
تشییع جنازه آلوارو کونهال در پرتقال
شادباشی به مناسبت پنجسالگی مجله هفته
به عنوان نشانه ای از قدردانی

الوارو کونهال (1913 ـ 2005)
سیاستمدار، رهبر حزب کمونیست پرتقال (1961 ـ 1992)
مؤلف رمان (با اسم مسستعار مانوئل تیاگو)، نقاش، مجسمه ساز، مقاله نویس
از مهمترین شخصیت های دوره حکومت سالازار (در تبعید) و جمهوری سوم (انقلاب میخک)
هم مخالف کمونیسم اروپائی بود و هم مخالف سرسخت پرسترویکای گوربا چوف
حتی در ایام کهولت (90 سالگی) از محبوبیت و احترام همگانی برخوردرا بود.
مواضع لنین ـ کونهال ـ سام وب
راجع به «برخی خودویژگی ها» در ارزیابی یک شکست سیاسی
دکتر هانس پطر بره نر
بی کله به پیش، پس از شکست سوسیالیسم؟
• لنین در یکی از آثار خود تحت عنوان «راجع به خودویژگی های توسعه تاریخی مارکسیسم» به پیامدهای شکست اولین انقلاب روس در سال 1905 می پردازد.
• در پی شکست انقلاب 1905 بسیاری از اعضای حزب انقلابی و از آنجمله بسیاری از روشنفکرانی که تازه عضو حزب شده بودند، سیل آسا صوف حزب را ترک گفتند.
•
• «وداع با مارکسیسم» که پس از سال های (1989 ـ 1991) از بلندگوهای مختلف طنین افکن شد، در آن زمان نیز مد شده بود.
• «به مثابه انعکاس این تعویض موضع، شکاف، تجزیه و تلاشی، انواع و اقسام تزلزل و تردید و خلاصه بحران درونی بسیار جدی مارکسیسم نمودار گشت.
• دفاع مصممانه در برابر این تجزیه و تلاشی و پیکار سرسختانه و یکپارچه در دفاع از بنیان های مارکسیسم دو باره در دستور روز قرار گرفت.»
•
• «وداع با مارکسیسم» که پس از سال های (1989 ـ 1991) از بلندگوهای مختلف طنین افکن شد، در آن زمان نیز مد شده بود.
• «به مثابه انعکاس این تعویض موضع، شکاف، تجزیه و تلاشی، انواع و اقسام تزلزل و تردید و خلاصه بحران درونی بسیار جدی مارکسیسم نمودار گشت.
• دفاع مصممانه در برابر این تجزیه و تلاشی و پیکار سرسختانه و یکپارچه در دفاع از بنیان های مارکسیسم دو باره در دستور روز قرار گرفت.»
• تشخیص لینی از این قرار بود.
• (آثار لنین، جلد 17، ص 27)
• (آثار لنین، جلد 17، ص 27)
• نتیجه گیری های دیگر احزاب کمونیست از شکست سوسیالیسم رئال در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی، برای ما ـ کمونیست های آلمان ـ هرگز بی اهمیت نبوده و نیست.
• ما در وهله اول به رهبری حزب کمونیست کوبا پیش از پایان ننگین سوسیالیسم شوروی می اندیشیم که از سوی میخائیل گوباچوف تخریب گشت و کشور و حزب به سوی این فاجعه سوق داده شد.
• ما در وهله اول به رهبری حزب کمونیست کوبا پیش از پایان ننگین سوسیالیسم شوروی می اندیشیم که از سوی میخائیل گوباچوف تخریب گشت و کشور و حزب به سوی این فاجعه سوق داده شد.
• رهبری حزب کمونیست کوبا توانست کشور و حزب را در مسیر دشوار «دوره خاص» سال های 1990 و اوایل 2000 رهبری کند، بی آنکه حزب کمونیست کوبا خصلت انقلابی، مارکسیستی ـ لنینیستی خود را و آماج سوسیالیستی خود را از دست بدهد.
1
1
خودآگاهی و یا تردید به خود؟
• ما اما به شخصیت رهبری کمونیستی خارق العاده دیگری نیز می اندیشیم که متأسفانه در آلمان کمتر شناخته شده است.
• منظور ما دبیر کل دیرسال حزب کمونیست پرتقال ـ الوارو کونهال ـ است.
• که در دوره حکومت دیکتاتوری فاشیستی سالازار به مبارزه مخفی روی آورد.
• در حین انقلاب میخک (1974) نقش شورانگیز و بسیجگری ایفا کرد و پس از پیروزی انقلاب داهیانه بدان سمتگیری سوسیالیستی بخشید، آن سان که برای نقش بر آب کردن نقشه های او، عمل هماهنگ و متحد امپریالیسم امریکا با ناتو، اتحادیه اروپا، مهمترین دول امپریالیستی اروپا و سوسیال ـ دموکراسی بین المللی لازم آمد.
• الوارو کونهال شخصیتی از جنس افسانه بود.
• ببرکت لیاقت و کاردانی فردی او نیز بود که حزب حول برنامه ای مارکسیستی ـ لنینیستی به عقب نشینی استراتژیکی دست زد، نفوذ توده ای خود را حفظ نمود و سیمای درخشان خود را تا همین امروز بمثابه حزب انقلابی طبقه کارگر، دهقانان و دیگر زحمتکشان پاس داشت و توسعه داد.
• ببرکت لیاقت و کاردانی فردی او نیز بود که حزب حول برنامه ای مارکسیستی ـ لنینیستی به عقب نشینی استراتژیکی دست زد، نفوذ توده ای خود را حفظ نمود و سیمای درخشان خود را تا همین امروز بمثابه حزب انقلابی طبقه کارگر، دهقانان و دیگر زحمتکشان پاس داشت و توسعه داد.
• نقطه نظرات ارزشمند او در باره خصلت حزب کمونیست در آغاز قرن بیست و یکم کماکان قابل توجه و خواندنی اند.
• اثر او تحت عنوان «خصایل بنیادی ششگانه هر حزب کمونیست» (2001) به بررسی وضع داخلی جنبش کمونیستی در آغاز قرن بیست و یکم اختصاص دارد:
• اثر او تحت عنوان «خصایل بنیادی ششگانه هر حزب کمونیست» (2001) به بررسی وضع داخلی جنبش کمونیستی در آغاز قرن بیست و یکم اختصاص دارد:
• «در جنبش بین المللی کمونیستی و احزاب متشکله آن، تغییرات ژرفی در نتیجه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و دیگر دول سوسیالیستی و پیروزی سرمایه داری بر سوسیالیسم صورت گرفته اند.
• چه بسا احزابی که گذشته سرشار از مبارزه خود را، طبیعت طبقاتی خود را، آماج خود را مبنی بر تشکیل جامعه سوسیالیستی و تئوری انقلابی خود را به دور افکنده اند، به احزاب همپیوند با سیستم حاکم بدل شده اند و سرانجام از صفحه روزگار محو گشته اند.»
• این تشخیص الوارو کونهال هم اکنون در سال 2011 نیز کماکان فعلیت دارد و درست است.
ادامه دارد.
• چه بسا احزابی که گذشته سرشار از مبارزه خود را، طبیعت طبقاتی خود را، آماج خود را مبنی بر تشکیل جامعه سوسیالیستی و تئوری انقلابی خود را به دور افکنده اند، به احزاب همپیوند با سیستم حاکم بدل شده اند و سرانجام از صفحه روزگار محو گشته اند.»
• این تشخیص الوارو کونهال هم اکنون در سال 2011 نیز کماکان فعلیت دارد و درست است.
ادامه دارد.