي كه از شما بپرسند «شعر خوب يعني چه؟» آيا مي توانيد فوراً جواب دهيد؟ در اين باب ادباي عرب و عجم خيلي بحث كرده اند. آنچه بالاخره به ما جواب داده اند اين بوده است: شعر خوب آن است كه ذوق انساني آن را انتخاب كند. مي توان فهميد شعر خوب چيست، ولي نمي توان دليل خوبي آن را ذكر كرد، يدرك و لايوصف. ولي آنچه ما مي توانيم روي آن بحث كنيم، قدري بالاتر از اين مقدار وصف و تحقيقي است كه از روي طفره يا قصور فكر براي ما از پدران اديب و علماي معاني بيان به ميراث رسيده است.
ما مي دانيم كه بعضي از صنايع با روح و ذوق انساني ارتباط دارند. يك تابلو قشنگ، يك رنگ آميزي ماهرانه، يك مجسمه بديع، يك گل لطيف معطر و يك دستگاه موسيقي دلربا ، به عين مثل يك شعر خوب، بدون اينكه بيننده يا شنونده را به تفكر و استدلال و استنتاج مجبور كند، او را محظوظ نموده،انديشه يا روح او را حركت داده و در برابر خوبي و خوشي خود خاضعش مي نمايد. ولي اين تأثير و عمل سريع، بدون يك انتظام و قاعده و تحقيق نبوده و بايد آن قاعده و مقياس را به دست آورد.

در اينجا يك بحث عميق سيكولوژي ، يك تحقيق روحي و اخلاقي ثابت و منظم دست اندركار است كه سابقين از آن همه تحقيقات و قاعده ي منظمه فقط به استدراك و حكميت ذوق مستمع اقتصار ورزيده و از اين بحث دلچسب طفره رفته اند .با اتکای بسیار کمتر بر تضاد نثر و شعر ، بعضی از تئوری پردازان ادبی قرن بیستم بر شاعر به عنوان کسی که با استفاده از زبان و شاعری ، آن چه را که شاعر می آفریند ، خلق می کند ، نظر می کنند . مفهوم بنیادین شاعر به عنوان آفرینشگر ، غریب نیست و بعضی شاعران مدرنیست تمایز ویژه ای را بین آفرینش یک شعر با کلمه ها و کنش های خلاق دیگر هنرها مثلن فرشبافی قایل نمی شوند . در حالی که دیگر مدرنیست ها در چالش با کوششی سخت هستند که شعر را به گونه ی گمراه تعریف کنند که آرچیبالد مک لیش به گونه ای کنایه در شعرخود با این سطر ها  شعر را معنایی نباید / که باشد  آورده است .

جستارهای خرد مدار ، ورای تعریف شعر و تمایز آن از دیگر ژانرهای ادبی به گونه ای گریز ناپذیر با بحث بر سر فرم شاعرانه همراه است . رویگردانی از فرم ها و ساختارهای سنتی برای شعر که در نیمه ی نخست قرن بیستم آغاز شد با پرسشی همراه بود که هدف و مفهوم تعریف های سنتی شعر چیست و تمایز بین شعر و نثر چیست . بسیاری از شاعران مدرنیست ، اگر چه نوشته های آن ها کلن با سبک شاعرانه همراه بود و اغلب با وزن و آهنگی که با شیوه های نا آهنگین تثبیت می شد در فرم های غیر سنتی شعر نوشتند یا این که در فرم هایی که از دیدگاه سنتی ، نثر به شمار می آمد.

واکنش فرمالیستی چشمگیری هنگامی که مکتب های مدرنیست بر شکستن ساختار بودند پدید آمد ، این واکنش بیش تر بر بسط ساختارهای رسمی نو و همنهشتی هایی که بر اساس احیای فرم ها و ساختارهای کهن تر قرار داشت .به تازگی ، پست مدرنیسم کاملن از مفهوم مک لیش استقبال کرده است و مرزهایی را بین نثر و شعر و ژانرهای شعر مشخص نموده است که تنها مانند دست ورزهای فرهنگی مفهوم دارد . پست مدرنیسم به ورای مدرنیسم می رود که بر نقش شاعر تاکید دارد تا بر نقش خواننده ی یک متن و شبکه ی فرهنگی پیچیده را پررنگ می سازد که از طریق آن یک شعر خوانش می شود .

اديب عزيز عاشق لونگين فنا پيرامون نشان ادبي وهنري دادب غوتي چنين ميگويند:

ازمدتها به اينطرف آرزوداشتم تاعشق ، محبت ، اخلاص وعلاقه ام را نسبت به هموطنان عزيزومهربانم وبخصوص دانشمندان عرصه هاي فرهنگي به شکل ازاشکال تبارز بدهم . ابرازاين عشق واخلاص به وطن ووطندارانم تنها ازطريق نوشتن اشعارومضامين برايم کافي نبوده وهميشه سعي وتلاش دارم باکارهاي نووابتکارات مفيد خدمتي به وطن ، مردم  وارزش هاي فرهنگي وهنري کشورانجام بدهم .

ابتکارهنري وادبي ، نشان دادب غوتي يکي ازدست آوردهاي من به حساب ميرود که نمايانگرتلاشهايم درراه خدمت به فرهنگ پربارافغانستان عزيزبوده وثبت صفحات زرين تاريخ هنري وادبي کشورما خواهد شد.

شکل نشان : نشان مطلا) 3+  (3انچ دايروي شکل بوده که نوشته ورسم حک شده درآن بارنگ هاي بيرق افغانستان عزيز ، سياه ، سرخ وسبزمزين گرديده وازسه لسان زنده دنيا پشتو، دري وانگليسي درآن کارگرفته شده است. درقسمت بالاي نشان  NOOR TV  وبه تعقيب آن  DE ADAB GHOTAYبه چشم ميخورد . درقسمت زيرين نشان اداره هنروادبيات وبه تعقيب آن هنري اوادبي نشان حک گرديده است .

درقسمت وسط نشان کليشه ي برنامه دادب غوتي تلويزيون نورکه ازطرف من )عاشق لونگين فنا( تهيه ميگردد وافتخاراين ابتکاربزرگ را دارم به زيبايي اين نشان مي افزايد .

به طرف راست وچپ نشان سه خوشه گندم که رنگهاي آن نيزبارنگ بيرق افغانستان عزيزتطابق دارد ، اين نشان را زيبا ترميسازد ، يک فيته سبزرنگ که نشان زندگي ، سرسبزي ، آرامي وصلح است نيزضميمه اين نشان است.

اهميت نشان :

1-   براي اولين باردرتاريخ ميهن عزيز ،ازطرف مردم وبراي مردم يک نشان هنري وادبي تهيه وبراي دانشمندان عرصه هاي فرهنگي وکلتوري توزيع ميگردد.

2-   درشرايطي که دشمنان آزادي به شکل ازاشکال وباتفرقه ونفاق ميخواهند ملت رنجديده مارا از هم دوربسازند اعطاي اين نشان به فرهنگيان ما رسم همديگرپذيري ملي را تقويه نموده وازيک جانب باعث رشد استعداد ها گرديده وازجانب ديگرماميتوانيم که درزمان حيات شخصيت هاي ادبي وهنري ازآنها قدرداني شايسته بعمل بياوريم .

3-   اين نشان کاملآ به ملت عزيزما تعلق داشته درحيطه تاثيرهيچگونه ارگان دولتي ، انديشه هاي سياسي وتشکلات حزبي نميباشد .

4-   اين نشان سمبول وحدت مردمي ، سمبول عشق مردم به مردم وسمبول تقديرنمودن ازهموطنان ميباشد.

5-   اهميت اساسي وعمده اين نشان درنقش آينده آن درعرصه هاي خدمات فرهنگي وکلتوري به ميهن ومردم ميهن  مانهفته است. درآينده تصميم داريم اين نشان باخود جوايزنقدي نيزهمراه داشته باشد وهم بتوانيم زمينه چاپ ، پخش واشاعه آثارشعرا، ادبا وهنرمندان بي بضاعت نيزفراهم گردد. که اين خود يک خدمات بزرگ ادبي وفرهنگي خواهد بود که اين نشان انشاالله آنرا تهداب گزاري خواهد نمود.

مصارف پولي نشان : طوريکه يادآورشديم اين نشان به هيچ ارگان دولتي ، حزبي وسياسي ارتباط ندارد- همه مصارف تهيه وجوايزنقدي آينده آن ازطرف مردم هنرپروروفرهنگ دوست ما تهيه گرديده وخواهد گرديد. هرهموطن قدرشناسي ما که آرزوي کمک پولي به اين نشان وبرنامه دادب غوتي را داشته باشند ميتوانند به ايميل آدرس  A4338F@AOL.COM با عاشق فنا مبتکر برنامه ونشان دادب غوتي درتماس شوند.

درينجا به چند پيامي که ازبينندگان تلويزيون نوروبرنامه دادب غوتي به آقاي )عاشق لونگين فنا  ( مواصلت نموده اکتفا مينمايم که بينندگان اين شبکه تاچه اندازه ازبرنامه هاي ديدني آن راضي وخوشنود اند.

پيام اولي به برنامه دادب غوتي تلويزيون نور!

صميمانه ترين سلام هاي گرم ووطني ام را پذيرفته منت گذاريد .

تلويزيون نوردرطي اين مدت محدود ي که ازعمرنشراتي اش ميگذرد به هرخانه و قلب وطندارانش راه بازنموده وباگذشت هرروزاين صميميت ومحبوبيت بيشتروبيشترميگردد . آنچه که تلويزيون نوررا ازديگروسايل صوتي وتصويري متمايزميگرداند ، برنامه هاي ريالستي وژورنالستکي اين تلويزيون است وازجانب ديگر خوشبختانه مجال نيافتن تخريبگري وتناقض گويي ورنگ وجفنگ ازديگرمعيارهاي معقول وعام پسند اين دستگاه نشراتي است . اميدواريم که اين سياست عالي وپاليسي انساني ادامه يافته وتلويزيون نوربتواند درراه خدمت به فرهنگيان هموطنش جاي ومقام ارزشمند را بيش ترازگذشته کسب وبه تريبون گويايي افغانان مبدل گردد.واين کارهدفمند دورازتصوربراي دست اندرکاران تلويزيون نورنيست . من به مثابه يک افغان روشنفکربه شما اطمينان ميدهم با حوصله مندي وخلاقيت به پيش برويد آينده ازآن شما خواهد بود ودرين بازار جنگ وجفنگ سرفرازوسرخروبيرون خواهي شد . آينده ازشما باد  ياهو

پيام دومي به برنامه داد ب غوتي تلويزيون نور

)آمدي اي دوست! تا دراين هرم نفس گير،جاودانه هاي زند گي را معنا وخيال هاي انساني را سرانجام ببخشي.   (سلام هاي گرم وپرحرارت ام به گرمي حيات بخش ورخشنده گي شعاع جاودانه وماندگار

نور ي آفتاب به برنامه )دادب غوتي( وخدمت جناب بزرگوارودانشمند عزيز  )فنا )ي گرامي وتلويزيون نورنثارباد ! صميمانه ترين سلام وپيام اين حقيرودنياي سپاس وجهان اخلاص را به شما وازطريق شما به بينندگان روزافزون تان ومسوولين با شرافت ونجابت تلويزيون نورتقديم نموده تمنا دارم که تلويزيون نور، چون نوري هميشه جاودانه ي آفتاب جهان تاب به حيات پرباروغرورمندش ادامه داده واين رسانه  ي رسانه ها بازهم بتواند درد مظلوم ترين قشرجامعه افغاني که نه زر دارندونه زور ، نه دست ستيزدارند ونه پاي گريز، نه شرميخواهند ونه غير ونه توان جنگ دارند ونه شمشيروتفنگ ، انعکاس داده وزبان گويايي شود به قشرمظلوم ومحکوم روشنفکرکشور که مدتها است درد جانگدازي اوضاع آشفته ودرهم وبرهم ميهن وغربت وبي وطني سردوساکت اش نموده است .

خوشبختانه تلويزيون نورطي کوتاه مدتي که ازحيات پربارنشراتي اش سپري ميگردد توانسته است باخردمندي وتعقول عالي مسوولين اين دستگاه صوتي وتصويري جايگاه ويژه خويشرا درقلوب بينندگانش پيدا وآنانيکه علاقه به شونيدن وديدن بازاررنگ واتهام  وجفنگ ندارند ،توانستند ساعتها پاي نشرات اين تلويزيون بنشينند وازبرنامه هاي زيباي آن لذت ببرند .

نميگويم که تلويزيون نورمشکلات ومعضلات نشراتي وتخنيکي ندارد ولي ازهيت رهبري آن صميمانه ومصميمانه تمنا داريم دربهبود نشرات نوربيش ترازگذشته به تلا شها ي خويش ادامه داده وپرابلم هارا يکي ازپي ديگري برطرف ساخته وتا نوربتواند بازهم ازدريچه حقيقت وواقعيت نورافشاني نمايد وفاصله هارا با علاقمندانش بردارد .

خوشبختانه تراينست ،  تاجايکه ديده شد نورباقاطعيت ومتانت برضد اند يشه ي  منفي ، )پشتو ستيزي ودري گريزي (مخالف بوده وتااکنون اين پديده شوم نتوانسته غباري تعصب وتنگ نظري را بروي دريچه ي نوربگستراند .اميدواريم که اين تفکرارزشمند ادامه پيدانمايد .

ازجانب ديگرنورنه تمويل کننده بيروني دارد ونه هدايت دهنده دروني وآنچه که هيت رهبري تصميم ميگيرد همان است که پخش ونشرميشود .

نورنه بکسي دشنام ميدهد ونه دشنام دهنده ا ي درنورراه پيدا مينمايد .

نورنه رنگ تملق ميخواهد ونه اتها م ، جفنگ ودروغ .

بلي دوستان گرامي !

خودرا باور کنید تا خودرا زیبا ببینید . مطمئن باشید که انسانهای دیگر در شما آنرا می بینند که شما در خود می بینید . اگر می خواهید متوجه شوید که دیگران چه احساسی نسبت به شما دارند کافیست که ببینید شما چه احساسی نسبت به خودتان دارید و مطمئن باشید که دیگران هم همین احساس را نسبت به شما خواهند داشت .

مشکلات، سنگ وجود آدمی را صیقل و جلا می دهد و روح انسان و ظرفیت آدمی را بالا می برد.به گونه ای که انسانهای بزرگ و موفق کسانی هستند که بیشتر از همه با مسائل و مشکلات کار و زندگی مواجه بوده اند و آنهارا حل کرده و موفق شده اند.

 


انسانهائی که زیبا و امیدوارانه می اندیشند سلامت می مانند . انسانهائیکه منفی و مایوسانه می اندیشند ، نه تنها در بسیاری از عرصه های زندگی ناکام می مانند بلکه از نظر سلامتی هم مشکل خواهند داشت. دنیای یک انسان دنیای اندیشه های اوست و زندگی تجسم امواج اندیشه های یک انسان در دنیای واقعیتهاست.... آری بهروزي وسربلندي تو در گرو لحظه لحظه های کیفیت اندیشه های توست . بادرودهاي گرم .

پيام سومي به برنامه دادب غوتي تلويزيون نور

)لطفآ پيام سومي را بعدازبزرگ نمودن مطالعه فرمايد .(

 

يکي ديگرازشهکاري هاي تلويزيون نورتاسيس اداره هنروادبيات ميباشد ، که بخاطرقدرداني ازفرهنگيان ودانشمندان کشورتوزيع نشانهاي بنام »دادب غوتي  « به ابتکاروخردمندي دانشمند گرامي )عاشق لونگين فنا (مدتي است به اين کارسترگ مبادرت نموده است .

مااخيرآشاهد وبيننده برنامه دادب غوتي به ابتکاروتلاش خستگي ناپذيروطن دوست عزيز ، دانشمند والا مقام واديب بزرگ آقاي )عاشق لونگين فنا( ازطريق تلويزيون نوربوديم .آقاي فنا دريک ابتکاربي سابقه وخلاق اداره ي را تحت نام اداره هنروادبيات وبرنامه دادب غوتي رابخاطرارجگذاري ازفرهنگيان وطن فعال ومبتکرانه تراينکه توزيع نشانهاي طلائي وتقديرنامه هاي را نيزدرين برنامه راه اندازي وتعدادازفرهنگيان کشوررا با اين اقدام بي مانند وبي سابقه اش مورد تقديروتمجيد قرارداده اند .

اين برنامه تلويزيوني تااکنون مورد پذيرش واستقبال بي مانندي روشنفکران ، فرهنگيان وبينندگان تلويزيون نورقرارگرفته است ، دراثرتقاضاي هموطنان گرامي ومعرفي بيشتراين برنامه گفتگويي مختصرداريم با متصدي ، گوينده ومبتکراين برنامه جناب فنا که توجه شمارا به آن معطوف ميداريم :

 <- دانشمند گرامي جناب فنا اگرلطف نموده خودرا بيشتربه خوانندگان ،شنويندگان وبينندگان معرفي نمايد ؟

= من پسردوم )محمد جان فنا صافي ( شاعر، نويسنده ، رسام ، خطاط سرشناس وچيره دست افغانستان هستم ، درکابل تولد وبعدازختم دوره مکتب درليسه نادريه وقت شامل فاکولته حقوق وعلوم سياسي پوهنتون کابل گرديدم )1984- 1987 ( درسال 1987به پاکستان ودرسال 1989به آمريکا مهاجرت نمودم وسه فرزند نازنين دارم ، متين اباسين فنا – صدف موسکا فنا – ومصطفي سباوون فنا که درايالت کالفورنيا زندگي دارم. ازفعاليت هاي فرهنگي وکلتوري من که يگانه مصروفيت ، سرگرمي وعلاقه بي پايانم درديارمهاجرت است بايد به موارد ذيل اشاره نمايم :زيردست داشتن سه مجموعه شعري ام-1 )داباسين موسکا مجموعه اشعار پشتو(

) -2ستاره هاي سبزمجموعه اشعاردري(  (MY  BEAUTIFUL SUN)- 3 مجموعه پارچه هاي انگليسي .اشتراک درمحافل کلتوري وادبي افغانها . تهيه ، ترتيب وگويندگي برنامه دادب غوتي درتلويزيون نور.

 <-چه باعث ابتکاراين برنامه شد؟

 =برنامه دادب غوتي به اساس يک ضرورت ونيازمندي ملي واجتماعي بوجود آمده . ازديرزماني متوجه خلا درزندگي اجتماعي وکلتوري مردم خود شده بودم که آن عبارت ازنبودن يک روزنه اميد جهت رشد استعداد هاي جوان ازيکطرف واحساس افغان گريزي درمحيط مهاجرت وازطرف ديگرازهم پاشي وحدت ملي ورجوع به فرهنگ بيگانه مرا واداشت تا پروگرام داشته باشم ادبي وهنري براي افغانهاي وطندوست وفرهنگ پرور، تاباشد براي جوانان زمينه رشد فرهنگي وتبارزشخصيت مساعد گردد. ونيزبتوانيم ازشخصيت هاي عرصه فرهنگ وهنردرزمان حيات پربارشان تقديروتجليل بعمل آوريم . به همين منظورپروگرام دادب غوتي را ايجاد نمودم که چراغي باشد ادبي وهنري وخورشيدي باشد دروحدت ملي ما .

 <-معيارهاي که باعث تفويض نشانهاي دادب غوتي ميشود چه است؟

من عاشق افغان نازنين خود هستم ، هميشه هموطنان خود را بهتر، بلند تر،بادانشترومستحق احترام بيشترميدانم . خواستم دربرنامه دادب غوتي اين احساس خودرا تبارزبدهم به همين منظورنشان طلاي هنري وادبي )دادب غوتي( را به کمک پولي چند دوست دانشمند وادب پرور عملي ساختم . تاباشد برگ سبزگويا به منظورخدمات فرهنگي دانشمندان گرامي ومعرفي چهره هاي مبتکروخلاق جوانان ، دين ملي وفرهنگي خودرا دربرابرملت سرافرازبه انجام رسانده  باشم . درقدم بعدي تفويض نشان ها باخود جوايزنقدي نيزخواهد داشت ،معيارها ومقياسهاي بيشترومشکلتري را درنظرخواهم گرفت. ) درين مورد دربالا توضيحات مفصل تري ارايه داده ام( .

 <-تعدادزيادي ازعلاقمندان وبينندگان تلويزيون جالب وديدني نورميخواهند بدانند که تلويزيون شما طي اين مدت کوتاه که ازعمرپربارنشراتي اش ميگذرد موردتوجه وعلاقمندي فراوان ازهموطنان قرارگرفته وشما به مثابه عضوهيت رهبري ومتصدي برنامه دادب غوتي تلويزيون نور اين موفقيت را درچه ميبينيد ؟

 =تلويزيون نوررسانه نوتاسيس است که ازعمرنشراتي آن مدت کوتاهي سپري ميگرددووسيله فرهنگيان وبخصوص جوانان اداره ومديريت ميشود . استفاده ازهمکاري دانشمندان مجرب ازيکطرف وتحقق تبارزانديشه هاي نووجوان ازطرف ديگر دليل خوبي براي پيروزي هاي چشمگيرتلويزيون نوردراين کوتاه مدت محسوب ميشود . تبارزانديشه هاي سالم ومثبت اجتماعي هميشه دست آوردهاي بهترومثبت ميباشد . افکارکهنه ، تعصبات قومي ، مذهبي ولساني درتلويزيون نورجاندارد .داشتن يک جهان بيني مثبت وسالم ، افغانستان وافغان بيني درست وسالم محوراصلي پروگرام دادب غوتي وتلويزيون نوررا بصورت عمومي تشکيل ميدهد.

 <-شمادريکي ازبرنامه هاي تلويزيوني تان سخن خيلي جالب وشونيدني را به بينندگان مژده داديد که تلويزيون نورنه به کسي دشنام ميدهد واتهام ميبيند ونه دشنام دهنده ودسيه گري درتلويزيون نورمجال تفرقه اندازي وتوطيه چيني را بين افغانان پيدا ميکند . سوال اينجا است آيا يکي ازموفقيت هاي بزرگ اين رسانه صوتي وتصويري درين هدف شريفانه ووطنپرستانه ي رهبري تلويزيون نورنيست که باعث محبوبيت روزافزونش گرديده است؟

 =طوريکه قبلآ نيزاشاره شد افکارکهنه درتلويزيون نورراه ندارد. نورتلويزيون مردم افغانستان است . نوردريک رقابت مثبت ، سالم ، منطقي ودوستانه باتلويزيون هاي ديگر افغاني روبرواست . وقتي تلويزيون ازمردم ورسانه مردمي باشد پس نميتواند به خود دشنام وتوهين نمايد. نورازمنافع ملي افغانستان وافغانها ، ازآزادي وترقي افغانستان ، ازرفاه اجتماعي مردم افغانستان وازحقوق اجتماعي مردم افغانستان بطورقاطع دفاع خواهد نمود. نوربه مثبت مي انديشد ونه به منفي.

 <-وهمچنان شما باصراحت ابرازداشتيد که تلويزيون نورنه تمويل کننده بيروني ونه هدايت دهنده دروني دارد ، بينندگان نورعلاقه دارند درين مورد بيشترازشما بشنوند ؟

يگانه تمويل کننده تلويزيون نورمردم افغانستان است وبس . نورباتدويرجلسات عمومي برنامه سازان واداره کنندگان ازقبيل اداره هنروادبيات ، اداره امورشرعي وديني ... خود مشاوراصلي پروگرام هاي خود ميباشد . طوريکه گفتيم نوروسيله جوانان اداره ميشود . ازيک جانب توجه ميکند که ازميراث کلتوري غني خود حفاظت ونمايندگي کند وازجانب ديگر نسل جوانيکه درخارج ازکشوردورازاين ميراث غني کلتوري درمحيط وشرايط جداگانه بزرگ شده اند بدوراين محور)تلويزيون نور(حلقه زده همه بطوردسته جمعي به وطن ومردم خود مصدرخدمات ارزنده شوند. 

 <-اگرلطف نموده درمورد مرام نشراتي ، هيت رهبري وبودجه تلويزيون نورمعلومات بدهيد ممنون ميشويم ؟

 =زيادترين عوايد تلويزيون نوررا اعلانات تشکيل ميدهد ودوفيصد ازعايدات نوررا حق العضويت هموطنان ما تشکيل ميدهد. متاسفانه تاهنوزبودجه ماهانه تلويزيون نورهرماه منفي بوده ومصارف برعايدات گراني ميکند.

نوربه کمک مالي هموطنانش نيازشديد دارد.

 <-اياتصميمي درجهاني شدن نوروجود دارد!؟ اگرجواب مثبت است  ، چه زماني ؟

به توکل الله )ج( درماه فبروري سال 2008 تلويزيون نورجهاني خواهد شد.

 <-آقاي فنا ! درمورد خدمات فرهنگي گذشته  واين وب سايت http://www.fanasafi.com/ خواهان توضيح بيشتري هستيم ؟

سايت  www.fanasafi.com دوباره توسط جوان بااستعداد  SHAMIL-S پروگرام ميشود واقعآ يک خدمت کلتوري بحساب ميرود. پدربزرگوارم محمدجان فنا صافي که حتا ازخون وجان خود بخاطردين ، مردم ووطن گذشت يک شاعرواديب بود . خواستيم ازطريق اين سايت اينترنتي آثارودست آوردهاي اورا به ملت افغانستان پيشکش نمايم . درين سايت دوستان ميتوانند ازاشعار، نوشته ها ، خطاطي ها وعکس هاي فنا صافي استفاده کنند .

 <-چه تصميم هاي بخاطررشد فرهنگ وادبيات کشوردرآينده داريد؟

يکي ازخوابها وآرزوهايم اينست که به کمک خداوند بزرگ مرکزفرهنگي ايجاد کنم بنام .

)چراغ معرفت -   دپوهي د يوه  ( LIGHT OF KNOW LEDGE –

ازاهداف عمده واساسي اين مرکزکلتوري :

  -1ايجاد چاپخانه هاي ملي ومردمي درچند ولايت افغانستان .

 -2ايجاد سالوونهاي کتاب خواني وکتابفروشي .

 -3جمع آوري آثارچاپ نا شده افغانها وچاپ وتکثيراين آثار.

4- طبع ، نشرو پخش آثارهنري وادبي هنرمندان واديبان بي بضاعت بصورت مجاني ورايگان .

 -5تهيه يي مدال کلتوري بنام چراغ معرفت . خبراين مژده وطني قبلآ ازطريق برنامه دادب غوتي به آگاهي هم ميهنان رسانده شده که مورد استقبال شاياني هموطنانم قرارگرفته است .

تااکنون دوستان زيادي بصورت انفرادي حاضرشده اند که جايداد ومالکيتهاي شخصي خويش را دراختيارمرکزکلتوري چراغ معرفت قراربدهند ازجمله محترمه «سيمين رمزي دادشاني «آماده است که زمين شخصي اش را واقع عبدل آباد متصل ستديوم ورزشي شهرهرات به مرکزکلتوري چراغ معرفت اهدا ، وهمچنان دوست ديگرما تعميرهاي شخصي اش را درشهرکابل وصفحات شمال کشورغرض استفاده بدسترس مرکزکلتوري چراغ معرفت گذاشته اند ومن ازين اقدام دوستان قلبآ سپاسگزاري مينمايم .

بحث وبررسي بخاطرکاربهتروخدمات ارزنده درمورد پيشبرد مرکزکلتوري چراغ معرفت جريان دارد .

همچنان ازهموطنان گرامي صميمانه ودوستانه تمنا دارم غرض سهم گيري مثبت واشتراک دراين مرکزفرهنگي به اين ايميل آدرس A4338F@AOL.COMتماس بگيرند .

 <-دراخيرگفتني ها ، تقاضاها وتوقع شما ازروشنفکران وفرهنگيان درداخل و خارج ازکشورچه است ؟

مامردم هستيم زجرکشيده ووطني داريم عقب مانده . زمان برچه وتفنگ سپري شده است . زمان قلم ودانش است . وظيفه روشنفکران وطن است تاجايکه امکان دارد زمام اموررا شريفانه وصادقانه بدست گيرند. ملت ووطن را ازين بدبختي وفاجعه نجات بدهند . قضاياي کشوررا باديد ملي وانساني بررسي نمايند. خداوند را حاضروناظراموردانسته وجيبه ودين شانرا درقبال مردم مصيبت کشيده وبيچاره افغانستان به انجام برسانند.

بادرودهاي گرم )عاشق لونگين فنا ( .

 

 

 

 

 

 


March 2nd, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي