حزب و جهان بینی آن (4)
برگردان یدالله سلطان پور برگردان یدالله سلطان پور

 

طرحی از طراح محترم مجله هفته
(کمونیست ها امروز!)
پروفسور هانس هاینتس هولتس


حزب باید «حزبی فلسفی» باشد، که «شرایط زمان را در قالب اندیشه می ریزد» و اندیشه را جامه عمل سیاسی می پوشاند.

فصل اول
مبانی خودآگاهی کمونیست ها
ادامه

• جهان بینی طبقه کارگر، بیشک نه یک تئوری بسته است و نه یک تئوری به یکباره برای ابد الآباد حاضر و آماده گشته.
• جهان بینی طبقه کارگر سیستمی است، که در توسعه مدام است و معارف (شناخت های) روندهای اجتماعی را منعکس می کند.
• جهان بینی طبقه کارگر به عنوان یک «سیستم باز»، تجارب تاریخ را در خود جذب می کند و مورد حلاجی قرار می دهد.

• جایگاه تاریخی پیدایش سوسیالیسم علمی و طبقه کارگر بمثابه حامل منافع بشریت به ما حق می دهند، که برای این تئوری در عصر حاضر، خصلت یک حقیقت تاریخی و علیرغم آن، خصلت یک حقیقت عام الاعتبار قائل شویم.

• هر تئوری که بیانگر موضع تاریخی ئی باشد، که بشریت در آن، گامی در راه انسانیت به پیش برمی دارد، یعنی گامی تعقلی در راه از بین بردن فقر، ذلت، ظلم و ستم، گامی به سوی آزادی به پیش برمی دارد، هر تئوری که سمت و سوی این گام را نشان می دهد، آن تئوری بلحاظ تاریخی یک تئوری حقیقی است.

• حقیقت فراتر از صحت صرف شناخت منفردی است.
• حقیقت فراتر از انطباق دانش معینی بر اوبژکت (موضوع) شناخت معینی است.
• حقیقت، یعنی واقعیت عینی را در عرصه تفکر، چنان در نظر بگیریم، که انسان در آن تفکر قادر شود، رابطه خود را نسبت به جهان و نسبت به خویشتن خویش ـ بطور تعقلی ـ خود تعیین کند.

• تاریخ تفکر، از این رو، عبارت است از تاریخ «پیشرفت در درک آزادی» (به قول هگل) و لذا تاریخ تفکر عبارت است از:

1

• تاریخ مبارزه در راه ایمانسیپاسیون و رهائی بشریت از قید و بندهای طبیعی

2

• تاریخ مبارزه در راه ایمانسیپاسیون و رهائی بشریت از ستم انسان های دیگر

3

• تاریخ مبارزه در راه ایمانسیپاسیون و رهائی بشریت از پیشداوری های مبتنی بر خرافه و جهل.

• بشریت در هر مرحله جدید توسعه تاریخی، امکانات بیشتری کسب می کند و میدان عملش فراختر می گردد.

• از این رو ست که حقیقت تاریخی، حقیقتی بی طرف و خنثی نیست.
• حقیقت تاریخی با جانبداری از پیشرفت پیوند تنگاتنگ دارد و این به معنی جانبداری از حزب پیشرفتگرا ست.

• چیستائی پیشرفت را این و یا آن نظر تصادفی و دلبخواهی افراد تعیین نمی کند.
• چیستائی پیشرفت، قبل از همه، در تقدم منافع عام بشری بر منافع خاص طبقه ای، گروهی و یا فردی تعیین می شود.

• حقیقت باید جانبدار باشد.
• حقیقت، درست به دلیل اینکه عینی است، به دلیل این که عام است، به دلیل اینکه بطور علمی تعیین پذیر است، باید جانبدار باشد.

• تصادفی نیست که امروزه نمایندگان برجسته ایدئولوژی بورژوائی، از بر زبان راندن مفهوم «حقیقت» طفره می روند و آن را در سیلی از حقایق من در آوردی گم و گور می کنند، تا بدین طریق، تاریخ بی سمت و سو جلوه داده شود و سیاست بمثابه میدان تصمیمگیری های دلبخواهی و تصادفی این و آن قلمداد شود.

I
مشخصات تحزب

• جانبداریت (تحزب) اما هرگز به معنی جانبداری کورکورانه خالی از انتقاد از مواضع متخذه نیست.

1

• حقیقت مواضع متخذه (حقیقت مواضع حزبی) باید با توجه به پیشرفت تاریخی زمان، بلحاظ تئوریکی (نظری) اثبات شود.

2

• حزب باید «حزبی فلسفی» باشد، که «شرایط زمان را در قالب اندیشه می ریزد» و اندیشه را جامه عمل سیاسی می پوشاند.

3

• حزب نباید حزبی باشد که فقط آماج های کوتاهمدت را در نظر دارد و با نوسانات افکار عمومی فرصت طلبانه موضعگیری های خود را عوض می کند.

• مراجعه کنید به اوپورتونیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4

• حزب باید برای مسائل، تضادها و بحران ها راه حل های (آلترناتیو های) همه جانبه، قطعی و پیگیر عرضه کند.

5

• حزب نباید طرح برنامه خود را بمثابه چیزی حاضر و آماده تقبل کند.

6

• حزب حتی نباید اجازه دهد، که طرح برنامه حزب از سوی رهبری حزب تحمیل شود.

7

• طرح برنامه حزب باید بر مبنای تجزیه و تحلیل تئوریکی بی عیب در صفوف حزبی تنظیم شود و بطور لاینقطع کنترل، تصحیح و تکمیل شود.

8

• حزب باید جائی باشد، که در آن، تأملات تئوریکی از عمل سیاسی زاده می شوند و دو باره جامه عمل سیاسی می پوشند:
• تئوری عمل از عمل سیاسی برمی خیزد و به عمل سیاسی برمی گردد.
• حزب، در غیر این صورت، نمی تواند برای انجام نقش تاریخی خاص طبقه مناسب باشد.
• حزب، در غیر این صورت، نمی تواند برای سازماندهی «رسالت تاریخی طبقه کارگر» مناسب باشد.

9

• اگر مبارزه سیاسی بر سر تداوم استثمار و یا محو استثمار است، اگر مبارزه سیاسی بر سر تداوم حاکمیت بورژوازی و یا پایان دادن بدان است، اگر مبارزه سیاسی بر سر تشدید انباشت سرمایه و یا مطالبات رهائی انسان ها (ایمانسیپاسیون) است، آنگاه دیگر مسئله بر سر این و یا آن «اصلاح و رفرم» کوچک در جامعه موجود نیست، بلکه بر سر کل جامعه است.

10

• تفاوت میان اعضای حزب کمونیست با اعضای احزاب دیگر، مثلا اعضای احزاب سوسیال ـ دموکرات و دیگر احزاب سوسیال ـ رفرمیست در اینجا ست.

• رفرم ها و اصلاحات که اینجا و آنجا و امروز و فردا، برای بهسازی وضع زندگی انسان ها همیشه معنامند تلقی می شوند، زیرا سیاست به نفع انسان های معاصر انجام می یابد، نه آماج اصلی احزاب کمونیست، بلکه فقط جنبه ای از مبارزه مداوم آنها را تشکیل می دهند.

• چون مسئله بر سر زندگی تا حدودی بهتر، در جامعه سرمایه داری نیست.
• این خیال باطل که تضادهای درونی سرمایه داری را بتوان از طریق رفرم ها حل کرد، توهمی بیش نیست.
• چون این تضادها، تضادهای ساختاری سیستم مناسبات تولیدی اند.
• مسئله اصلی عبارت از این است، که در گذر از رفرم ها، جامعه بطور کلی دگرگون شود.

• با توجه به تضاد میان دو طبقه اصلی جامعه سرمایه داری (تضاد میان بورژوازی و پرولتاریا) این نتیجه حاصل می شود که سرنگونی طبقه حاکمه باید به محو خصلت طبقاتی جامعه منجر شود.
• زیرا با حذف بورژوازی فقط یک طبقه باقی می ماند، یعنی طبقه ای باقی نمی ماند.

• (در جامعه ای که همه اعضای آن را توده مولد و زحمتکش تشکیل می دهند، از کدام طبقه اجتماعی می توان سخن گفت. مترجم)

• آماج سیاست کمونیستی بدین طریق تعیین می شود.
• سیاست حزب کمونیست، سیاستی انقلابی است، چون هدفش برچیدن بساط حاکمیت طبقاتی است.

• بدین طریق، در باره نحوه و نوع گذار انقلابی به جامعه بی طبقه، هنوز حرفی زده نمی شود و تا زمانی که مناسبات حاکمیتی سرمایه داری هنوز مستحکم اند و فرم های مشخص تجزیه و تلاشی آنها هنوز آشکار نشده اند، نمی تواند حرفی به میان آید.

• اما، بی شک و تردید می توان گفت، که پیش شرط گذار به سوسیالیسم توافق اکثریت مردم (در بدترین صورت، حداقل، توافق منفعل آنها) است.

• زیرا سوسیالیسم قصد برقراری حاکمیت طبقاتی جدیدی را بر سر ندارد.
• زیرا هدف سوسیالیسم، امکان پذیر ساختن توسعه و تکامل انسان ها در همبودی از شهروندان آزاد و خودفرما ست.

• (شهروندان خودفرما، سرنوشت خود را خود تعیین می کنند و به عهده بیگانه نمی گذارند، مترجم)

• این امر، بی تردید، روند تربیتی ـ اجتماعی درازمدتی خواهد بود و آن را نمی توان بطور ضربتی، با یک عمل (اکت) انقلابی برقرار ساخت.
• اما در آغاز، توده ها باید حاضر به قبول این راه رشد باشند.

• اشتباه خواهد بود، اگر بپنداریم، که جایگزینی یک فرماسیون اجتماعی بوسیله فرماسیون اجتماعی جدید می تواند بوسیله اقلیتی در دولت تحقق یابد.

• شکی نیست، که اقلیتی می تواند در رأس روندی که هنوز سازمان نیافته قرار گیرد و لگام رهبری آن را به دست گیرد، همانطور که بلشویک ها در انقلاب اکتبر به دست گرفتند.

• اما توده های پهناوری از مردم باید آمادگی شرکت و همکاری در این روند را داشته باشند، اگر هم هنوز تصور روشنی از آماج انقلاب نداشته باشند.

• انقلاب همواره، تنها بمثابه یک انقلاب دموکراتیک امکان پذیر خواهد بود و گرنه معنائی جز کودتا نخواهد داشت.

۲۰۱۱

حزب و جهان بینی آن (5)



ما در تاریخ، بطرز بی سابقه ای، بر سر دو راهی «یا همه چیز و یا هیچ چیز» ایستاده ایم.
ارنست بلوخ
کمونیست ها تنها زمانی می توانند پیشاهنگ مبارزاتی جامعه باشند، که همزمان، پیشاهنگ تئوریک جامعه نیز باشند.
پیشاهنگی فقط در تسلط بهتر بر تئوری و جهان بینی بهتر نیست.
پیشاهنگی در مبارزه بهتر و دور اندیشانه تر در جبهه زندگی روزمره تعیین می شود.
• اما تنها زمانی می توان وسعت نظر داشت و دوراندیشانه عمل کرد، که مجموعه پیوندهای کلی در مد نظر باشد.
هولتس

فصل اول
مبانی خودآگاهی کمونیست ها
ادامه

• انقلابات در جوامع طبقاتی ماقبل سرمایه داری، از دیرباز تدارک دیده شده بودند.
• طبقه جدیدی که می بایستی در جامعه جدید فرم دولتی مناسبات تولیدی تغییر یافته را تحقق بخشد، بتدریج کسب قدرت کرده بود و نقشش در تعیین ساختارهای اجتماعی و فرم های زندگی، روز به روز افزایش یافته بود.

• انقلاب سوسیالیستی اما به طرز دیگری جریان خواهد یافت.
• چون در این انقلاب طبقه جدیدی جای طبقات کهنه را نخواهد گرفت.

• در انقلاب سوسیالیستی باید به گذار به برچیدن بساط کلیه فرم های طبقاتی سازمان اجتماعی تحقق بخشیده شود.
• این گذار که در مفهوم «دیکتاتوری پرولتاریا» تبیین می یابد، نه به تحکیم نوعی از حاکمیت طبقاتی جدید، بلکه به تخریب حاکمیت طبقاتی دست می زند.
• چنین چیزی به تأیید توده ها نیاز مبرم دارد و گرنه تحقق آن محال خواهد بود.

• تحت شرایط زندگی سرمایه داری و تحت استراتژی های حاکمیت آن، نمی توان توقع داشت که شعور توده ها، فقط بر مبنای تغییرات اجتماعی عوض شود.
• بدون تردید، در توده ها آلترناتیوهای بنیادی بطور خودپو تشکیل خواهند شد.

• ناخشنودی، آرزوی از بین بردن نابسامانی های اجتماعی و ترس از بحران های بزرگ، که هستی بشریت را تهدید می کنند (مثلا جنگ، فجایع محیط زیستی، مانی پولاسیون های ژنتیکی، فقر و فلاکت توده ای) طبقه حاکمه را که امکانات ایدئولوژیکی جامعه (مثلا رسانه های گروهی و غیره) را در اختیار دارد، در انحراف افکار عمومی و تحمیق مردم یاری می کنند.

• امروز برای شناخت تضادهای جامعه و برای تدوین برنامه عمل مبتنی بر آنها، نفوذ تئوریکی ژرف در واقعیت عینی، در سطح عالی انتزاع ضرورت مبرم دارد.

• تکامل و توسعه تئوریک توده ها و ارتقای آنها به این سطح، وظیفه ای دشوار و زمانگیر است.

• این وظیفه بر دوش کسانی است که خواه به سبب پیوند با سنن جنبش رزمنده پرولتری و خواه بنا بر تجارب شخصی خاص خویش از مبارزه طبقاتی و معارف حاصله از این مبارزه، به حاملین سیاسی فعال مبارزه به خاطر تغییر و تحول جامعه بدل می شوند.
• نگرش سیاسی که در توده ها توسعه و تکامل داده می شود، طبیعی است که نباید به تدریس صرف محدود شود.
• نگرش سیاسی توده ها باید بر مبنای تجارب شخصی خود آنها از جامعه سرمایه داری رشد و نمو کند، از احساس بی عدالتی ها، نابسامانی ها و بی پناهی ها نشأت گیرد.

• این جور تجربه ها، هرچه بیشتر با تجارب دیگران پیوند بخورند، هرچه بیشتر با تجارب دیگران مقایسه شوند و وجوه مشترک فی مابین آنها کشف شوند، به همان اندازه آسانتر می توانند از آزردگی های فردی به درک روندهای اجتماعی سوق داده شوند.

• تشکیل شعور اجتماعی در سازمان های اجتماعی صورت می گیرد.

• سندیکاها که نماینده منافع توده های مزدبگیر در روند کار اند، در این زمینه نقش مهمی بازی می کنند.
• مبارزات سندیکائی اولین مرحله تشکیل شعور سیاسی را تشکیل می دهند.
• اما فقط مرحله ای از آن را و نه بیشتر.

• وظیفه سندیکاها دفاع از منافع کارگران در مقابل کارفرمایان در محل کار و مبارزه به خاطر مطالبات آنها در رابطه با بهسازی وضع اجتماعی آنها ست.

• سندیکاها، گیرم که از موضع انتقادی، اما بر زمینه جامعه سرمایه داری عمل می کنند.
• تشکیل ایده ها و نظرات آلترناتیو تماماجتماعی وظیفه اصلی سندیکاها را تشکیل نمی دهد.
• طرح ها و نظرات اجتماعی سوسیالیستی، البته می توانند در درون سندیکاها هم بوجود آیند و ماندگار شوند.
• آنها اما محتوای مبارزات سندیکائی و درک سازمان سندیکائی را تشکیل نمی دهند.

• تغییر سیستم اجتماعی یک وظیفه سیاسی است و به حزب احتیاج دارد.

• این حزب که در رأس شعور توده ها قرار می گیرد، می کوشد تا این شعور، گام به گام، در حلاجی سازمان یافته تجارب در جامعه موجود و با جامعه موجود توسعه و تکامل یابد، تحکیم شود و در قالب عمل سیاسی ریخته شود.
• چنین حزبی می تواند پیشاهنگ طبقه ای باشد، که به حامل پیشرفت تاریخی بدل می شود.

• عضویت در حزب پیشاهنگ امتیازی نیست و بندرت به ترقی کسی و به تجلیل از کسی می انجامد.

• چون کسی که جلوتر از روند و روال عادی حرکت می کند و آن را به پیش می راند، شاید عمری در اقلیت و حتی در اقلیت بسیار ناچیز بماند.

• او باید حاضر به فداکاری باشد و بد رفتاری ها، آزارها و پیگردها را تحمل کند.
• او باید بداند که تا پیروزی راه درازی در پیش است و این مبارزه با شکست ها و ناکامی ها همراه است.

• فداکاری و جانبازی به خاطر آماجی، که در فاصله ای دوری قرار دارد و چه بسا، در ایام حیات خود فرد تحقق نمی یابد، کار آسانی نیست.

• برای تلاش در راه بهروزی بشریت، باید شخصیت و یقینی غول آسا داشت.

• پشتگرمی و اعتماد به نفس پیشاهنگ از وقوف به قانون پیشرفت اجتماعی و از درک این حقیقت امر نشأت می گیرد که در شرایط جهانی کنونی از دو حالت قصه خالی نیست، یا برقراری نظام اجتماعی معقول فارغ از سیطره منافع سرمایه داری و یا سقوط بی برگشت بشریت به قهقرای بربریت.

• همانطور که ارنست بلوخ می گوید، ما در تاریخ، بطرز بی سابقه ای، بر سر دو راهی «یا همه چیز و یا هیچ چیز» ایستاده ایم.

• شناخت این حقیقت امر، به معنی شناخت موقعیت طبقات است.
• توسعه و تکامل شعور طبقاتی وظیفه بزرگ هر حزب کمونیستی است.
• حزب کمونیست، سازمانی است که مبارزه سیاسی را بمثابه مبارزه طبقاتی تلقی و رهبری می کند.
• در مبارزه طبقاتی است، که شعور طبقاتی رشد می کند.
• در مبارزه طبقاتی است که انسان به این نتیجه می رسد که منافع شخصی (خاص) هرگز نباید بر منافع طبقاتی همگانی (عام) تقدم داشته باشند و همبستگی، پیش شرط لازم برای موفقیت ستمدیدگان و مستضعفان است.

• شعور طبقاتی شامل نگرش تئوریک نیز می شود.

• منظور من از نگرش تئوریک، نه درسنامه ها و تئوری های دانشگاهی ، بلکه از آن خود کردن درک تاریخ و جامعه است، که نشاندهنده خطوط و جبهه های سیاسی است.

• حزب کمونیست باید در خود، فرم هائی از حیات حزبی را توسعه دهد، که این وحدت شناخت، موضعگیری و عمل پدید آید.

• کمونیست ها تنها زمانی می توانند پیشاهنگ مبارزاتی جامعه باشند، که همزمان، پیشاهنگ تئوریک جامعه نیز باشند.

• تعادلی از این دست، اما بطور خود به خودی و اوتوماتیک پدید نمی آید.
• رهبری حزب باید آموزش تئوریک را تشویق کند و مواد لازم برای آن را تدارک بیند.
• رهبری حزب باید روندهای بحث را به کار اندازد و به بدنه حزب در تأثیرگذاری بر استراتژی و تاکتیک حزب میدان دهد.
• خط مشی سیاسی اصلی و اجرای آن نباید ابتکارات محلی بدنه حزب را در نطفه خفه کند.

• در محلات زندگی و محیط کار است، که حزب حضور خود را آغاز می کند.
• شعور طبقاتی تنها زمانی می تواند توسعه یابد، که تجارب و منافع محلات زندگی و محیط کار بمثابه شالوده تجربی اولیه انسان ها، برای درکی عام از جامعه و برای گسترش دورنمای تاریخی به خدمت گرفته شوند.

• هیچ اقدام سیاسی نمی تواند، به قصد اجرای نمایش بزرگ و خودنمائی، از این شالوده ببرد.

• کمونیست ها باید عیار خود را با محک دیالک تیک خاص و عام بسنجند.

• پیشاهنگی فقط در تسلط بهتر بر تئوری و جهان بینی بهتر نیست.
• پیشاهنگی در مبارزه بهتر و دور اندیشانه تر در جبهه زندگی روزمره تعیین می شود.
• اما تنها زمانی می توان وسعت نظر داشت و دوراندیشانه عمل کرد، که مجموعه پیوندهای کلی در مد نظر باشد.

• تضمین دموکراسی حزبی که از سوی بدنه حزب، بر طبق اساسنامه تکوین می یابد، تنها به میزان شرکت اعضا در فعالیت حزبی و به اندازه سطح آموزش تئوریکی آنها ارزش خواهد داشت.
• متناسب با این سطح آموزش تئوریکی است که اعضا در روندهای تشکیل نظر و اتخاذ تصمیم شرکت می کنند.

• اعتماد به رهبری حزب و واگذار کردن تصمیمگیری بدان، از سوی بدنه حزب، امری است که از طبیعت انسانی سرچشمه می گیرد و قابل توجیه است.
• ولی این امر می تواند به انجماد و خشکیت حیات حزبی و به تشکیل ساختار فرماندهی یکطرفه منجر شود.
• بویژه وقتی که رهبری حزب سودای حفظ فرم ساده رهبری را بر سر داشته باشد.

• دیالک تیک حرکت از بالا به پایین و از پایین به بالا، تنها در صورتی برقرار خواهد ماند، که انسان ها از حرکت دو طرفه پاسداری به عمل آورند.

• مسئولیت اعضا در قبال حزب، از همین جا آغاز می شود.

• بدنه حزب باید این مسئولیت بزرگ را تقبل کند، اگر چه آن چه بسا، کاری درد سرزا ست.

تنها به برکت این پیش شرط است که انضباط حزبی ضرور تقویت می یابد.
تنها به برکت این پیش شرط است که انضباط حزبی ضرور عصاره حیاتی خود را حفظ می کند و خشک نمی شود.

ادامه دارد

November 5th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي