برگردان یدالله سلطانپور
کانفورا لوچیانو (1942)
فیلولوگ کلاسیک (ایتالیا)
پروفسور فیلولوژی یونانی و لاتینی در شهر باری
عضو کمیته علوم سنت های کلاسیک، (بوستون)
عضو انجمن گرامشی (روم) و مؤلف کتب زیادی است.
کتاب او تحت عنوان «تاریخ مختصر دموکراسی» در اواخر سال 2005 میلادی منتشر شد
و جنجالی در محافل آلمانی برانگیخت.
ولادیمیرو گیاچی
بخش پنجم
• لوچیانو کانفورا در نوشته خود تحت عنوان «انتقاد از سخن پردازی های دموکراتیک» می نویسد :
• «سیستم معنبر به اصطلاح دموکراتیک حاکم در ایالات متحده آمریکا و اروپا از خیلی نظرها به سیستم حاکم در آتن یونان باستان شباهت دارد.
• آنجا هم برگزیده ای از قشر تاجر و یا صنعتگر زمام امور را بدست داشت و هر از چندی از مردم می خواست که انتخابش کنند.»
• آیا نظر کانفورا کشف جسارت آمیزی است؟
• به هیچوجه من الوجوه!
• فقط کافی است به پارلمان ایتالیا نظری بیفکنیم.
• در دو سالن پارلمان ایتالیا فقط دو کارگر صنعتی یافت می شود، که نماینده 31 در صد کلیه کارگران ایتالیا محسوب می شوند.
• در حالیکه 122 وکیل مدافع، 55 خبرنگار، 51 پزشک، 14 مشاور مالیاتی و الی آخر وجود دارند.
• بحران دموکراسی که بحران «دموکراسی نمایندگی»، به معنی محدود کلمه نیز هست، برای سیاست شناسان رمز و رازی نا شناخته نیست.
• تصادفی نیست که کولین کراوچ برای تعریف اوضاع و احوال حاکم، از مفهوم «پسا دموکراسی» (ما بعد از دموکراسی) استفاده می کند.
• امروز ما با این خطر مهیب مواجهیم، که «جنگ بی پایان» ما را به قهقرای استبداد نیرومندی سرنگون سازد.
• درسی که از سال های 20 و 30 قرن گذشته می آموزیم، حاکی از آن است که بحران دموکراسی نمایندگی می تواند به روی کار آمدن رژیم های استبدادی و خودکامه منجر شود.
• رژیم های خودکامه ای که رسانه های گروهی را در انحصار و اختیار خود داشته باشند و از آن به عنوان تکیه گاهی استفاده کنند.
• تسلط بر دستگاه های تبلیغاتی و تخریب شعور مردم را نازی های هیتلری به ارث گذاشته اند که امروز بمراتب کاملتر، عمیقتر و پهناورتر شده است.
• کشتار و قلع و قمع بیرحمانه در فلوجه عراق را به یاد بیاوریم، که در «عصر اطلاعات»، مردم جهان عملا حتی عکس واحدی را از آن ندیدند.
• و اگر امروز 59 درصد مردم ایالات متحده صدام حسین را مسبب حوادث 11 سپتامبر می دانند، دلیلش بی شک این نیست که آنها دچار مالیخولیای خود به خودی شده اند.
• چگونه می توان در محیط نگرانی آوری از این دست، کلمه «دموکراسی» را بر زبان راند؟
• اسلاوژ ژیژک استراتژی ظاهرا رادیکالی را پیشنهاد می کند.
• بنظر او مفهوم «دموکراسی»، امروز «به سبب سوء استفاده رایج از آن، به مفهومی بی آبرو و رسوا بدل شده است و همان بهتر که آن را به دشمن واگذاریم.»
(ژیژک متولد 21 مارس 1949 میلادی در اسلوانیا (یوگوسلاوی سابق)، فیلسوف، منتقد فرهنگ و روانکاو است. او را پسا اسروکتورالیست می دانند. مترجم)
ژیژک می پرسد :
• «تصمیمگیری در باره مسائل تمامارضی از سوی کی، چگونه و کجا صورت می گیرد؟
• آیا درمیدان شهرها با شرکت فعال اکثریت مردم؟
• اگر پاسخ به این پرسش مثبت باشد، آنگاه فرق زیادی نمی کند، که ما تحت رهبری یک و یا چند حزب باشیم.
• اگر پاسخ به این پرسش منفی باشد، آنگاه دیگر فرقی نخواهد کرد، که ما در یک سیستم با دموکراسی پارلمانی زندگی کنیم و یا در یک سیستم مبتنی بر آزادی های فردی.
• حق با او ست، ولی مسئله این است که چرا ما باید موضع خود را بنا بر معنی علیلی از دموکراسی تعیین کنیم که امروزه ایدئولوژی حاکم به ما تحمیل می کند؟
• چرا ما باید به این ایدئولوژی تمکین کنیم؟
• آیا وقت آن نیست که ما مفهوم کاملتر و فراگیرتری از دموکراسی عرضه کنیم و ضمنا هم تناقضات و توخالی بودن طرح رایج از دموکراسی را افشا و رسوا کنیم و هم روشن کنیم که شرایط مشخص در «دموکراسی های اروپائی»، حتی از نقطه نظر همین طرح بی محتوای رایج از دموکراسی از زمین تا آسمان متفاوت اند؟
• آری!
• ما باید بتوانیم مفهوم محتوامندی از دموکراسی ارائه دهیم و تبلیغ کنیم.
• مفهومی از دموکراسی که از مفهوم حاکم امروزی فراتر می رود.
• در کدام جهت؟
• برای پرهیز از روده درازی باید بگویم، در جهت مخالف با جهتی که در دهه های گذشته دموکراسی و کمونیسم را بمثابه دو ضد جا زده اند، درست در جهت مخالف با آن.
• همانطور که کانفورا ناظر بوده، «در انحصار مطلق خود داشتن مفهوم «دموکراسی» امتیاز بزرگی برای اردوگاه غرب بوده است، آنهم در زمانی که لیبرالیسم اقتصادی را چهارنعل پیش می راندند و با استفاده از دستگاه دولتی (و دستگاه های غیرقانونی و نامشروع) در مبارزه بر ضد کمونیسم دست به هر کاری می زدند.
• امتیازی که امروز در خطر تبدیل شدن به ضد خود قرار دارد.
• برای مثال، نظرپرسی به عمل آمده در آلمان، در سال 2004 میلادی، نشان می دهد که «تعداد بیشماری از مردم آلمان نظر بدی نسبت به دموکراسی دارند.
• فقط نصف مردم آلمان شرقی دموکراسی را بهترین فرم دولتی می دانند.
• سه چهارم مردم آلمان شرقی و تقریبا نصف مردم آلمان غربی برآنند که ایده خوب دموکراسی به طرز بدی به مورد اجرا گذاشته می شود.»
• این خبر می تواند تسلی بخش باشد، ولی نباید برای ما کافی باشد.
• چون هدف ما مقایسه دموکراسی و سوسیالیسم نیست.
• ما باید برابری دموکراسی با مفهوم دموکراسی را در دیسکورس بازپس گیریم.
• مبدأ حرکت ما باید این حقیقت امر باشد که بحران دموکراسی (حتی در درک صوری صرف از آن) کاملا بموازات رشد نابرابری ها تشدید می شود.
• ما باید نشان دهیم که سیستم استبدادی حاکم در کارخانه ها و شرکت ها بطور روزافزونی به جامعه انتقال داده می شود، از این رو ست که از «شرکت حزبی» و یا «کارآئی شرکتی» سخن می رود و رواج آنها در مکانیسم های سیاسی توصیه می شود.
• ما باید نشان دهیم که بحران دموکراسی توافقات توزیع را نیز که از مشخصات دولت جامعه گرا بوده اند، تحمل ناپذیر کرده است.
• ما باید نشان دهیم که نابرابری روز به روز افزایش می یابد.
• ما باید نشان دهیم که علیه جنبش های اعتراضی مبارزه می شود، تا فضاهای دموکراتیک تنگتر شوند و مختصات اولیگارشیک و خودکامگی جوی «دموکراسی های برگ رأی» تقویت یابند.
• ما باید بر ضد همه این فجایع بپا خیزیم و پیوند ارگانیک آزادی و برابری را باز پس گیریم.
• ما باید طرح دموکراسی اجتماعی را بمثابه تنها معنای «دموکراسی» وارد بحث کنیم.
• ما باید بفهمیم و بفهمانیم که دموکراسی به عنوان فرم و متد حکومتی، بدون دموکراسی اجتماعی، پوسته ای توخالی خواهد ماند و آخر سر زیر فشار وارده له و نابود خواهد شد.
• به عبارت دیگر، ما باید دموکراسی گروگان گرفته شده را به جادوی برابری از بند رها سازیم و آن را با طرحی محتوامند، پویا، مترقی و فراگیر از دموکراسی پر کنیم.
• ما باید قبل از همه، برابری را بمثابه یک نیاز و ارزش بازپس گیریم.
• برابری همان پیش شرطی است که در اواخر قرن نوزدهم، در تعریف دموکراسی اعلام شده است.
• این پیش شرط نه از سوی سیاستمداران انقلابی، بلکه از سوی کسانی از قبیل لئون گامبتا (فرانسوی) با صراحت تمام فرمولبندی شده است :
• «دموکراسی واقعی نه در برسمیت شناسی جامعه برابران، بلکه در تشکیل جامعه برابران است!»
• این درک از دموکراسی باید دوباره رایج شود!
• منظور ما بی تردید فقط تئوری نیست!
پایان
November 29th, 2010
برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.