چرا در (حج) اجتهاد نوين صورت نمي گيرد؟
اسدالله جعفري اسدالله جعفري

اسلام بعنوان آخرين دين ،راز جاويدان ماندن خويش را در گذر زمان وبستر تاريخ، مرهون اجتهاد عالمان زمان شناس در متن حيات است.

اسلام با توجه به اقتضاءعصر وضرورت هاي حيات در حال سيلان، با تئوري اجتهاد در متن زمان ،بزرگترين تئوري پويايي مكتب را ارائه داد .

بناندارم در باره اجتهاد به سبك طلبگي وچون وچراهاي مرسوم حوزوي سخن بگويم وشطر وسطري از تاريخ پرفراز ونشيب اجتهاد را در دو مكتب اهل سنت وتشيع باز خوانم وعلم داوري بر افرازم.

 دراين نوشته ي كوتاه مي خواهم انديشه ي را به داوري گذارم تا نيك انديشان اين امت ونسل جوان حوزه ،با اقتداي به سلف صالح، بارديگر علم اجتهاد پويا درمتن زمان را بر شانه هاي تاريخ به امانت گذارند واين امت به خواب رفته را مهمان سپيده وسحر كنند.

سخن از حج است، اين سنت ابراهيمي ودستور محمدي.

سخن از حج نه از آن صورت كه حج يك عمل عبادي است ويا يك كنگره سياسي؟

باز سخن از حج نه از آن نظر است كه حج براي كه وبا چه شرايط واجب مي شود واتيان آن از نظر نازك خيالي عارفانه چيست؟

سخن از حج است واز حج نيابتي،حجي كه افرادي به نيابت از كس وكساني به حج مي روند .

سخن از اين نوع حج است وانديشه اجتهاد نوين در اين نوع از حج كه آيا نمي شود در اين حج وچرايي اين حج اجتهادي مطابق با شرايط زمان كرد؟

هر انسان مسلمان مي دانند كه حج تمتع داير مدار استطاعت مالي وتوان وقدرت جسمي ومانع نبودن پيمايش راه؛ است.( وَللّه عَلَى النّاسِ حِجُّ البَيْتِ مَنْ اِسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً)

تا كسي توان مالي نداشته باشد حج بر او واجب نمي شودواگر از نظر مالي توان را پيداكرد اما از نظر جسمي توان بجا آوردن حج را نداشت ويا ظالمي بر سر راه رسيدن او به مكه مانع و رادع ايجاد كرد.باز حج بر او واجب نيست:

بالغ باشد.

2 عاقل باشد.

3 آزاد باشد؛ يعنى بنده نباشد.

4 با رفتن به حج ، مجبور به انجام حرام و يا ترك واجب مهمترى نشود.

5 مستطيع باشد. و استطاعت در صورتى حاصل مى شود كه :

اولاً: توشه راه و سفر را دارا باشد.

ثانياً: توان رفتن يا تهيه كردن سوارى را داشته باشد.

ثالثاً: در راه ، مانع از رفتن نباشد.

6- به اندازه انجام دادن اعمال حج ، وقت داشته باشد.

7- مخارج كسانى را كه خرجى آنان بر او واجب است (مثل زن و بچه ) داشته باشد.

8- بعد از مراجعت از حج ، كسب ، زراعت و يا راه ديگرى براى معاش خود داشته باشد.

 واين از مصادق همان قاعده تكليف به محال محال است ؛مي باشد.

اما اگر انساني در زندگي خود توان مالي پيداكرد واز نظرجسمي هم هيچ گونه عذري نداشت وهيچ ظالمي هم مانع ورادعي بر سر راه رسيدن او به خانه خدا ايجاد نكرد،اما او خودش به علل ودلايلي از انجام اين عمل سرباز زد ويا تنبلي به خرج داد .اتيان حج از گردن او ساقط نمي گردد واو موظف است كه در طول عمر خود اين عمل را انجام دهد واگر چنانچه قبل از به جاآوردن اين واجب الهي مرگ دست در گريباني او در افكند واو را به سراي باقي انتقال داد؛ او بايد وصيت كند تا كسي به نيابت از او روزي به حج برود وبجاي او حج كند.

اين گونه است كه از قديم الايام تا به امروزمرسوم بوده كه هرگاه مؤمني از اين جهان بارسفرمي بست واگر حج واجبي نا انجام داده داشت وصيت مي كرد كه بجاي او حج انجام دهد.

وراث آن مرحوم هم بنا به وصيت او ووظيفه الهي ،به آن وصيت عمل مي كردند .حال ياخود شان به حج مي رفتند يا يك كسي (معمولا سيد وآخوند)را اجير مي كردند كه به جاي آن مرحوم حج بجا آورد.

هنوز كه هنوز است اين سنت پا بر جا است وبازار سيد وآخوند ها گرم گرم است ومخصوصا آن دسته از سيد ها وآخوند هاي كه با لطايف الحيل خود شان را به دفاتر مراجع عظام(حفظهم الله وكثر الله امثالهم) قالب مي كنند ويا با تقدس مآبي دل ودين مؤمنين را مي ربايند.

بسياري ازاين دو طايفه در اين حرفه چنان مهارت كسب كرده اند كه هرسال به حج نيابتي مي روند.

همين گروه در اين اواخر به كشور هاي خارج هم راه پيداكرده اند ومهاجراني را كه در اروپا مقيم هستند ، پيداكرده اند وبنام خدا ودين جيب آنان را خالي مي كنندودر ايران وافغانستان براي خودشان خانه هاي صدميليوني مي خرند.

فقط كافي است كه زندگي اين گروه را قبل از رفتن به اروپا وبعد از آن بررسي كنيد مي بينيد كه چه خواهد بود ؟وجالب تر اين است كه نوعا خانه هاي خود را بنام نزديكان خود ثبت مي كنند تا دست شان رو نشود.

بعضي از اين جناب ها در كار خود چنان ماهر است كه به يك نيابت هم قانع نمي باشند بلكه چندين حج نيابتي را به عهده مي گيرند.

ممكن است بپرسيد چطور ؟مگر يك نفرمي تواند به جاي چند نفر حج بجاآورد؟

داستان از اين قرار است كه اين بزرگواران از مؤمنين مبلغ گزافي را به عنوان حج نيابتي مي گيرند وراهي عربستان مي شوند ودر مكه از عرب هاي مكه با هزينه ي كم، نائبي را اجيرمي كنندتا به نيابت از آن مرحوم حج كند.

اين بزرگواران با اين كار خداپسندانه !!  دوكار بزرگ انجام مي دهند:

1 – با اين عمل شايسته، تكليف الهي را از گردن يك مؤمن برمي دارند.

2 – در اين ميان خود هم به نان ونواي مي رسد ،چون نصف آن هزينه را به آن عرب مي دهد ونصف ديگر راهي جيب جناب مي شود.

حال سؤال اساسي اين است كه:

آيا نمي شود در اين حج هاي نيابتي اجتهاد نوين نمود وشرايط زمان ومكان را در اجتهاد دخيل كرد؟

مخصوصا در افغانستان كه هزاران زن بي سرپرست ويتيم وگرسنه وجود دارند،بجاي كه اين پول هاي هنكفت را به جيب اين آخوند،سيد(در جهان تشيع)مولوي،وصوفي صاحب(در جهان اهل سنت)ريخت وآنان را راهي خانه خداكرد،وعرب عربستاني را نائب گرفت وپول ملت فقير را به حلقوم عربي كه از سيري مي تركد؛ ريخت؛شكم سراخ شده اين بيوه زنان ويتيمان را سير كرد وتن پوشي بر تنش پوشاند؟

ايا نمي شود هزينه اين حج ها را به يتيم خانه هاي كشورداد؟

آيانمي شود همين هزينه هاي حج نيابتي را به يك دختر يتيم داد كه هزينه ازدواج خود كند؟

آيانمي شود همين هزينه هاي حج نيابتي را به فرزندپي پول وطن داد كه بتواند درس بخواند وبراي فرداي وطن خالق بزرگترين ارزش ها باشد؟

آيا نمي شود هزينه اين حج هاي نيابتي را به آن مادري داد كه 10يتيم دارد وتن پوش فرزندانش، نگاه شبنم زده مادرش است؟

آيانمي شوداين هزينه ها را رويهم گذاشت و مدرسه شبانه روزي براي يتيمان ساخت؟تارايگان درس بخوانند وغمي نان ولباس نداشته باشند؟

چه مانع شرعي وجود دارد كه اين هزينه هارا نتوان براي ساختن بيمارستان مصرف كرد؟

كدام عذري عقلي وجود دارد كه نتوان اين هزينه ها رابراي بهزيستي وبهروزي فقراي جامعه مصرف كرد؟

آيا نائب گرفتن يك آخوند وسيد واجب تر است ،يا كه اين پول ها را رويهم ريخت ومؤسسه هاي خيريه بنانمود وده ها وهزاران زن ودختر مسلمان را از در خيريه هاي مسيحيان بي نياز ساخت؟

آيا ثواب بينياز كردن زن مسلمان از خيريه هاي كفار بيشتر است يا ثواب نائب گرفتن يك آخوند وسيدي كه ....؟

روز گاري در مني ميليون ها گوسفند ذبح مي شد وگوشتش زير خاك مكه دفن مي گرديد واين در حالي بود كه هزاران انسان فقير مسلمان در كشور هاي افريقايي از فقر وگرسنگي، مردار مي خوردند.

علماي جهان اسلام در مكه جمع شدند ودر اين رابطه به شور وراهيزني اجتهادي پرداختند ونتيجه اش اين شد كه امروزه ديگرميليون ها تُن گوشت قرباني، زير خاك مكه دفن نمي شوند بلكه به صورت كنسرت به كشور هاي فقير ونياز مند ارسال مي گردد.

اميد است كه در نحوه ي بجا آوردند حج نيابتي ومصرف هزينه حج نيابتي هم اجتهادنوين پويا مطابق با شرايط زمان صورت بگيرد. تا مؤمنين بتوانند بعد از اين بجاي نائب گرفتن، هزينه هاي اين حج نيابتي را به مصرف بيوه زنان ويتيمان ومحصيلين فقير واستعداد هاي درخشان وبيماراني كه با مرگ دست وپنجه نرم مي كنند برسانند ويا اين هزينه ها را رويهم جمع كرده بزرگترين مؤسسه هاي خيريه وآموزشگاه هاي رايگان بسازند تا امت اسلامي از خيريه هاي تبشيري بينياز گردند. 

  امروزه، مؤسسه هاي خيريه جهان، ريشه در تبشير مسيحيت دارد واين كار مسيحيت در ذات خود كاري بسيار عاقلانه ومبتني بر بنياد گرايي ديني است كه هيچ عقلي اين كار را بذاته قبيح نمي شمارد بلكه ،درذات خود داراي حسن عقلي است واز نظر بشر دوستي هم يك عمل كاملا بشردوستانه مي باشد .

اما اين كه  ما مسلمانان نتوانسته ايم از دين خود وآموزه هاي اجتماعي دين خود خوب بهره برداري كنيم وبه موقع حركت كنيم بحثي است جدا از كار خوب برادران مسيحيي ما كه در جهان فعال اند ودر قالب خيريه ها به كار تبشيري مي پردازند وبسيار موفق هم هستند واين موفقيت آنان مرهون زمان شناسي وتدبير اجتماعي برادران مسيحي است.

پس چرا ما مسلما نان از كار هاي خوب ديگران درس نمي گيريم؟

مگر در دين ما آموزه هاي اجتماعي وجود ندارد؟

مگر دين ورزي غير از زمان شناسي چيزي ديگر است؟

پس بياييد همانطور كه علماي بزرگوار جهان اسلام در باره گوشت قرباني در مني اجتهاد پويا كردند،در بسياري از آموزه هاي دين ازجمله در همين حج نيابتي اجتهاد پويا ي مطابق با اقتضاي زمان وشرايط مكان داشته باشيم وقول امام خميني :

زمان ومكان دو عنصر اساسي اجتهاد پوياي مبتني بر اجتهاد جواهري است.

Jafari.asdollah@gmail.com


December 7th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي