مبارزه وضرورت آن
نوشته محمد عوض نوشته محمد عوض


 مبارزه عبارت از تلاش های است بخاطر برطرف ساختن موانع که بخاطر رسیدن به اهداف و بر نامه ء ما را جلو گیری مینمایند.
این موانع ممکن است خورد باشد یا بزرگ -برای بر طرفی آن مبارزه شرط حتمی است ؛هر گاه مبارزه صورت نگیرد اهداف بدست نمی اید- کسی که هدف ندارد مبارزه نمی کند.
اهداف: آن مقاصدی است که انسان بخاطر آن مبارزه مینماید ؛ انها میتواند شخصی باشد ،اجتماعی باشد، اقتصادی ویا هم سیاسی باشد. به هر صورت بخاطر رسیدن به اهداف مبارزه آشتی پذیر و در صورت ضرورت مبارزهء آشتی ناپذیر پیشبرده میشود و معیار های اهداف یعنی تاکتیکی – استراتیژیکی وضمن آن مبارزه همزمان طروق پیشبرد وخطوط خویشرا به همین منوال به مبارزه تاکتیکی و ستراتیژیکی اختیار مینماید . باید خاطرنشان ساخت که مبارزه وسیله است بخاطر رسیدن به اهداف و بدون وسیلهء مبارزه هیچ چیزی دیگری ممکن نیست.
احزاب سیاسی که مبارزه مینمایند در برابر خویش اهداف تاکتیکی واستراتیژیکی واهداف غایی قرار میدهند و مبارزه در صورت ضرورت است که قطب مخالف وجود داشته باشدو هر گاه قطب مخالف وجود نداشته باشد مبارزه هم وجود ندارد. تاکید مینمائیم مبارزه برای یک حزب سیاسی بخاطر این وجود دارد تا موانع را بر طرف نماید و به اهداف خویش برسد ، این موانع همیشه وحتمی از جوانب مخالفین تیوریکی و ایدیولوژیکی ایجاد میگردد.هر گاه ما معتقد نیستیم بنأ صرورت مبارزه وجود ندارد.فرموده اند: کسی که هدف ندارد مبارزه نمیکند.
و یا اینکه مانند عدهء از کسانیکه در حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( حزب وطن ) بر کرسی ها نشسته بودند واز تمام امتیازات زمان قدرت استفاده مینمودند ؛ بهترین مبارزان بودند .و برای رسیدن به امتیازات بر ضد موانع می رزمیدند اما اکنون که امتیازات نیست مبارزه یکجا با امتیازات ختم شد.
وای بجان آن بیچارهء که هنوز هم وجودش گرم و خونش به رنگینی گلاب شعله ور هنوز در تپه های شهدا و تپه های گم نام در زیر خاکها برای آرمانش ، برای رفقایش و برای امید ناله و فریاد میکشد و میگوید : ای وزیر صاحب ، والی صاحب ، امر صاحب ، مدیر صاحب و کسانیکه بر چوکی نرم نشسته بودید و فرمان میدادید که در اینجا وانجا بروید و امنیت را تاء مین نمائید تا من با خانم و اولادهایم در مرکز آرام باشم.
چرا یک مقدار برای یتیمان و باز ماندگان آنها نمی اندیشید؟
دوستان : بگذار نام شما در شمار اول مسوولین نباشد اما مبارزه بخاطر وحدت جنبش مترقی – یکجائی ، باهمی وخطوط مشترک باید ایجاد شود.
بنظر من کمیت ها اهمیت دارد ولی بهتر آنست که خوب می اندیشد. نظر بهترین وبهترین نظر و خط راباید بدون خود خواهی وبلند پروازی واز خود راضی بودن بپذیریم و تحمل یکدیگر -پذیری را دریابیم تا روح شهدای گلگون کفن و معلولین بی امکان و بی امتیاز خویشرا شاد بسازیم
دوستان: ممکن است مورد تمسخر عدهء از جنابان عالی قدر قرار بگیریم که این احمقان هنوز هم در فکر دیروز و اندیشه و مبارزه هستند و یا به گذشته فکر میکنند . گذشته است که آینده را میسازد.
تاریخ خوب وبد ما مربوط به خود مان بوده است ، ما نسبت به دیگران هرگز و هر گز در بین مردم و جامعه جای نا مناسبی را نداریم. هر کدام ما میتوانیم حاضر شویم و در برابر انواع از محاکم جوابگو باشیم- چونکه وجدان پاک داشتیم و داریم به خیانت و جنایت دست نزدیم و در اینده هم هوشیار وبدون اشتباهات حرکت خواهیم نمود.
ما به اینده امید وار هستیم و به همین منظور مبارزه مینمائیم . و این حتمی نیست که ما در کرسی باشیم- بر نامه و اهداف ما وآیند گان ما به کرسی بنشیند به پیروزی ما محاسبه میشود.
باید گفت عدهء آنقدر از لحاظ مورال در سطح پاهین قرار گرفته که هیچگونه آینده و امید به آینده برای آنها وجود ندارد وهمه چیز برایشان تاریک جلوه مینماید و از این خاطر مبارزه رااحماقت دانسته و فکر می نمایند که هر گاه در زندگی من پیروزی وجود نداشت آن مبارزه درست نبوده- بنآ ختم مبارزه را بمثابهء دعای سر دسترخوان شعار میدهد یعنی رفیق پرشور دیروز پر خور و کم زور و کم طاقت و بی حوصله سه وقته در سر دسترخوان نان – چند بار در سر نماز به غیبت این و ان. دیروزی ها و امروزی ها سر کلاوه را باز و این وان عیب رفیقش را بیان میدارد.چه شد ان دوستی ها- صمیمیت ها از خود گذری ها که بخاطر آرمان ؛ زندان رامی پذیرفتند و جان می سپردیم
ایا امروز ارمان ما لیاقت جان سپردن و قربانی را ندارد. ؟ اگر ندارد باید بسازیم.
مردم همان مردم است ، کشور و خاک همان، ظلم وستم، بی عدالتی؛ بد بختی و بی حرمتی در برابر ملت و مردم؛ تجاوز مستقیم بیگانگان و صد ها بدی- بد تر از دیروز وجود دارد که نیازمندمبارزه است.
(( مبارزه طبقاتی در بین طبقه حاکم و محکوم در سه دوره ویا فرماسیون اجتماعی و اقتصادی یا سه دوره تاریخی وجود میداشته باشد. غلامی یا برده گی، فیو دالی یا زمین سالاری، سر مایه داری یا کپیتالیزم))
دوستان من بر سر صلیقهء شخصی کسی بخود حق نمیدهم صحبت بکنم و میدانم صلیقه مربوط به شخص وخطوط فکری و اندیشوی ما عمیق ، وسیع، همه جانبه و خالصانه برای داد خواهی اجتماعی و انسان سالاری، صلح، امنیت، تمامیت ارضی و استقلال کشور عزیز مان افغانستان- تساوی حقوق مرد وزن، دموکراسی و تعالی در ملک است. این به مثابه پرو گرام برای ما بحیث واحد مشترک و عمده تر از همه چیزی دیگری است. این بنیاد باید ما را جمع وبه مبارزه بکشاند.
بزرگواران گرانقدر رهبری و کادر های دست اول دیروز مبارزءحق و عدالت افغانستان بگذار در یک واحد حزبی بحیث عضو عادی ولی سهم بزرگ خویشرا برای امید های ما و مردم رنجدیده و شهید پرور وطن و روشنگری در افغانستان ادا نمائید.
بی تفاوت ماندن وبی ارتباط بودن شما دیگر هم باعث فروپاشی ما میگردد. شما بمثابهءگردان وحدت ویکپارچگی، دوستی و همدلی و جلو گیری از انحرافات و خبط اندیشوی ما را کمک نمائید. ما صفوف دیروز بیشتر به آینده امید وار هستیم، بدین منظور به خاطر مبارزه می نمائیم تا شود هیچ فرد ملی و دموکرات و آزادی خواه چه مرد و چه زن از زیر درفش مبارزه بیرون نماند و به حیث نیروی واحد جنبش ترقیخواه، داد خواه، عدالت پسند و ازادی طلب در مورد صلح وثبات و وحدت ملی و با همی و یکجای با هم پیوند شوند- درفش و بیرق مبارزه را به اهتزاز بیاورند.
انتقاد کردن و غیبت دیگران آسان است . نتیجه اش خرابی است
ساختن مشکل است چراکه بواسطه ء مبارزه بی امان وطولانی بدست می اید.
رفقا : باید گفت از دیروز خویش هر کدام از رهبران و کادر ها شهکاری ها واشتباهات داشتند چونکه کارمی کردید که نباید به آن بی اندیشید به شهکار دیروز خویش مغرور نشوید و به اشتباه آن ماءیوس
هر وقت آغاز کنید سر وقت است.
شما هر کدام چشم امید مردم؛ وطن و رفقای خویش هستید. بخاطر وحدت جنبش مترقی افغانستان بدون در نظر گرفتن گروه بندی های دیروزی برای عبرت دیگران و آیندهء نسل جوان با هم آشتی شوید – تماس بگیرید و یکی دیگری را دریابید و قدرت همدیگر پذیری داشته باشید.
-به پیش در راه وحدت و مبارزهء بی امان در راه جنبش مترقی افغانستان
- وحدت و یکپارچگی ما ضامن پیروزی ماست


July 15th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي