یاد داشت های مبرم در چهار موضوع!
دوکتور صلاح الدین سعیدی - سعید افغانی دوکتور صلاح الدین سعیدی - سعید افغانی

 ۲۵/۰۱/۲۰۱۱

 

خوانندﮤ معزز عنوان بالا درواقعیت عنوان نوشتــﮥ محترم عالم افتخار است که محتویات آنرا تمام سایت های افغانی و اذهان ما را درین روزها مصروف خویش ساخته. کما کان تلاش دارم تا کارهای را که مدت طولانی  روی دست دارم تکمیل و به کار های دیگری مصروف نه شوم ویا مختصر بنویسم  اما به آن قادر نمی شوم.

در موارد مجبورا  نظر و دید خویش را با شما شریک ساخته و ازین طریق برعلاوﮤ ادای رسالت ایمانی و وجدانی نموده وبرای خوانندﮤ معزز و هموطن خویش دیدگاه، الترناتیف و یا هم بخش دیگر از عین قضایا  را جهت انتخاب و قضاوت شان ارایه و پـیکش داشته باشم.  

در مورد یاد داشت های مبرم در چهار موضوع. نوشتـﮥ محترم محمد عالم افتخار:

1 ـ توطئهء ترور عبدالرزاق مامون ؛ و واکنش ها:

در مسایل جنائی و تحقیق و بازی های بزرگ سیاسی و استخباراتی سازماندهی حملات انتحاری،  دادن قربانی، سوء قصد ها و استفاده از سایر انواع وسایل و سازماندهی مسایل و دسایس  بی آبرو ساختن ها و ....  برای کسب و حفاظت  مصالح و منافع بزرگ بدون درنظر داشت برحق بودن و عدم برحق بودن آن مروج و آنقدر پیچیده و با ظرافت کار صورت میگیرد که در موارد زیاد ما را که این طرف پرده قرار داریم سر در گـــم  وگیچ میسازد.    

همانگونه که بیشتر از یک سال قبل عمداً در حادثــﮥ تروریستی حریق و قـتل انسانهای بی گناه در مغازﮤ قاری امان نوایی – مغازه بزرگ افغانی -  در کابل صورت گرفت و یک شخص با اقرار ساده در تلویزیون ها افغانی که این همه را  از همان آغاز تا انجام به گروپ  آقای حـقـانی و مرجع افغانی ارتباط داد و بدین ترتیب برای جهان برخلاف ادعای جانب افغانی سند ارایه گردید که  این پاکستان نیست که مداخله میکند، بلکه  خود افغانها اند که این اعمال را سازماندهی و اجـراء میدارند. به این ترتیب جانب افغانی آنچه کرد که بازی های استخباراتی مقابل توقع آنرا داشت و یا هم پلان کرده بود.

درین  توطيـــه وتلاش برای ترور و یا هم تخویف نویسندﮤ توانا کشور فرهنگی عالیقدر کشور محترم محترم عبدالرازق مأمون هم ممکن شخصی روی پردﮤ تلویزیون افغانی حاضر شود و بگوید که مثلا با داشتن اختلافات شخصی بر روی وی تیزاب پاشی کرده است و یا هم کسی به وی پول داده است ویا هم آقای مامون درکوچـﮥ ما زندگی میکرد ومن وی را بد میدیدم ویا هم چشم چرانی میکرد ویا هم ...والسلام.

درین مورد دهها راه وجود دارند که انگیزه ها و عاملین اصلی سازمان دادن این عمل جنایت کارانه را به جانب دیگر توجیه و بکشانند.  

بر مراجع امنیتی و استخباراتی افغانی است تا درمورد دقت لازم بخرچ داده تا به انگیزه و منطق اجرای عمل جرمی فوق توسط شخص متهم تمرکز بدارند.

در تاریخ قضا و تاریخ جنائی هست موارد که کسی بدون ارتکاب جرمی به ارتکاب آن برای نجات دادن شخص ثالث و یا بدراه کشاندن قضایا اعتراف داشته اند.

از لحاظ جنائی و قوانین جزای جهان به شمول  قوانین جزای اسلامی در مورد اقرار متخلف به اجرای جرم به شمول اقرار برای تذکیه  باید انگیزه ومنطق اصلی اجرای جرم جستجو و کنجکاوی گردد. نباید به اقرار اکتفا کرد و نباید با یافتن آثار سوختگی در بدن شخص دستگیر شده که ممکن است برای اغوا و فریب مستنطق و عوام به کار رفته باشد  تمرکز داشت.   

امکانات وسیع مالی و کدری استخبارات خارجی و سطح نازل اجراآت  ادارات افغانی من را از برخود عالی و مسلکی ادارات افغانی درین راستا ازقبل معتقد به این ساخته که ارگانهای امنیتی، عدلی وقضایی کشور ما کما کان برخورد ورسیدگی لازم به موضوع نه خواهند توانست. وکاری از دست شان ساخته نه خواهد بود.

دقیقا به همان ساز خواهند رقصید که دیگران آنـرا ماهرانه و هوشیارانه مینوازند.

 

2 ـ رمان « کوچهء ما»ی دکتور اکرم عثمان و جنجال مربوط :

داکتر اکرم عثمان افتخار کشور و خطﮥ ما بوده و نوشته های شان ما نوشته های ماندگار شان صدای میلیون ها انسان کشور ما ست. من به جناب محترم داکتر اکرم عثمان در نامــﮥ جداگانـــﮥ شخصی نیز نوشتم و جناب شان را مانند یک خورد و ارادتمند، نیز متوجه ساخته ام   که خدا ناخواسته نوشته های شان به جانب نه لغزند که خود نیز نمی خواهند به آن جانب بلغزند. منظور من این است که خدا ناخواسته در صف مقابل کتلـــﮥ بزرگ از مردم کشور قرار داده نه شود. چنین صفی وجود ندارد و آنها همفکران منتقدین (رمان کوچــﮥ ما)هم نمایندگی از صفی نمی کنند. با مطالعـــﮥ بخشی از نوشته های محترم داکتراکرم عثمان در سایت افغان جرمن آنلاین ملاحظه میشود که داکتر صاحب  خود نیز به این باریکی ها و حساسیتهای موضوع توجه داشته ودریک دو افاده نیز با دقت با آن اشارات خوبی داشته اند.  بلی بجاء است و ضرورت تا نه شود  نا خود آگاه و یا به خواست مغرضین جناب داکتر صاحب عثمان را در مقابل عدﮤ کثیری از هموطنان  قرار داده شوند. عدﮤ که قبلا متولد شده اند و  بنا بر شرایط و عوامل و با نیت نیک در یک مقطع زمانی  در موضع  ویا هم دقیق تر بگـویم در لست معیین قرار داشتند اما در واقعیت نیت و هدف جــزء خدمت هدف دیگر نداشتند و  جزء خدمت صادقانه چیزی مشخص بدی نه کرده اند.

عدﮤ دزدی و جنایت کردند، عدﮤ کف زدند، عدﮤ ساکت ماندند و عدﮤ در مقابل قیام کردند و عدﮤ هم از داخل سیستم آنچه میتوانستند  حق گفتند،  اصلاح کردن، رسالت مصلح و رابط را اجراء کردندند. نیت و هدف جـزء خدمت و تفاهم نیک هدفی دیگری نداشتند.

عدﮤ حتی به این هم  معتقد بودند که بدترین انسان هم در داخل خویش جوهر و ملکـــﮥ انسانی دارند که باید  ملکه و جوهر نیک انسانی را با ممارست روشن و براق ساخته و آنرا برای اجرای خیر و دست برداشتن ازشر تشویق کرد.

بلی علماء، روحانیون وپیشتازان کشور چنین رسالت را دارند و محترم دوکتور اکرم عثمان و هزار ها هموطن ما چنین رسالت را آداء کرده اند.

اما  مسلم این است که دید طبقاتی، آشتی ناپذیری طبقاتی، تقسیم عادلانـﮥ نعمات مادی به فهم طبقاتی، دولت وسیلــﮥ فشار یک طبقه بالای طبقــﮥ دیگر، راه رشد غیر سرمایه داری،  سنترالیزم دیموکراتیک، تنظیم عادلانـــﮥ روابط با وسایل تولید، توذیع عادلانــﮥ تولید، مفاهیم تولید اضافی، اقتصاد رهبری شده، درسهای از کمون پاریس، تطبیق برنامه های انقلاب های فرهنگی، شعار های دین افیون ملت ها بدون تفکیک ادیان و از جمله دین اسلام از آنها، مفاهیم نظام سرمایه داری و تقسیم آن به مراحل بورژوازی و  امپریالیستی که باید سقوط کندو شعار های معیین دیگر که (بحث طولانی میطلبد) شعار ها  و برنامه های بوده اند که حین عمل کرد بر آنها باتمام ارادﮤ ظاهری نیک و ظاهر فریبنده هزار هزار ها انسان کشورم را،  برادر من و شما را در موضع نادرست و راه ها غیر عادلانه کشاند و بُـــرد که درنتیجـــﮥ منجر به جنایات نابخشودنی گردیدند.  

آیا  میتوان جنایات که تحت این نام در کشور های سوسیالیستی اجرا شد کسی فراموش کند؟

جنایات که محترم دوکتور اکرم عثمان، فرهنگی چیره دست کشور، مبصر، تحلیل گر خوب و توانای کشور و جهان ما با تمام توانایی مخصوص به خودش آنرا  یاد آوری و مستند ارایه کرده و به روی کاغذ درآورده؟

دفاع از آنچه که دفاع ندارد.  دفاع از جنایت و نه دیدن حقایق گناه نابخشودنی است. مامیتوانیم خود را بازی دهیم. اما تاریخ را نمی توان فریب داد. قضاوت تاریخ سخت بی رحم است.

ضرورت است تا هریک مسؤولیت های اخلاقی، سیاسی، وجدانی و جنائی را از هم جدا نموده و سهم هریک را درین  راستا روشن و خود به آن اعتراف نمود.

بلی توبـــﮥ صادقانـــه ای  که محترم دوکتور اکرم عثمان به این آقایان توصیه دارد، بهترین راه و انسانی ترین روش است. باید به خود اندیشید و خود را قاضی خویش ساخت.

مواجه ساختن با چنین شخصیت بزرگ فرهنگی و فرزانــﮥ کشور را  برای جناب جنرال صاحب و همراهان لازم ندانسته و آنرا سفارش نمی کنم.

 

3 ـ « فراخوان ملی» و « فراخوان ملی و مدنی و تاریخی »:

درمورد نوشتـﮥ مستقل نیز داشتم،  قسما موضع  و دیدگاه های من در مورد حزب، سازمان و حرکت سیاسی در نوشتــﮥ دیگر من درین همین روزها بیان شده است.

بلی فهم من از حزب و سازمان و حرکت سیاسی قبل از همه پیشکش کردن نسخه برای مسایل مطرحـــﮥ کشور و جامعـــﮥ مشخص است. نسخه ها با تغییرشرایط تغییر میکنند و مجریان و داکتران نسخه دهنده و زعامت ها هم دایمی نیستند.  اگر کسی  دارای حزب و سازمان هست و برای افغانستان حاکمیت و ادارﮤ را میخواهد و راه حل را درین میبیند که باید و باید شرع اسلامی و احکام شرعی  جزایی به هر قیمت که باشد،  تطبیق شود. این کار من و حزب من  و برنامـــﮥ همان حزب و سازمان است.

اما باید توافق کرد که حاکمیت به مردم تعلق دارد و الله تعالی در عالم اسباب بنی آدم  را برای اجــراء و انتخاب امور معین برای امــتــحان دربن دنیا مؤقت و آن هم برای ضرورت خود انسان فرصت داده. راه راست و غلط را نشان داده، پیامبران فرستاده، علماءو روحانیون وجود دارند و آنها ادای رسالت میکنند تا مردم را در انتخاب شان مساعدت بدارند.

اما حاکم و مسؤول باید توسط جامعه و مردم جامعه که درکشور ما نزدیک به اتفاق مسلمان اند، تعیین  گردد.

بلی باید ما فهم و نسخه های را که برای جامعه و حالت کشور خویش صلاح و درست میدانیم،  مشروعیت این نسخه ها را از ملت کمائی نموده و بدست آوریم.

درین راستا اگر من فکر میکنم که نسخه حزب وسازمان حرکت سیاسی من درست و باید تطبیق شود این حق من است اما  تفاوت و جدا بودن نظر من از نظر دیگر یک امرنورمال و عادی و قابل فهم است و این بذات خود مشکل ندارد.

بلی ماباید بر اصول زندگی مشترک در خانـﮥ مشترک توافق کنیم که این نه به معنای گذشت از اصول و نسخه های خویش است و نه هم خیانت به وطن وعقاید خود ونه هم قبول  حتمی نظر ونسخـــﮥ مقابل. بلکی توافق بر قواعد زنده وکار سیاسی و حیاتی در خانـــﮥ مشترک و توافق برین که در مسایل معین توافق نداریم و این نورمال  هم هست.

بلی حزب و سازمان قبل از همه تَشَکُلِ از همفکران است که برای مسایل مطرحــﮥ کشور و جامعه نسخه و راه های حل پیش کش میدارند و برای تحقق آن سیستماتیک مبارزه میکنند. این راه های حل و نسخه ها با وجود تمام تفاوت های سلیقوی بیش از پنج ویا  شش بوده نمیتواند ونیست. اما چرا در افغانستان بیشتر از ۲۰۰ حزب، سازمان و حرکت سیاسی وجود دارند؟  جواب واضح است که این حالت غیر نورمال است و معیار ها برای تشکیل حزب، سازمان و حرکت سیاسی  در کشور ما جوابگوی سطح معین از انکشاف جامعــﮥ ما و گسستن تار های اعتماد و باور بر یکدیگر اند.

با یک دید گذرا این رهبران این حرکت و سازمان ها که میتوانند به اصطلاح در لیفت (زینــﮥ برقی - اسانسور) جلســﮥ کنگرﮤ حزب خوی را تشکیل دهند، بیشتر ازینکه نسخــﮥ مستقل برای حل مسایل داشته باشند، خواب تصاحب کرسی های دولتی  پُــــردرآمد درخیال دارند.   

اما این حالت و این پروسه باید نورمال شود و این کسانیکه واقعا آرزوی خدمت دارند و عوض مصروف شدن به زندگی شخصی و جمع کردن پول و عوض مصروف شدن به خود و خانوادﮤ خود که حق شان نیز است به وطن و مردم میاندیشند، حزب و سازمان سیاسی میسازند،  نباید با منفی بافی آنرا نفیه و مورد شک و تردید قطعی قرار داد.

بلی احزاب و سازمان های بودند که چنین سوء استفاده های را کردند و هنوز هم چنین شواهد وجود دارد.  اما باوجود این همه ما نباید فراموش کنیم که این  حرکات سیاسی، سازمان ها و احزاب باید به تدریج  مانند جوی چه های کوچک  به دریا ها مبدل شده و مانند امواج خروشان تشتگی  بیشتر از سه دهـــﮥ ملت ما را مشبوع ساخته و  جهت مرهم گذاری به زخم های مردم ما باید نسخه های خیر و بهتر را که به حداقل مصارف ، حداقل زمان و حداقل قربانی نتایج بهتر و خوبتر را بدست آورد، بیشکش و تقدیم نموده و برای تحقق آن از طروق مشروع کار رسالت مند نمایند.  بلی مفهوم زندگی هم همین ادای رسالت است.

باید این دریا ها به امواج خروشان مبدل شده، سرزمین های تشنه به آب وطن مارا سیراب سازند.

این کار تصادفی نمی شود. ضرورت است ازین حرکات و سازمان های باید استقبال کرد اما برای توحید برناموی و نزدیک شدن ایشان باید از هرچه بیشتر و دوبرابر کار کرد.

این رسالت ما است که باید صادقانه اجراء کرد و به هر دست دراز شده  به دیدﮤ شک و تردیده و سیاهی نگاه نه کرد.

شناخت که از نوشته های محترم محمد عالم افتخار دارم جناب شان درین راه صادقانه کار و خدمت تنویری فرهنگی و خیر اندیشانه دارند. 

 

4 ـ واپسین تقلای قبیله سالاری منحط  و بازی های منحط تر:

قوم گرائی منحط از کجا آب میخورد؟ عوامل زیاد دارد اما یک چند را من بالمواجه بر میشمارم.

-         شاهان و حکمای گذشته برای به قدرت ماندن خویش و استفاده سوء، ظلم و تعدی خویش از هر وسیله به شمول دین و قوم استفاده بردند.

-         قوماندانان و زور مندان و عدﮤ از رهبران، شخصیت های کاذب و تحمیل شده بر ملت افغانستان  در مراحل معیین از انکشاف کشور ما خصوصا در سالهای نود قرن گذشته با پیشکش کردن این شعارهای منحط قومی توانستـند عدﮤ را که هنوز هم کوروکر ازایشان اطاعت میکرد به عقب خویش بکشانند.

-         مظالم عدﮤ از انسان های ظالم و خلاف دین در حق عدﮤ دیگر از هموطنان که خلاف عدالت و عقیدﮤ اصیل اسلامی میباشد نیز مورد استفادﮤاین شراندازان واستفاده ناجائز از احساسات مردم گردید ومیگردد.

-         مراجع معیین بخشی  از کشور های همسایه  مانند پاکستان، ایران، تاجکستان، هند، روسیه و ... تحقق اهداف استراتیژیکی خویش را در دامن زدن به اندیشه های قومی و اختلافات محلات و منطقوی میبینند که بخشی ازین برنامه ها هم موفقانه عملی شود و عدﮤ ازین شعار های بهره های زیادی گرفتن.

-         فهم نادرست ومنحط از سیستم دولت داری و معاملات قومی عوض برخورد های ستندرد کدری.

-         دامن زدن به تفرقه های قومی از وحدت اسلامی مسلمانان کاسته و در یکسره کردن کار شان برای اهداف ستراتیژیک کار دشمنان کشور ما و جهان اسلام را آسان میسازد. تجارب معیین در عراق درین زمینه موفقانه در افغانستان عملی میشوند. سیاست تفرفه بیانداز و حکومت کن از لحاظ تاریخی بحث است مستقل.

 این وبخش دیگر از منابع و عوامل اند که  در منافات به اندیشه های زحمت کشان جهان متحد شوید! افکار چپی اگر کسی به وی معتقد است و در منافات به اندیشه های وحدت مسلمین به اساس کلمه الله است ومیباشد.

تقسیمات ما تقسیمات عادل، ظالم و مظلوم و قیام در مقابل ظالم وجیبه است.(ظالم و مظلوم هردو در آتش است. ظالم بخاطر ظلم و مظلوم بخاطر عدم قیام در برابر ظلم – ترجمهء حدیث).

 

و اما کنفرانس بُـــن و مسأله قومی و رای داده شده درین کنفرانس:

جرگه ها، کنفرانس ها، سیمینار ها و .... درمورد کشور ما مورد استقبال و برای حل مسایل کمک کرده میتوانند. مشکل زمانی آغاز میشود که آسان سازی صورت گیرد و این مجالس و نشست هارا به تصامیم کشاندن که  مشروعیت نداشت و ندارد.

معمولا درین کنفرانس ها و جرگه ها از جانب سازمان دهان  کسانی دعوت میشوند که با هم قبلا توافق های مقدماتی  دارند که تومن را به اصطلاح حوال دار خواهی گفت ومن شما را به اصطلاح کوته والدار خواهم گفت. یعنی اساس و مبداء مردمی و مشروعیت انتخاب افراد و زعما را  این کنفرانس ها و جرگه های همانند تقلبی ندارند.

هرگاه حکومت و دولت فعلی افغانستان با مخالفین مسلح و غیر مسلح مفاهمه و مذاکره نماید و درین رابطه نشست ها، جرگه ها و کنفرانس ها تشکیل شود و درین نشست ها تقسیم به اصطلاح غنایم کنند و یکی به دیگر کرسی های را هدیه کنند تا صلح قایم شود این صلح و تقسیم غنایم غیر مشروع و اعتبار قانونی نه خواهد داشت و موجب تحکیم صلح دوامدار نه خواهد شد. ایـن راه حل و راه مشروع به قدرت رسیدن نیست.  راه مشروع گرفتن و بدست آوردن ارادﮤ ملت است و بس. این اراده میتواند در انتخابات مستقیم و یا هم غیر مستقیم بدست آورده شود.

توافق و تفاهم اصلی و اساسی که ما خواهان آنیم تا زمینهء ایجاد شود که ملت در مورد اظهار نظر کرده بتواند. مشکل اساسی درین کنفرانس ها همان سفارش های استخباراتی است که دیگران عوض ما رهبر و زعیم تعیین میکنند و به ادارات و افراد که مجریان این سیاست ها  است دستورداده میشود که رهبرو زعیم شان که آنها تحمیل میدارند باید دارای چه مشخصات باشد.

من به این باورم که  مردم ما شعور لازم سیاسی را دارند ومسلمان اند و دریک انتخابات آزاد و دیموکراتیک انتخاب خویش را خواهند داشت. اینکه دریک جامعه چه تعداد از مردم به این قوم ویا آن قوم ارتباط دارد ویا نه دارد در صورتیکه که خواسته باشند ارادهء ملت تصمیم گیرنده باشد و درمورد صادقانه کارعملی و مسایل تخنیکی مانند تذکره های مدرن الکترونی و ... آماده شود این مشاکل قومی انشاء الله حل خواهد شد.

در مورد اینکه جناب حامد کرزی و یا محترم عبدالستار سیرت چقدر رای بردند واین رای کې بود و چقدر مشروعیت داشته مسایل است که با دید فوق حل میشوند. زعیم انتخاب شده توسط کنفرانس بُــن به اتفاق، اکثریت ویا اقلیت، زعیم مشروع افغانستان  نیست وبوده نمی تواند.

از لحاظ ترکیبی در اکثر کشور ها پارلمان ها متشکل از مجلس نمایندگان و مشرانو جرگه است. مجلس نمایند گان انتخابی و تصمیم گیرندهء اصلی  بشمار میرود. مجلس مشرانو جرگه متشکل از افراد انتصابی است. لذا در اکثر موارد مشرانو جرگه رسالت  و وظیفــﮥ متوجه سازی، تعمق بیشتر و تفکر بیشر در امور را برای مجلس نمایندگان تمثیل میکند. بلی این است یکی از وظایف عمدﮤ مشرانو جرگه.  درموارد یکه اختلاف نظر میان ولسی جرگه و مشرانو جرگه به وقوع میافتد و باوجود تذکر و یاددهانی مشرانو جرگه برای ولسی جرگه روش و اساس سخن و کار کرد درست  چنین است که ولسی جرگه باید تعیین کننده و تصمیم گیرنده باشد. این طرز، پالیسی، روش و هدف درپارلمانها کشور های جهان عملی و بکار برده میشود.

بلی کنفرانس ها، همایش ها، سیمینار ها و جرگه ها کارسفارشی خویش را کرده میتوانند اما قایمقام ملت و نمایندگان منتخب ملت و دیگر انستیتوت های دیموکراتیک که جهان امروز در درست دارد، شده نمی تواند.

بلی اساسا و بیشتر از همه مسایل قومی را دیگران و از بیرون برای تحقق اهداف خویش دامن میزنند. اما اگر ملت تصمیم بگیرد ضرورت به سفارش های قومی نیست و ملت باید در روشنی دین مقدس اسلام، اصل شایستگی و خدمت گار بودن تصمیم خواهد گرفت و تصمیم میگیرد.  چنین است فهم من از مسایل.                       

 

                                                           فاعتبروا یا اوللابصار                             ختم

Email: strategicstudies@yahoo.com


January 26th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها