تضادهای سوسیالیسم
برگردان ـ ر. ح . بازیار برگردان ـ ر. ح . بازیار


نویسنده ـ اوسین رومان

 

سوسیالیسم (از فرانسه sosialisma، از لاتین  ـ   sosialisـ اجتماعی)؛ ۱) فاز اول فرماسیون کمونیستی. بنیان اقتصادی سوسیالیسم ـ مالکیت اجتماعی بر افزار تولید، و بنیان سیاسی آن ـ حاکمیت توده های زحمتکش به رهبری طبقۀ کارگر که در راس آن حزب مارکسیستی ـ لنینیستی قرار دارد؛ ۲) سوسیالیسم ـ نظام اجتماعی است که استثمار انسان از انسان را لغو و بر اساس برنامه ریزی با مبنا قرار دادن منافع و سعادت بشریت و رشد همه جانبه هر عضو جامعه، رشد می کند. (خلاصه شده از دایره المعارف فلسفی).

مفهوم اصطلاح تضادها در تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی، تناسب درونی گرایشات، جوانب موضوع  یا پروسه است که در هم می آمیزند و همزمان یکدیگر را نفی می کنند.

بررسی و توضیح تضادهای جامعۀ سوسیالیستی از نقطه نظر علمی نیز بسیار مهم است. پرفسور "م . م . روزنتال" بدرستی می گوید: «نمی توان جامعۀ سوسیالیستی را ساخت، ولی تضادهای مشخص راه رشد آن را درک نکرد و در راه چیرگی بر آنها مبارزه نکرد». این برای ساختمان سوسیالیستی آینده، بسیار مهم است. در شرایط معاصر، مبارزه برای سوسیالیسم و درک تضادهای آن، همچنین از نقطه نظر توضیح دلایل عینی مرگ اولین کشور سوسیالیستی جهان ـ اتحاد شوروی سوسیالیستی ـ مبرم و ضروری است.

در سایۀ آثار ی. و. استالین، این مشکلات سوسیالیسم علمی مشخص و روشن گردید. استالین با این تلاشها سهم ویژه ای درتئوری مارکسیسم دارد.

از نقطه نظر ما، کاملترین تقسیم بندی تضاد های سوسیالیسم، همانا تقسیم این تضاد ها به تضادهای داخلی و خارجی (براساس مکان پیدایش آن) است. چونکه تمامی تضادهای سوسیالیسم (آنتاگونیستی، دوران گذار و دوران سوسیالیسم کامل) در هر صورت  در چارچوب یکی از این دو گروه قرار می گیرد. در عین حال باید گفت که تضاد های داخلی حتما نباید آنتاگونیستی باشد، و تضاد های خارجی حتما نباید  مربوط  به دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم باشد.

از جمله تضاد های داخلی سوسیالیسم عبارتند از:

-  تضاد مابین نیروهای مولده و مناسبات تولید؛

- تضاد مابین پرولتاریا و اقشار غیر پرولترجامعه (در اتحاد شوروی ـ دهقانان)؛

- تضاد مابین مناسبات تولیدی شوروی و شعور خرده بورژوازی بخش عمدۀ جمعیت؛

- تضاد مابین گرایش به از بین بردن تضادهای طبقاتی و رشد مبارزات طبقاتی؛

- دو تناقض: مابین شهر وروستا و کار فکری و فیزیکی.

تضاد  بین مناسبات تولیدی و نیروهای مولده ویژگی تمامی فرماسیونهای اجتماعی ـ اقتصادی است. نیروهای مولده همیشه جلوتر از مناسبات تولیدی قرار می گیرند. اما در چارچوب سوسیالیسم این تضاد ماهیتا ویژه جداگانه ای کسب می کند. اولا، مناسبات تولیدی سوسیالیسم در جهت رشد آتی نیروهای مولده است. اقتصاد طبق برنامه، تقسیم بر اساس کار، ملی کردن ابزار تولید از طرف دولت پرولتری، فضای مناسب برای رشد نیروهای مولده را بوجود می آورد. این خطوط، دومین ویژگی تضاد مناسبات تولیدی و نیروهای مولده، یعنی شیوۀ نوین بر طرف ساختن تضاد را به دنبال می آورد. اگر در جامعۀ طبقاتی ـ آنتاگونیستی شیوۀ رفع تضاد یکی است، یعنی انقلاب اجتماعی، اما در جامعۀ سوسیالیستی چنان شرایطی بر قرار می گردد، که به تدریج، تضاد و عدم تطابق بین نیروهای مولده و مناسبات تولیدی ازبین می رود.

با  این حال باید گفت که مطالب بالا ابدآ به آن معنا نیست، که در سوسیالیسم حتما تناسب کامل مابین مناسبات تولیدی و نیروهای مولده حاصل می شود. برخی از دانشمندان جامعه شناس دوران استالین نوشته اند، که «تناسب کامل مابین مناسبات تولیدی و ویژگیهای نیروهای مولده همان بنیان اقتصادی مناسبات اجتماعی نوین مابین مردم و طبقات در اتحاد شوروی سوسیالیستی است». خود استالین چنین دیدگاههایی را تایید نمی کرد. او تاکید داشت، که «البته مناسبات تولیدی کنونی ما در دوره ای قرار دارد، که کاملا مطابقت دارد با رشد نیروهای مولده و آنها را با گامهای مستحکم به پیش می برد. اما نادرست خواهد بود، اگر ما به این بسنده کنیم و فکر کنیم که هیچگونه تضادی مابین نیروهای مولده و مناسبات تولیدی ما وجود ندارد. تضاد بی چون و چرا هست و وجود خواهد داشت. چونکه رشد مناسبات تولیدی از رشد نیروهای مولده عقب می ماند و عقب خواهد ماند ( و. ای . استالین. مسائل اقتصادی سوسیالیسم در اتحاد شوروی سوسیالیستی». در این کلمات ما به وضوح برخورد مارکسیستی واقعی به مشکلات رشد تاریخی را می بینیم.

موضوع از این قرار است، که عقب ماندن مناسبات تولیدی از نیروهای مولده، ابدا بدین سبب نیست که این مناسبات تولیدی «بد» است. بطور ساده اینکه شعور مردم همانا انعکاس جهان مادی است و به حکم طبیعت خود، تاخیر می کند و از رشد سریع آن باز می ماند. شیوۀ تولید سوسیالیستی، همانطور که قبلا گفتیم، فضایی را که قبلا وجود نداشته برای رشد نیروهای مولده فراهم می کند. مناسبات تولیدی سوسیالیستی در مقایسه با مناسبات تولیدی سرمایه داری بسیار مترقی تر است و مانع رشد نیروهای مولده نمی گردد، بلکه بر عکس باعث رشد آن می شود. اما عقب افتادگی در هر صورت وجود دارد. به این دلیل که خود مناسبات تولیدی انعکاس سطح مشخص رشد نیروی مولده است. و حال اینکه انعکاس است، پس عقب ماندن اجتناب نا پذیر است. چون برای اینکه انعکاس داد، در آغاز باید منعکس شده را دریافت کرد. و اگر ما منعکس شده را دریافت می کنیم، پس آنوقت بطور اجتناب ناپذیر، برای مدت بسیار کمی هم، اما عقب مانده ایم. به همین دلیل مناسبات تولیدی از نیروی مولده همیشه عقب مانده است، عقب هست و عقب خواهد ماند. و قبول این عقب ماندگی در شرایط هر گونه فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی معیار اعتقاد به مارکسیسم همچون سیستم آموزش علمی است. تاسف که، برخی از دانشمندان جامعه شناس در دوران شوروی مارکسیسم را از علم به کلکسیون دگمها تبدیل کرده بودند. استالین همیشه با چنین گرایشاتی در حرف و در عمل مبارزه می کرد.

در صورت نا دیده گرفتن تضادهای سوسیالیسم، تضاد نیروهای مولده و مناسبات تولیدی می تواند ویژگی آنتاگونیستی بخود بگیرد و موجودیت سوسیالیسم را تهدید کند. این تضاد در سالهای به اصطلاح رکود با درخشندگی هر چه بیشتر خود را نشان داد. زمانی که نیروهای مولده جامعه بر بنیان تکنولوژِی نوین رشد می کردند، اما بورکراتیسم دستگاه حزبی ـ دولتی فضای لازم را برای رشد آن مهیا نساخت (به همین سبب ما ۴۰ در صد کاردستی در صنایع داشتیم) و ...

به هنگام صحبت در مورد بروز تضاد های بنیادی میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، از نقطه نظر ما، باید در نظر داشت که سوسیالیسم فاز اول جامعه بدون کالای کمونیستی است. به همین دلیل وجود تولید کالایی در جامعۀ سوسیالیستی، همانا پیدایش تضاد میان نیرویهای مولده و مناسبات تولیدی است. تولید کالایی، همچون محصول نه برای مصرف شخصی، بلکه برای فروش به مالک دیگر، با تولید سوسیالیستی که قوانین اساسی خود را تامین نیازهای جامعه اعلام می دارد، عمیقا بیگانه است. به عقیدۀ ما تولید کالایی مستقیما با قوانین اساسی اقتصادی سوسیالیسم در تضاد است. چونکه اهداف اساسی تولید سوسیالیستی نه در کسب سود، بلکه برای تامین نیازهای مادی و فرهنگی زحمتکشان است. و چنانکه ی. و. استالین می گوید، اگر ریشه کن ساختن مناسبات کالا ـ پولی مرحله به مرحله صورت نگیرد، آنوقت بطور اجتناب ناپذیر روند کالایی شدن ساختارهای بدون کالای جامعه سوسیالیستی آغاز می گردد، ودر نتیجه نیروی کار هم به کالا تبدیل می شود. واین به معنای بر قراری دوباره اقتصاد سرمایه داری است، که بعد از خود، کودتای ضد انقلابی سیاسی را بدنبال خواهد آورد.

از طرف دیگر، دیالکتیک رشد چنین بود، که نیروهای مولده در مرحلۀ مشخصی از مناسبات تولیدی «پیشرفت» عقب ماند. مناسبات تولیدی سوسیالیسم نیازمند عبور از تولید کالایی و حرکت به جلو، به سوی فاز دوم کمونیسم بود. اما به این امکان داده نشد، و همین موجب تقویت پایه های مادی برای گرایش کاپیتالیستی رشد به عقب، به طرف اقتصاد بازار و مالکیت خصوصی شد. علیرغم این، استالین راه درست حرکت به سوی تولید بدون کالا از طریق پایین آوردن قیمتها را تشخیص داده بود. از ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۳ قیمت نان و دیگر محصولات آردی از ۵/۵ روبل تا ۳ روبل پایین آمد. گوشت از ۳۰ روبل تا ۵/۱۲ روبل، شیر از۳ روبل تا ۴/۲ روبل. بسیاری امروز این اقدامات را از موضع عامیانه و تنگ نظرانه نگاه می کنند. اما در واقعیت امر، این تنها بهبود شرایط زندگی زحمتکشان نبود. کاهش قیمتها در دوران استالین چیزی غیر از کاهش گام به گام و ریشه کن ساختن مناسبات کالایی ـ پولی نبود.

تضاد مابین اقشار پرولتری و غیر پرولتری (در دوران استالین ـ دهقانان) در این است، که دهقانان بر اساس موقعیت اقتصادی خود، عامل دوگانگی خرده بورژوازی هستند. ازیک طرف او متحد پرولتاریاست، چونکه همچون پرولتاریا از طرف سرمایه استثمار می شود. اما از طرف دیگر او صاحب مالکیت است و چیزی برای از دست دادن دارد. طبیعت خرده مالکی دهقانی زمینۀ پیدایش تزلزل خرده بورژوازی گردید، و در نتیجه، در مقاطع مختلف فعال شدن عناصر بورژوازی را بدنبال آورد. اگر در نظر بگیریم که روسیه در آن دوران کشوری عمیقا دهقانی بود ـ ۱۹۲۸ دهقانان تقریبا ۷۵ درصد جمعیت کشور را تشکیل می دادند ـ آنوقت می توان گفت که این تضاد داخلی یکی از مهمترین و تعیین کننده ترین تضادها بوده است. لنین بدرستی می گفت، که «دشمنان اصلی ما، یودنیچ، کالچاک یا دنیکین نیستند، بلکه شرایط ما، محیط خود ماست». همانا این وضعیت دولت پرولتاریا را مجبور به اتحاد با دهقانان نمود، که عبارت از این بود، که پرولتاریا روستاها را از لحاظ تکنولوژیِ تامین کند و دهقانان شهر را از لحاظ محصولات غذایی.

در حال حاضر دهقانان همچون گذشته دیگر آن جمعیت بزرگ را تشکیل نمی دهند.اما به جای دهقانان، کارکنان عرصۀ خدمات پدید آمده است، که براساس موقعیت طبقاتی خود همان موضع دوگانه را دارد. کارکنان دفاتر شرکتها، حقوقدانان، اقتصاددانان، مهندسین، کارکنان کارهای مستقل شخصی و ... در چارچوب این مقوله جای می گیرند. تمامی این قشر جمعیت می توانند هم پرولتاریا باشند، و هم می توانند در تقسیم سود با سرمایه داران شرکت کنند. این وضعیت دلیل نوسانات آنها است.

یکی دیگر از تضادهای سوسیالیسم که در آثار لنین و استالین مستقیما جای نگرفته است، اما تلویحا به آن اشاره گردیده است، همانا تضاد مابین نظام سوسیالیستی شوروی و شعور خرده بورژوازانۀ بخش قابل توجۀ توده هاست. این تضاد سوسیالیسم «زود رس» یکی از مهمترین و خطرناکترین تضاد ها است.

اهمیت این تضاد در این است، که جامعۀ نوین سوسیالیستی، که از نظام کهنۀ سرمایه داری بیرون آمده، بخشی از عناصر جامعه کهنه را با خود همراه دارد. اگر صریحتر بگوییم، یعنی در جامعۀ سوسیالیستی تعداد بسیاری از حاملین شعور خرده بورژوازی، وارد می شوند.

از جمله حاملین این شعور، دهقانان  و کارمندان دستگاه دولتی تزاری بودند که به طرف دولت شوراها آمده بودند. این موجب بروز دو وضعیت خطرناک گردید:

۱ــ آنها موجب تولید حاملین شعور خرده بورژوازی شدند. یعنی ما با مبتلا شدن بخش قابل توجه جمعیت به این دوگانگی خرده بورژوازی روبرو بودیم.

۲ــ اشاعۀ غیر مستقیم دو گانگی خرده بورژوازی در اذهان (شعور) بخش قابل توجه جمعیت، در این بود، که حتی پرولتاریا که مدتی قبل از محیط دهقانی بیرون آمده بود، هنوز نمی توانست از باز مانده های شعور خرده بورژوازی رهایی یابد. و. ای. لنین در صحبت  درمورد اینکه چه کسی را باید کارگر شناخت، می گوید: «بدون تردید، نزد ما دائما کسانی را کارگر می دانند، که کوچکترین مکتب جدی، به مفهوم صنایع بزرگ را ندیده است. در صفوف کارگران، همراه با کارگر، خرده بورژوازی واقعی که تصادفا و در کوتاهترین مدت به کارگر تبدیل شده اند، راه می یابند».

فکر می کنم این گفته ها بیان این تفکر را که در شرایط سوسیالیسم شوروی حتی پرولتاریا به نحوی حامل و ناقل شعور خرده بورژوازی بود، که نمی توانست مهر خود را بر ساختمان جامعه سوسیالیستی در کشور ما نزند ـ مستدل می سازد.

تمامی اینها باعث گردید، که هم نسل بعدی پرولتاریای با خاستگاه دهقانی، و هم دهقانان، که باز مانده های شعور خرده بورژوازی در آنها نیرومند بود، با وجود دولت سوسیالیستی شوروی، رجعتی به گذشته کنند. این ویژگی های خرده بورژوازی در اشیاء پرستی بخشی از مردم شوروی نمایان بود.

نمونه این اشیاء پرستی خرده بورژوازی این بود، که توده های وسیع مردم در سالهای پروستریکا، سوسیالیسم را بخاطر عدم رنگارنگی در لباس، تنوع در نوع خامه و چیزهای بی اهمیت دیگر مورد حمله و انتقاد قرار می دادند. این بخش از جمعیت در مورد دستاوردهای کلیدی، که سوسیالیسم به آنها داده بود، فراموش کرده بودند: تحصیل رایگان، بهداشت رایگان، حق کار، استراحت، و بالاتر از همه- لغو استثمار انسان از انسان. این بخش جمعیت به راحتی تسلیم شعارهای دورغین دمکراسی، که تحت لوای آن بار دیگر سرمایه داری را بر قرار کردند، شدند. بعدها بسیاری از نمایندگان این بخش عظیم مردم اشتباه خود را درک کردند و فهمیدند که آنها به چه « امر بزرگی»، یعنی بر پایی دوبارۀ سرمایه داری یاری رساندند. اما دیگر بسیار دیر شده بود.

این وضعیت موجب دو گرایش در رشد اولین دولت سوسیالیستی جهان شد: کمونیستی، که در اجتماعی کردن ابزار تولید، اجرای برنامه های ۵ ساله، فداکاری مردم شوروی در سالهای اولین برنامۀ ۵ ساله، در اجرای واقعی حقوق مدنی در تحصیل رایگان، بهداشت رایگان، حقوق بازنشستگی، هزینۀ بسیار پایین خدمات آب، برق و حمل و نقل ...، و کاپیتالیستی(احیاء کردن)، که در مغازله با مناسبات بازار در سالهای ۱۹۶۰، بوروکراتیسم دستگاه حزبی ـ دولتی، بر خورد دگماتیستی به تطبیق و آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم و عدم بررسی علمی جامعۀ شوروی، انعکاس می یافت.

دقیقاًَ در چارچوب مبارزه با تفکر خرده بورژوازی، باید به جایگاه و نقش دیکتاتوری پرولتاریا تا پیروزی کامل فاز دوم فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی اهمیت ویژه داد. این دیکتاتوری نه فقط علیه بازمانده های بورژوازی، بلکه همچنین دیکتاتوری علیه بازمانده های فرهنگ و تفکر خرده بورژوازی بخش قابل توجه جمعیت و دیکتاتوری علیه گرایشات کاپیتالیستی است. در چهار چوب این تضاد ما باید دوگرایش رشد ساختار طبقاتی موجود را درک کنیم. از یک طرف، ما به سوی نزدیکی طبقاتی حرکت می کردیم، اما از سوی دیگر، در طول تمامی سالهای موجودیت نظام شوروی، دائما مبارزۀ طبقاتی هم در مقیاس سیاست خارجی و هم در سیاست داخلی در حال تشدید شدن بود. بدین ترتیب ما می توانیم یک تضاد مهم دیگر سوسیالیسم را مجزا کنیم ـ تضاد مابین گرایش به حذف تضاد طبقاتی و تشدید مبارزۀ طبقاتی.

در کنار تضادها، باید به وجود دو قطب متناقض که به شکل قانونمند ناشی از ویژگی متضاد جامعۀ سوسیالیستی است، اشاره کرد: بین شهر و روستا، و مابین کار فکری و کار یدی. در چارچوب این مقاله ما نمی توانیم بر روی این مسائل  مکث کنیم. فقط به این بسنده می کنیم، که در جهان معاصر گرایشی مستحکم در جهت غلبه بر این تناقضات به لحاظ تکنیکی مشاهده می گردد. در ضمن باید درک کرد، که در شرایط سرمایه داری این تناقضات هیچوقت بطور کامل راه حل خود را نخواهد یافت.

ضروری است تأکید شود، که همۀ تضادهای سوسیالیسم دارای ویژگی غیرآنتاگونیستی (آشتی پذیر) نیستند. به همین دلیل شیوۀ غلبه بر آنها می تواند هم از راه رشد تدریجی و هم از طریق اعمال ترور و تضعیقات باشد.

در طول تمام سالهای موجودیت جامعۀ سوسیالیستی، قشری از مردم(عملا همین بخش بعدها به سرمایه داران نوین مبدل شدند)، وجود داشتند، که ماهیتا در برقراری سرمایه داری ذینفع بودند. شاید تعداد این عناصر محدود بود، اما آنها وجود داشتند و وزن اقتصادی و سیاسی آنها همیشه از سرمایۀ غرب تغذیه می کرد. مهمترین اثبات این مدعا، فعال شدن عناصر ضد شوروی در سالهای جنگ جهانی دوم بود، که درستی نظریۀ استالین در مورد تشدید مبارزات طبقاتی در دوران سوسیالیسم را تایید کرد. به محض اینکه حزب مهمترین اصول مارکسیسم ـ لنینیسم راستین را فراموش کرد، این عناصر و نیروی ضد شوروی فعال شدند و حاکمیت را گرفتند.

چگونه و چرا آنها موفق شدند ـ موضوع بحث جداگانه است. فقط می گوییم، که مجموعۀ واقعیتهای عینی(عقب ماندگی مناسبات تولیدی سوسیالیستی، موقعیت محاصره ای اولین دولت سوسیالیستی، جنگ کبیر میهنی و پیچیدگیهای دیگر بر سر راه سوسیالیسم) و ذهنی (سیاست جاهلانۀ رهبری پس از استالین کشور) باعث شد که رهبری حزب در دست عناصر غیرقابل اعتماد، در واقعیت امر، عوامل امپریالیسم جهانی و احیاء کنندگان سرمایه داری، قرار گیرد.

در این نوشته ما به بررسی برخی از تضادهای داخلی سوسیالیسم پرداختیم. در رابطه با تضادهای خارجی، در چارچوب این مقاله نمی توانیم بر روی آن مکث کنیم. مسائل تضادهای سوسیالیسم امروز نیازمند بررسیهای نوین و عمیق تر است. چونکه این بررسیها، کلید اصلی درک ماهیت سوسیالیسم در کل و بخصوص، ماهیت جامعه سوسیالیستی اتحاد شوروی و دلایل شکست موقت سوسیالیسم «زودرس» می باشد.


November 8th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي