راست
دکتر بیژن باران دکتر بیژن باران

تاریخچه راست در غرب. در سده 18 در فرانسه راست سلطنت طلب در برابر چپ جمهوریخواه بود. در سده 20 در آلمان راست نژادپرست سکولار بود. در سده 21 در آمریکا راست در خدمت مجموعه های نظامی- صنعتی است.

در سده 20 اقتدارگرایی، قدرت مطلقه، خودکامه گی، مرکزگرایی، استبداد، ضد- سوسیالیسم، ضد-انقلاب نیز باین افزوده شدند. در آلمان، ایتالیا، اسپانیا در حول و حوش ج ج 2 نژاد پرستی، دولت قوی مرکزی، اقتدارگرایی در یک پیشوا، قلع و قمع مخالفان آنرا تکمیل کرد.

از دید تاریخ طرفداران رژیم عتیق دربار، اشرافیت و متولیان موقوفات مذهبی بودند. نظم موجود Status Quo دربرگیرنده نهادها و سنن، طبقه فوقانی، اصحاب مذهب بود. سپس محافظه کاران، ارتجاعیون، سلطنت طلبها، سرمایه داری بدون کنترل و ملی گرایان افراطی بآن افزوده شدند.

در عصر حاضر در خاور میانه راست طرفدار مدرنیزاسیون یا خرید ابزار مدرن از غرب است. با این کار امور جامعه را سریعتر و جدیدتر میکند. نیز از طریق حق کمیسیون و ارتشاء سیبیل خود را هم چرب کرده؛ پورسانت معتنابهی بجیب میزند. برای نمونه: عربستان سعودی و ایران دهه 50.

راست در غرب بخاطر قدر قدرتی  طولانی طیف گسترده اش الگوهای فکری فراوان دارد: از نظرات نژادپرستانه آلمان هیتلری، میلوسویچ صربی، لوپن فرانسوی تا استعماری چرچیلی. نهادهای امینیتی و جاسوسی راست از خودمرکزی جیره خواران  MI6 و سیا گرفته تا نویسندگان ریز و درشت رسانه ها که خوشی فردی و بی اعتنایی به سرنوشت فقرا را تبلیغ می کنند.  این نهادهای پرخرج نه تنها انقلاب ایران را پیش بینی نکردند؛ بلکه در خنثی کردن آن هم ناتوان بودند.

البته همین نهادها نسخه بیعت با مجاهدان بنیادگرا را بضد چپها و میانه ها در دهه 60 و 70 تجویز کردند. نتیجه را در پیدایش القاعده، طالبان، ولایت فقیه، افراطیون مذهبی اسراییل گرفتند. شاید انفجار بناهای 2قلو و پنتاگون کاتالیستی در خسرانهای مالی تریلیون دلاری راست جهانی چند سال بعد شد تا افول تنها ابرقدرت را تسریع کند. بهرجهت در تمام این حوادث، سازمانهای عریض و طویل راست غربی مثل طفل یتیم سرگذر، بدون انجام کار مهمی، تکدی برای بودجه سالانه بیشتر می کنند.

ایده الوژی. انقلاب کبیر فرانسه نخستین تجلی تضاد ایده الوژیهای راست و چپ در تاریخ است. ایده الوژی ثابت نبوده بنا به پیشرفت جامعه رنگ عوض می کند. برای نمونه ایده الوژی راست در فرانسه سده 19 برای حفظ دربار و مذهب اکثریت بود. در حالیکه در آلمان سده 20 به نژادپرستی سکولار و انقیاد همسایگان تبدیل شد. اکنون در آمریکا ایده الوژی راست عمدتا دربرگیرنده نظامیگری جهانی است.

ایده الوژی راست از 2 سده پیش تا کنون در جهان استحاله پیدا کرده؛ نظریه پردازان گوناگون دارد.  آنها روی مواضع محافظه گرایی سنتی، ملی گرایی، اقتصاد انحصاری، بسیج عوام، مذهب، ضد-سوسیالیسم می نویسند و عمل می کنند.

محافظه گرایی برای حفظ رژیم عتیق Ancien Regime می باشد. در مقطع انقلاب کبیر فرانسه، ایده اولوگ/ نظریه پرداز آنها ژزف دمایستر DeMaistre نوشت: اقتدارگرایی در سلطنت و مذهب از آنارشی لیبرالی جلوگیری می کند. او پیرو هابز Hobbes فیلسوف انگلیسی 1588- 1679، مبلغ قدرت مطلقه برای طرد آشوب اجتماعی، بود؛ بضد "اراده عامه" روسو تبلیغ می کرد. 

راست در غرب سده 21 دربرگیرنده محافظه کاران لیبرال، تجارت بدون نظارت، رقابت تجاری بدون دخالت دولت، سرمایه داران است. اکنون راست لایه های 3گانه راست مرکز، راست افراطی، ضد-سوسیالیست را دربر می گیرد.  ایده اولوگهای راست در مالکیت رسانه های جهانی چشمگیرند. روپرت مرداخ با 6 بیلیون دلار سرمایه بسیاری رسانه های چاپی، ماهواره ای، تصویری در کنترل و مالکیت دارد.

مرداخ Murdoch متولد استرالیا در 1931، صاحب شرکت اخبار، سهامدار کلان در فیلم، اینترنت، تلویزیون ماهواره ای می باشد. او در جوانی عضو حزب کارگر انگلیس بود؛ ولی در پیری محافظه کار راست شده. در آمریکا راش لیمبا متولد 1951 با برنامه جنجالی رادیویی و چند میلیون هوادار محافظه کار نظرات راست را اشاعه می دهد.

میلتون فریدمن Friedman صاحب جایزه نوبل اقتصاد 1912-2006 مروج اقتصاد آزاد بدون مداخله دولت بود که بر دولت ریگن در دهه 80 تاثیر بسیار داشت. کراتهمر Krauthammer متولد 1950 صاحب جایزه پولیتز 1987 روزنامه نگاری، مفسر سیاسی از دید راست، آثارش را در روزنامه واشنگتن پست نشر می کند.

نقش و انگیزه. راست در تمرکز سرمایه جهانی نقش کلیدی دارد. خیانت راست به بشریت در جهان سوای جنگها، اشاعه فقر مزمن و مرگ تدریجی یا اجل معلقی کودکان، زنان، پیران، مردان در سراسر جهان – نیز در خود کشورهای غربی- می باشد.

انگیزه های راست خاور میانه بقرار زیرند: نفع شخصی، تزاید ثروت، بهبود و به روز رسانی اقتصاد خصوصی، مقام پرستی، منزلت طلبی، وابسته به اجانب بخاطر سنت یا والور، زیرپاگذاشتن قانون یا قرارداد اجتماعی، انحصار طلبی، استثمار عریان، عدم رقابت سیاسی و اقتصادی، رانتخواری، وابستگی بغرب با پایگاههای نظامی، اقتدارگرایی، استبداد.

جناحهای راست در خاور میانه مذهبی، نظامی، سلطنتی اند. آنها حاکمیت مادام العمری و موروثی برای زک و زوکات خود بواسطه رابطه خونی میخواهند. برای نمونه: عربستان با 6-7 هزار شاهزاده، لیبی، اردن.

در جهان 3م اپوزیسیون چپ و میانه حاکمیت ادواری می خواهند. لذا این 2 گروه نمی توانند با راست پلتفرم مشترک داشته باشند؛ البته در عملیات مشخصی می توانند با هم اتفاق عمل بضد جناح حاکم نشان دهند.

راست ضعیف کش است. رضاخان میتوانست با پسیان، کوچک خان، خیابانی، گروه 53 نفر، لاهوتی یک حکومت ائتلافی تشکیل دهد؛ با آنها شکیبا بوده، مدارا کند – تا دولتی مقتدر نه ترسناک بسازد که 20 سال بعد، از پس حمله انگلیس در خلیج فارس براید.  همانگونه که الجزایر و ویتنام با استعمار فرانسه مبارزه کردند.

وابستگی راست در رابطه با غرب در پیشاز انقلاب 1357 ایران کامل بود تا جاییکه ایران ژاندارم خلیج و جزیره ثبات و آرامش لقب گرفت؛ معامله 11 بیلیون دلاری، بین کیسینجر و شاه، بزرگترین معامله اسلحه در تاریخ بود. آمریکا با 92 هزار مستشار نظامی، فنی، سیاسی، تجاری در ایران حق کاپیتولاسیون/ مصونیت قضایی- جنایی داشت. اکنون پایگاههای یانکی در کویت، عراق، قطر، افغانستان، عربستان، بحرین، ترکیه گاهی هدف خشم و گاهی جزیی از مراوده تجاری محسوب می شوند.

کسب قدرت. رسیدن به قدرت راست در غرب و جهان سوم 6 شکل دارد: انتخابات، وراثت، انقلاب، خیزش، کودتا. ولی شکل دلخواه راست در جهان 3م کودتاست. تا پیش از فروپاشی اردوگاه در پایان دهه 80 سده گذشته، راست جهانی زیر بار نتیجه انتخابات با گزینه چپی در جهان سوم نمی رفت. معمولا با کودتا حکومتهای برآمده از خواست مردم مخالف منافع خود را ساقط می کرد. نمونه کودتا بضد آلینده، منتخب محبوب مردم شیلی، قابل ذکر است.

 انتخابات راست در آمریکا، ژاپن، استرالیا، انگلیس از طریق لابیهای سرمایه های کلان در 2 جناح طبقه حاکمه دَوَران سیکلی دارد.

وراثت سنتی مذهبی یا سلطنتی بود که جدیدا دامن جمهوری را هم گرفته تا اولاد ذکور حکومت را از پدر ارث ببرند. حکومتهای راست در غرب سلطنت تشریفاتی و خرج تراش را تحمل می کنند. برای نمونه: ژاپن، انگستان، کشورهای اسکاندیناوی.

انقلاب. انقلابهای راست در قرن 18م در فرانسه و آمریکا اتفاق افتادند. در سده 19م هم در آمریکای جنوبی جنبش بولیوار بضد استعمار اسپانیا را می توان نام برد. اکنون راست از طریق انتخابات مانورهای جناحی میدهد. باید توجه داشت که این انقلابها بضد استعمار راست جهانی و ارتجاع بومی وقت، لذا از جنبه ای چپ بودند؛ ولی رهبری آنها در دست راست محلی بود.

در 2 دهه اخیر خیزشهای عمومی منجر به تعویض حکومت از یک جناح به جناح دیگر ممکن شده.  برای نمونه: اوکراین، گرجستان، قرقیزستان. این تعویض قدرت پس  از چندی ناراضیان جدید پدید آورده که باز به انتخابات با حضور ناظران سازمان ملل متحد می انجامند.

کودتا. شاید یکی از نخستین کودتاها در تاریخ مربوط به داریوش اول 486- 550 ق.م که 64 سال زیست باشد. پادشاه وقت کامبیز از مصر فرمان مخفی قتل برادرش، بردیا، را میدهد. فرد دیگری بنام گئومات روز بعد بر تخت بجای بردیا می نشیند. داریوش با همدستان خود در سپتامبر 522 ق.م. گئومات را ترور کرده؛ خود بر تخت شاهی جلوس می کند.

جولیوس سزار با ورود غیرقانونی نظامیان به روم خود را "دیکتاتور مادام العمر" در 49 ق.م. نامید. کودتای ناپلئون در 18 برومر 1799 ، 10 سال پس از انقلاب کبیر فرانسه در کتاب ارزنده ای بهمین نام تحلیل شده. در 1893 ورود تفنگداران دریایی آمریکا به هاوایی و خلع سلطنت ملکه لی لی او اُکالانی کودتایی بود که نوع حکومت را هم عوض کرد.

نمونه های کودتای راست در 3 قاره آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین زیاد اند: خونتای سرهنگان در یونان 1967 ، 1973 پینوشه در شیلی، اندونزی 1965، مارکوس 1965 فیلیپین، کنگو بضد لومومبا 1960. کودتاهای پیدرپی در پاکستان در 1979، 1999. پس از کودتای مشرف و خروج او از کشور- درگیری نظامی دولت با بنیادگرایان سنی و کمک آمریکا به معادله سیاسی افزوده شد.  . کودتای 1954 سیا در گواتمالا. کودتاهای نظامی پیدرپی در ترکیه در 1960، 1971، 1980، 1997، 2007. کودتای نظامی در تابستان 1991 در روسیه.

 محمدعلیشاه- روس 1909، رضاخان-انگلیس  1299، اشرف-سیا-انگلیس 1332 ، بضد رییس جمهور منتخب مردم در 20 خرداد 60، تقلب در پروسه انتخابات در 22 خرداد 89. توجه شود که یک پای 3 کودتای اول دول استعماری خارجی بودند. دو کودتای آخر مانور جناحی و عدم تعاملی بخشهای حاکمیت تمامخواه است.  

اگر قتل و سرقت که در نظام سرمایه داری برای همیشه پیگرد قانونی دارند؛ از نظر برخی اغماض پذیر اند- دیگر تعداد و مقدار اهمیتی ندارد. جانیان و سارقان ج ج 2 پس از 65 سال به محاکمه کشیده میشوند. سرنوشت رهبری جانیان دهه 90 یوگسلاوی در دادگاه لاهه نمونه دیگریست.

نظامیگری حاکمیت 100 سال گذشته با قتل در زندانها و شهرها تمرین مدام می کرد. این تمرین خونین طوماری طولانی است. کشتار چند هزار زنجانی در 21 آذر، قتل وارطان و شوشتری در زندان پس از کودتای 28 مرداد، قتل 3 دانشجو در 16 آذر، کشتار چند هزار تهرانی در 15 خرداد، دروی مردم بیدفاع در میدان ژاله در آستانه انقلاب جمهوری، سپس قتلهای زنجیره ای و اعدام زندانیان در تابستان 67.

برای راست در حاکمیت اگر کسی یک نفر را بقتل برساند پیگرد قانونی و جزا برای او می بُرد. ولی در روند کودتای جناحی، تصفیه های پیآمده، زندان، اعدام، 100 ها یا 10 ها هزار انسان را بقتل می رساند. جنایات و قرار دادهای ضد ملی بعدی را زیر سیبیلی رد می کند.  بعداز احمد شاه قاجار، بودجه سالانه دربار و سپس رهبر سقفی نداشته است.


August 16th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي