نخستين برنامهء شام آشنايی با آفريده های ادبی و . . .
اتحاديهء انجمنهای افغانها در هالند اتحاديهء انجمنهای افغانها در هالند

گزارش خبری،

 

 

بر اساسِ فراخوان اتحاديهء انجمنهای افغانها در هالند و انجمن آيندهء مردم به تاريخ 14 جنوری 2012 نخستين برنامهء شام آشنايی با آفريده های ادبی برونمرز و رسانه های درونمرز (افغانستان) به اشتراک بيشتر از دوصد تن از شاعران، نويسنده گان، تحليلگران و منتقدان ادبی افغان از کشورهای هالند، امريکا، آلمان، بلجيم، سويدن و انگلستان به هدف ايجادِ زمينهء شناسايی آثاری چون، رُمان، تاريخنگاری، مجموعهء شعر، داستان، مجموعهء مقاله ها و پژوهشهای ادبی و هنری وهم چنان ساير ژانرهای ادبی و فرهنگیِ از سوی آفریننده گان آن ها در شهر دُوردِرِخت Dordrecht کشورِ هالند تدوير يافت.

نمايی از جايزهء مطبوعاتی شام آشنايی با آفريده های ادبی برونمرز ورسانه ای آزاد درون مرز ( افغانستان)

بخشِ نخستِ برنامه را گويندهء توانا، فوزیه ميترا، ژورنالیست و نطاقِ رادیو- تلويزیون، گرداننده کرد.

اين همايش، با سخنان طارق پيکار رییس انجمنِ آيندهء مردم و مسؤول کميسيون فرهنگی اتحاديهء انجمنهای افغانها در هالند، آغاز و ولی محمد شاهپور رييس اتحاديهء انجمنهای افغانها در هالند آن را افتتاح نمود.

آنان، طی سخنانِ فشرده، پيرامونِ برگزاری برنامه و ترکيبِ دعوت شدهء فرهنگيان تماس گرفته، از تلاشهای انجام يافته، جهتِ تأمينِ اشتراکِ دو تن از برازنده گانِ عرصهء فرهنگ از داخل کشور هريک: محترم غلام دستگير هژبر، ژورنالیست و منتقدِ ادبی، عضو هيئت رهبری گروهِ هماهنگی رسانه ها در افغانستان و مديرمسؤولِ ماهنامهء راهِ آينده و محترم کاوه جبران، شاعر، پژوهشگر و منتقدِ ادبی، عضو انجمنِ قلم و کاشانهء نویسنده گان افغانستان، ياد کرده، ابراز داشتند، که نسبتِ عدمِ صدورِ به موقع ويزه های شان نتوانستند در کارِ برنامه سهم حضوری گيرند، اما، با استفاده از امکانِ انترنیتی پيامِ شان را عنوانی اشتراک کننده گان همایش ارایه کرده، ضمن شادباش به شرکت کننده گان از وضع حاکم بر رسانه ها و دشواريهای موجود در اين عرصه، ياد آورشده و فرمودند: که "رسانه های غيرِدولتی، طی يک دهه مبارزهء فرهنگی توانسته اند، با متقبل شدن خطرها و خساره های گونه گون، متعهدانه، در سمتدهی و بيدارسازی افکارِ عامه، بازتاب نگاههای انتقادی نسبت به کارکردهای ناسالم مقامهای دولت و مراکز محلی قدرت و هم اطلاع رسانی شفاف به جامعه عمل نمايند."

هم چنان، شماری ديگری از فرهنگيان و نهادهای اجتماعی از افغانستان، هالند، انگلستان، آستراليا، فرانسه، جمهوری فدراتيفِ روسيه، اتريش، کانادا و بلجيم، که روی دلايلی نتوانسته بودند، در برنامه اشتراک نمايند، با ارسال پيامهايی از اين اقدام پشتيبانی نمودند. که از جمله ميشود، از پيام پوهاند دُکتور مجاور احمد زيار، نويسنده و زبانشناس- توسط ننگيالی بڅرکی،- پيام داکتر اسدالله شعور- توسط صالحه وهاب واصل،- پيام داکتر عبدالله نايبی- توسط طارق پيکار،- پيام و نمونهء کلامِ کريمه شبرنگ شاعر وارسته از بهارک ولايت بدخشان- توسط جميله زمان انوری،- پيام داکتر نوراحمد خالدی با نمونهء شعرش،- توسط فوزیه میترا-، پيام غوث الدين مير رييس کانون فرهنگ افغان در اتريش و پيام داکتر فريد طهماس با نمونهء طنزش، که عنوانی اتحاديهء انجمنهای افغانها در هالند و به مناسبت اين همايش مواصلت نموده بود، به خوانش گرفته و با گرمی موردِ استقبال قرار گرفت.

{چون درنظر است که رسالهء مجموعهء اسناد، پيامها، سخنرانیها، سروده ها، بيوگرافیها و فهرست آفريده های شاعران، نويسنده گان، تحليلگران و منتقدان ادبی شرکت کننده در برنامه انتشار يابد، لذا در اين گزارشِ فشرده، از بازتاب محتوای پيامها اجتناب مينمايیم.}

بخش بعدی برنامه، به وسيلهء گوينده و شاعرِ موفق، فريبا صادق آتش پيش برده شد.

در اين بخش {27} تن از شاعرانی که ثبت نام نموده بودند، با آثارِ شان به وسيلهء گوينده، فشرده به معرفی گرفته شد. از جمله شاعرانی چون: داکترحميرا نکهت دستگيرزاده دارندهء مجموعه های {آفتاب آواره و غزل}، عزيزه عنايت دارندهء مجموعهء شعری {سيرِ زنده گی، فروغ سحر، اندوه غريبان}، فريبا صادق آتش، صالحه وهاب واصل دارندهء مجموعهء {مرواريد گمشده}،مريم عاکفی، عظيم شهبال نوابی دارندهء مجموعه های {صخره و موج، چهره ها و خاطره ها و 8 اثر ديگر}، محمد عظيم ايوبزی دارندهء مجموعهء شعری {پگاه} و مژگان ساغر شفا دارندهء {مجموعه شعری حاوی غزليات و اشعار نيمايی و يک کتاب داستانی} شان را با سخنرانیها، آفريده ها و نمونه های کلام شان دکلمه نمودند، که مورد استقبال شايان قرارگرفتند، از جملهء طنزنويسان هارون يوسفی و فريد سياوش هم برآمدها و گپهايی داشتند، هم چنان مجموعهء شعری کاوه جبران تحت نام {آفتاب تعطيل} به وسيلهء عفران بدخشانی شاعر و منتقد ادبی مورد نگرش و ارزيابی قرار گرفت و نمونه هایی از متن آن به خوانش گرفته شد.

بعد از اجرای پارچه های رباب و تبله توسط هنرمندان جوان و مستعد، کاوش زوبين و سهراب عزيز بخش سوم برنامه آغاز گرديد.

در اين بخش که توسط عفران بدخشانی شاعر و منتقدِ ادبی، گرداننده گی ميشد، نخست آثار، آفريده ها و کتابهای {60} تن از نويسنده گان، تحليلگران و منتقدان، ژورناليستان ومسؤولان رسانه ها که بالغ بر {80} اثر ميشد و نمونهء آن ها در سالون بالایِ ميزی قرارداشت، به معرفی گرفته شد، که ميتوان از نويسنده هایی چون: تهمينه عاکفی ژورناليست سرویس خبری "ان. او. اس." راديو- تلويزیون دولتی هالند، راپورتر زبان هالندی و و دارندهء رُمان به زبان هالندی، مشعل حرير نويسندهء کتابهايی: {قدمی در کوچه های آشنا، پيراهن نيلی و شب، سپيده ها اين جا آرام اند، در شگِفتی يک گمنام}، ننگيالی بڅرکی نويسندهء {د کندهار فولکلور، د افغان- انگلیس په درو جگړو کي رزمي ادبیات، د پښتنو ډیر لرغوني ادبي ستوري او لرغوني ادبیات، د محمدعلم بڅرکي د ژوند ځیني برخي، د شعرونو لومړی ټوک، د شعرونو دوهمه مجموعه یا ټولگه، د افغانستان معاصر تاریخ، د پیروژې داستان، پښتو ژبه یوه آریایی ژبه ده نو پښتانه څوک دي؟، ادبیا ت دری (دستور زبان دری)، د پښتو ادبیات گرامر چه په تدریسي توگه لیکل سوی دی)، احمد بشير دژم نويسندهء کتاب ستاره های آريانا {مجموعهء تصويری و زنده گینامهء هنری هنرمندان موسيقی افغانستان در 1400 صفحه و دو جلد}، نور وجوهات نويسندهء {اساسات موسيقی هندوستانی}، پوهنيار بشير مؤمن نويسندهء {برخی مسايل جامعه شناسی و اصطلاحات و. . .}، استاد عزیز آماج، نویسنده و پژوهشگر مسايل ادبی و رساله های درسی زبان دری برای اطفال وطن گمکردهء افغان او د بهر ميشتو افغان ماشومانو لپاره پشتو لوست، ياسين بيدار نويسندهء تحلیلهای سیاسی، استراتیژیک و دیپلوماتیک و کتابهای "هند، جنبشها و احزاب سیاسی" در ماه حوت سال 1370 در کابل به چاپ رسید، ترجمهء کتاب تلک خرس نوشتهء دگروال یوسف، مسؤول افغان بیرو در آی. اس. آی. پاکستان که پس از چاپ در سال 1992 تحت عنوان "پرتگاه خرس" نامگذاری کرد، مجموعهء مقالات 30 مقاله است، تحت عنوان "سایه روشن" چند ماه قبل در کابل از چاپ برآمد، سميع رفيع نويسندهء ابوالمعانی میرزا محمد عبدالقادر بیدل، نقد شاعر آیینه ها در 640 صفحه، با بیدل، سخنرانیها در نشستهای انجمن: در 305 صفحه، سعدی، درخت پرباری از بوستان معرفت در 2 جلد، نوید سحر، مجموعهء اشعار در 238 صفحه، با بیدل، سخنرانیها، در 240 صفحه و بيشتر از 12 مقالهء تحليلی و دهها مصاحبه، شفيع الله کارورز خاوری نويسندهء افغانستان سرزمينِ افراط و خشونت، چرا پس مانده ايم- بررسی عواملِ عقبمانده گی در افغانستان، الفبا برای کودکان و سالمندان، سليمان راوش نويسندهء نام و ننگ، تولدِ دوبارهء خراسانِ کهن درهزارهء نو در سه جلد، سيطره 1400 ساله اعراب برافغانستان در دوجلد،سه واکنش تکاوران تيزپوی خرد در خراسان، مجموعهء شعری تولد فجر و صدها پژوهش و مقاله تحليلی، بشیر عزیزی، نویسندهء نوروز، انگيزه و رسالتِ فرهنگی، داکتر خلیل وداد، نویسندهء زمامداری امیرحبیب الله کلکانی، مخفیگاه، اسناد محرم کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحادشوروی دربارهء جنگ افغانستان، برعلاوه مقاله های گونه گون دیگر را پیرامون افغانستان، کمکهای انکشافی اروپا و هالند به افغانستان، پناهنده گان خارجی و منجمله افغانهای مقیم هالند به زبان هالندی نوشته و يا ترجمه نموده است، قادر مُرادی، نویسندهء صدایی از خاکستر، مجموعهء داستان کوتاه شامل 25 داستان محل چاپ پشاور، سال چاپ 1374، رفته ها برنمیگردند مجموعهء داستان کوتاه و بلند شامل سیزده داستان محل چاپ پشاور سال 1376، رمان فشردهء سرمه و خون، دختر شالیهای سبز شامل چهار داستان کوتاه و بلند محل چاپ پشاور سال 1386، شمعها تا آخر میسوزند شامل ده داستان کوتاه محل چاپ تهران نشر آتنا سال 1384، تاغه تیمورچی ترجمهء داستانهای برگزیده به زبان اوزبیکی محل چاپ بلخ. مترجم ذاکر عمری مقیم آلمان، رمان برگها دیگر نفس نمیکشند محل چاپ پشاور، پروفیسور رسول رهین، نویسندهء آثار: آریانای برونمرزی، نبیل شمیم، نویسندهء ناله های پناهجويان، پوهاند احمدشاه جلال، نویسندهء سیمای محیط زیست افغانستان، فاروق کارمند، نویسندهء اثر ترجمهء پلان مارشال به دری که درمحفل حضور داشتند، ياد آورشد.

سپس دوتن از پيشکسوتان عرصهء ادبيات در بخشهای نويسنده گی و تحليل و نقد ادبی هريک پروفيسور عبدالرسول رهين استاد زبان دری و سرمحقق ننگيالی بڅرکی نويسنده و تحليلگر مسايل اجتماعی پيرامون اهداف و دورنمای ادبيات به ويژه در زبانهای دری و پشتو منحيث سخنرانان رهنموددهندهء اين بخش ضمن معرفی کارکردها و آثار شان باب سخن را گشودند، بعد از آن شماری از نويسنده گان و فرهنگيان چون: مشعل حرير، سميع رفيع، بشير دژم، نور وجوهات که موقع يافتند داشته ها و آثار شان را شخصاً به شاملان همايش به معرفی گرفته، پيشنهادها و نکته نظرهای شان را بيان داشتند.

از جمله، آقای نور وجوهات که از امريکا تشريف آورده بودند، موضوع افتتاح شبکهء جهانی تازهء تلويزيونی را به آگاهی رسانيد، که مورد استقبال گرم اشتراک کننده ها از سرتاسر اروپا قرار گرفته و نماينده های سازمانهای اجتماعی وعده های همکاری با اين شبکه را که به جای صدای افغان به فعاليت ادامه خواهد داد، سپردند.

برای 50 تن از شخصيتهای فرهنگی چون: پروفيسور عبدالرسول رهين، داکتر حميرا نکهت دستگيرزاده، تهمينه عاکفی، مريم عاکفی، مشعل حرير، نور وجوهات، بشير دژم، پوهاند احمدشاه جلال، بشير عزيزی، سليمان راوش، عظيم ايوبزی، ننگيالی بڅرکي، عزيزه عنايت، فريبا صادق آتش، سميع رفيع، صالحه وهاب واصل، عفران بدخشانی، زمان الدين زمره، عظيم شهبال نوابی، عمر سليم، محمد ظاهر آشکارا، پوهنيار بشير مؤمن، ياسين بيدار،عنايت الله نبيل، شفيع الله کارورز خاوری، داکترخليل وداد، قادر مرادی، سيد نبيل شميم، فاروق کارمند، فضل الرحيم رحيم، فوزيه ميترا، جلال پيروز، ضيا رهين،  جميله زمان انوری، فريد سياووش، غلام دستگير هژبر، کاوه جبران، مژگان ساغر شفا، ناهيد صديق علومی، صدیق وفا، طارق پيکار، سيده طلوع، سهيلا زحمت، زرغونه پوپل، اسماعيل جمشيدی، داکتر آصف هوتکی، بلقيس عظيميار، صفيه احمدی و سينا عزيزی که منحيث آفرينندهء های اثرِ ادبی و يا برگزارکننده گان در خدمت هموطنان خويش قرار داشته و در عرصهء هنری و فرهنگی پيشگام و ممتاز ميباشند، به دريافت جايزهء مطبوعاتی به مناسبت شام آشنايی با آفريده های ادبی مفتخر گرديدند.

جايزهء ياد شده، از جانب سفير افغانستان در هالند، رييس، معاون، سکرتر مسوؤل، هيت اجراييه، هييت رهبری و نماينده های شورای مشورتی اتحاديهء انجمنهای افغانها در هالند و هم چنان شماری از شخصيتهای فرهنگی به برنده گان در بخشهای گونه گون توزيع گرديد.

قابل يادآوريست، که بر اساس پيشنهاد مسؤول کميسيون فرهنگی اتحاديه، و ارايهء جدول برای کسب عضويت در اين کميسيون، تعدادِ 45 تن از فرهنگيان از شهرها، انجمنها و کشورهای مختلف ثبت نام نموده اند، که در نخستين اجلاسِ اين کمیسیون از آن ها دعوت و پلانِ کارِ کمیسیون فرهنگی اتحاديه زيرِ نظر و به مشورهء آن ها آماده خواهد گرديد.

در جريان همايش، شماری از کتابها، رساله ها و مجله های ادبی و فرهنگی مانند: کتاب گوهر اصيل آدمی نوشتهء محمدعالم افتخار، صخره و موج يازدهمين مجموعه شعر از عظيم شهبال، بانو فصلنامهء فرهنگی و اجتماعی زنان افغان در اروپا، ابوالمعانی ميرزا عبدالقادر بيدل، نقد شاعر آيينه ها، نوشتهء سميع رفيع، سيمای محيط زيست افغانستان، نوشتهء پوهاند احمد شاه جلال، نشريهء هالندی زبان جوانان بیدار، نشريهء آينده و شماری از کتابها و نشريه های ديگر برای شماری از شرکت کننده ها توزيع و يا به اشتراک کننده گان رسانيده شد.

در پايان، سليمان راوش پژوهشگر، تاريخنگار و يک تن از پيشکسوتان ادبيات ديدگاههایش از جریانِ همايش و آفريده های ادبی را چنين بيان داشت: «محفل شام آشنايی با آفريده های ادبی که از سوی اتحاديهء انجمنهای افغانها در هالند، فرا خوانده شده است، در حقيقت الگوی خوب برای تبادل نظرهای فرهنگی بوده و به دست اندرکاران آن (رهبری اتحاديه به ریاستِ جناب ولی محمد شاهپور، صديق وفا، خانم ناهيد علومی و طارق پيکار) که در سازماندهی برنامه تلاش پيگير نموده اند، تهنيت ميگويم. در جريان برنامه همه دوستان فرهنگی ما (شاعران، نويسنده گان، تحليلگران و منتقدان ادبی) داشته های شان را پيشکش نمودند، که کار نيک شد، اما، از جمله کارهای عفران بدخشانی، مريم عاکفی، هارون يوسفی، مژگان ساغر شفا و چندتای ديگر از دل برخاست و به دل نشست.

در طول دهه ها، نويسنده، ژورناليست، تحليلگر و شاعر ما به چند مشکلی گرفتار بودند، که یکی آن هم خودسانسوری بوده است. در بيان حقيقت و بيان واقعيتها نسل جوان انتظار داشتند، که شاعر و نويسنده ما بايد نقش برازنده ميداشت، که چنان نشد، دشواری ديگر، در برابر نويسنده و شاعر فقدان تعيين هدف و مقصد ميباشد، که در بسا موارد چنين نبوده است، يک اثر هنری وقتی نيکوست، که زادهء يک ضرورت باشد، اگر به اساسات نويسنده گی نظر اندازيم، ما در افغانستان کمتر نويسنده داريم، به تاريخ اروپا نظر اندازيد و ببينيد، که چگونه ادبيات سير پيشرونده را گذرانيد، ما هم در دههء 40 خورشيدی هم زمان توانستيم آزادی نسبی را تجربه نمايیم.

در ايران، نويسنده های زيادی به تناسب منطقه ظهورنمودند، مرتضی راوندی دهها جلد کتاب نوشت، ذبيح الله صفا هم چنان و دهها نويسندهء ديگر و سيلی از کتاب از ايران به افغانستان سرازيرشد، اما ما چه کرديم؟ ميگویيم تاريخ پنجهزارساله داريم، در اين 5 هزارسال، پنجاه رُمانی را نشان دهيد، که به اساسات نويسنده گی و پژوهش مُدرن همگام باشد، در پنجاه سال اخير پنج رُمان را نشان دهيد، ديوان شاعران را نشان بدهيد، که نداريم، علت آن چيست؟ علت در آن است، که ما برخورد مسؤولانه و رسالمندانه نداشتيم.

بينيد صديقه و خيام را سنگسارکردند، سحرگل را سر تراشيدند و هتک حرمت کردند، کدام نويسندهء ما اين فاجعه ها را پوشش داستانی داد و در مورد آن پژوهش ريشه يی کرد، هيچ يک يا محدود کسان!

حتا شما ميدانيد، که تا دههء 40 فردوسی را کسی نمیشناخت، رسالت ما چيست؟ معرفی و شناختاندن هويت ملی و فرهنگی ما در سطح نازل قرار دارد و کمترين نويسنده و شاعر ما آن را به تصوير کشيده اند، فرياد هيچ يک از دانشمندان و دانش پژوهان ما برای شناختاندن آيين فرهنگ ماندگارِمان برنخاست.

فرهنگ کتاب خوانی در ميان روشنفکران ما وجود ندارد، کسی به خواندن کتاب خود را زحمت نمیدهد، در رسانه ها و فيسبوک (پديدهء نوظهور در شبکهء جهانی انترنيت) نوشته ها تهوع آور است، موسيقی تهوع آور است، انتخاب شعر موسيقی از درد دندان و گل دانه دانه پيش نمیرود.

همه و همه مستلزم نوسازی و بهسازیست، تنها و تنها ادبيات پيشرونده و متعالی ميتواند پاسخگوی نيازهای کنونی باشد، نی آنچه به نام ادبيات در خورِ جامعه داده ميشود.

به آرزوی کاميابیهای مزيد در عرصهء ادبيات و انتباه سالم از گذشته های مملو از نارسايیها در اين عرصه. خرد يار ومدد گارتان

بعد از چنين نگرش نقادانه، پيامِ شام آشنايی با آفريده های ادبی که در نتيجهء جمعبندی نظريات سخنرانان تنظيم يافته بود، به وسيلهء صديق وفا يک تن از برگزارکننده گان همايش به خوانش گرفته شد.

در پيامِ همايش، از نام اشتراک کننده گانِ اقدامها و تلاشهای پيگيرانهء فرهنگيانِ داخل کشور به حيثِ يک دستاوردِ بزرگ در عرصهء دموکراتيزه ساختنِ رسانه ها مورد پشتيبانی قرارگرفت.

همايش که در آن نخبه گان فرهنگی ما گردهم آمده بودند، نمادی از هم سويی و اتفاق آرا در بهسازی و انکشاف آفريده های ادبی در سمت بالنده گی پنداشته شده و حضوريابی نويسنده گانِ بهنام، شاعران برازنده، تحليلگران و منتقدان ادبی، ژورناليستان و نخبه گان اين گُلهای سرِ سبدِ فرهنگِ پويای کشور در چنين برنامه غنيمت بزرگ دانسته شده و برای رشد و تکامل آتيهء ادبيات کشور نهايت ارزشمند و حياتی خوانده شد.

همايش که ساعت 17:30 شام روز 14 جنوری 2012 آغاز يافته بود، تا ساعت 2 بجهء شب ادامه داشت.

پيام

شام آشنايی با آفريده های ادبی

بِرونمرز ورسانه های درونمرز (افغانستان)

فرهنگيان ارجمند،

آفريننده گان آثار و پژوهشهای ادبی و هنری،

درود و سپاس بر شما که در اين همايش فرهنگی حضور به هم رسانیده و اتحاديهء انجمنهای افغانها

در هالند و انجمن آيندهء مردم را افتخار بخشیده اید!

خِرد گر سخن برگزيند همی

همان را گُزيند که بيند همی

هدف از راه اندازی برنامهء شام آشنايی با آفريده های ادبی برونمرز و رسانه های درونمرز (افغانستان) همانا آشنايی و شناسايی آثاری چون، رُمان، تاريخنگاری، مجموعهء شعر، داستان، مجموعهء مقاله ها و پژوهشهای ادبی و هنری و هم چنان ساير ژانرهای ادبی و فرهنگیِ از سوی آفریننده گان آن ها میباشد.

ادبيات، به ويژه ادبياتِ مترقی و پيشاهنگ به گفتهء ماکسيم گورکی، رسالت خود ميداند: "تا مفهومِ واقعی زنده گی را در زيبايی و خلاقيت به سوی هدفِ بالنده گی رهنمون شود وهستی را در هر لحظه يی با شايسته گی عالی آن بيان دارد"؛ قدرمسلم آن است، که در حوزهء ادبيات، نويسنده، شاعر و هنرمندِ صاحبِ انديشه به کسانی گفته ميشود، که در اثر حرکت دادنِ ذهن خود در وادی خِرد به حل پرسشها و دشواریهای اجتماعی دست يابند.

گندمزارهای ادبياتِ کشورِما را زنان و مردانِ بزرگ در تاريخ شخم زده، دانه پاشيده و از آن خرمنها حاصلاتی به يادگار گذاشته اند، ولی افسوس که ما در پسينه سالها و قرنها نتوانستيم به انبارگاه اين خرمنها راه يابيم، يا آن را جستجو نمایيم.

با دريغ، که ادبياتِ ما از قرنهاست که فاقد پديدهء شناخت و تشخيص نيازمندیهای جامعه ميباشد. ادبيات و هنرِ ما به جستجوی معنويت ارزشمند خويش در سير تاريخ و احيای آن ارزشها به منظور آگاهی بخشی و تکامل بعدی جامعه نپرداخته و اين روند در سيرِ ادبی جامعهء ما کمتر مشاهده ميشود، يعنی ما ادبيات دادخوهانه، پوينده و احياگرِ انديشه های ارزشمندِ تاريخی را محدود داشته ايم.

نی تنها از امروز، بل از چندين دهه بدين سو، ادبيات و هنر در کشورِ ما به صورت کُل زير تأثير تلقين و تحکم گروهها، عمامه داران و محافلِ بسيار مبتذل سياسی و مذهبی قرار گرفته است. به جای مخاطب جامعه، اقوام و اقشار موردِ بحث قرار ميگيرند، اگرداستان است، يا شعر، يا نقد است، يا تاريخ نگاری، مقاله نويسی و يا موسيقی و نقاشی همه و همه با انديشه های تعلقيتهای گروهی و مطرح شدنهای فردی، دُور از نگرشهای اجتماعی به نگارش در آمده است.

منظور از نگرش اجتماعی به هيچ وجه تأييد طرزِ تفکرِ حاکم در جامعه و يا همگام شدن با حرکتهای فکری مسلطِ جامعه نيست، بل، که منظور تغييرِ جامعه و تبديل جامعه از- جموديت و سنت انديشیهای مبتذل- به ايجادِ تحرک و کشانيدنِ جامعه به سوی دگرانديشی میباشد.

کارمهمی که روشنفکران ديروزِ ما نتوانسته اند و عکس آن، تاريک انديشان، در طی قرون انجام داده اند و ما امروز مشاهده میکنيم، که پيروز هم هستند و توانسته اند، اکثريتِ جامعه را از هر حيث به برده گانِ تابع خود تبديل نمايند، جامعه نيز بدون کوچکترين عکس العمل طوق برده گی را بر گردن آويخته و از موجوديت چنين طوقی مباهات نيز مينمايند.

با توجه به اين وضعيت ميتوان گفت:

- مقصر اصلی جامعه و قصور اين تقصير به دوش روشنفکران قرار دارد، زيرا ادبيات نتوانسته دوست و دشمن را تفکيک کند، همان گونه که سياستمدارانِ دغل به هيچ صورت نمیخواهند از دشمن، منجمله تروريزم، تجاوز، حقوق بشر و دهها پديده و واژهء ديگرِ ذيدخل اجتماعی تعريف مشخصی ارايه بدهند؛ تيکه داران معنويت حاکم و سياست در دوره های گوناگون سعی نموده اند، که تقصيرِ عقبمانی را به دوش توده های مردم بیَندازند و ادعا نمايند، که "شعورِ عقب ماندهء تُست که چنين وضعيت به ميان آمده است"، اما اين پيام را کی بايد بدهد؟ بدون شک آگاهان جامعه! اين جاست که رسالت نويسنده گان و نقش ادبيات برجسته ميشود، نويسندهء رسالتمند وظيفهء خود ميداند، که انسانهایی را که زنده گی متحجرانه اختيارنموده اند، به زنده گی ترقيخواهانه آشنا سازد، ماهيت و قصد جباران را آشَکار گرداند، تا مانع کشتار و ستم بر آن ها در جامعه شده بتواند.

- اما، اين رسالت را کدام نويسنده، شاعر، فيلسوف يا منتقد و تحليلگر ادبی انجام داده ميتواند؟ مسلماً کسانی که بدانند در برابر جامعه یی که با استفاده از شيرهء جان آن پرورده شده اند، چه مسؤوليت و مکلفيتهايی دارند، بدانند که در پيشگاهِ تاريخ و نسلهای آينده پاسخگو ميباشند و مهمتر از همه از سرافکنده گی در برابر نسلهای آينده و تاريخ ننگ داشته باشند.

- اگر ادبيات و هنر نتواند همگام با زمان در حرکت اُفتد، از زمان عقب میماند، در اين صورت آنچه که ازعقب کاروان زمان به گوش برسد، جَرَس نيست، زيرا کاروان حرکت نموده و به پيش راه افتاده است، صدای ادبيات که از عقب کاروان شنيده ميشود، در حقيقت عقب مانده است، صدايیست، که يا توصيف و ترسيم کشمکشهای روحی شاعر و نويسندهء عقبمانده از کاروان زنده گیست، يا صدایيست که فقط در گوش علفهای هرزه طنين می افگند، که بسا خسته کُن و دلگير به شمار میرود، از طرف ديگر، اگر نويسنده، شاعر و هنرمند ريشه و منشای معضل و حل بنيادی آن را در زمان معيّن نتواند تشخيص بدهد، يا نداند که وقتی شعری ميسرايد، يا داستانی مينويسد و يا پژوهشی مینمايد، چه هدف را میخواهد دنبال کند و به چه مقصد میخواهد بسرايد و بنويسد، نتيجهء اين ندانستنها به کُلی گويی و حتا ياوه گويی تبديل ميشود، پس نويسنده بايد برای اثرِ خود مخاطب داشته باشد، از قبل بايد بداند، که مخاطب شعر و داستانهای او کيها اند و چه چيزی را میخواهد با خلاقيتهای خود در ذهن مخاطب خويش القا نمايد. شاعر، نويسنده و تحليلگرِ رسالتمند و متعهد از اين امر به خوبی آگاه ميباشد.

- ما ميدانيم که شاعر و نويسندهء نيم قرن اخيرِ کشورِما، در مراحل مختلفی از اوضاع سياسی و اجتماعی زيسته اند و حداقل، چهار تا پنج حاکميت را با ديدگاههای مختلف ايديالوژيک و سياسی، تجربه نموده اند.

با دريغ که در اين ميان شماری از نويسنده گان و خامه پردازان ما در پوستينِ انزوای خويش چنان فرو رفته اند، که سر از برج عاج خويش فراز آورده نتوانسته اند، اينان از تنهايی مینالند و نالهء نااميدی سر میدهند، از اضطراب و مرگ انديشی سخن میزنند و ادبيات سياه و دلگير توليد میکنند. جماعت ديگری به ضريح پوسيدهء ايديالوژیها چسپيده اند و آرمان خويی و آرمان خواهی را پيشه کرده اند، دريغا، که در سالهای خنجر و خون، سقف فرهنگی ما فرو لغزيد، ما گسيخته، پراکنده و متواری شديم و به بيان سعدی "هر يک از گوشه یی فرا رفتيم". ماندن در سرزمينهای ديگران، پيوندِمان با ريشه هایِ ما را سست ساخت و درهم کوبيد و حتا بُريد. جنگ در سرزمينِ ما فرهنگِ خويش را تحميل کرد؛ فرهنگِ خشونت، فرهنگِ ناهمدلی و ناسازگاری، فرهنگِ عدم پذيرش ديگران و فرهنگ تهاجم و معارضه؛ تفنگ نی تنها ابزار مفاهمه شمرده شد، دلسپردن به عصبيت قومی، مذهبی و زبانی يگانه رهيافت برای زيستن به شمار میرفت، جنگ و اشغال که آغاز يافت، نويسنده گان ما دو شقه شدند، دسته یی برای اقتدار نوشتند و دسته یی ديگر يا سکوت کردند و يا در قفا و به علت هراس از چوب و چماق به زبانِ کنايه و خودسانسوری روی آوردند.

هرگاه بخواهيم اين رشته را ادامه دهيم، هنوز هم بسا حرفها و سخنان ناگفته داريم، اما برای خودداری از طويل شدن کلام ميخواهيم فشرده گویيم و آن اين که:

- نقشِ رسانه های غيرِدولتی در داخل کشور، که مسلماً به همتِ فرهنگيانِ معتقد به ارزشهای دموکراسی و آزادی بیان، برای نهادينه سازی اين ارزشها و ترويجِ فرهنگِ دموکراتيک، اساس گذاشته شده، با اثرپذيری از دهسالِ سپری شدهء فصل آزادی بیان در سرزمينِ ما، با همهء کاستيها، چشمگير و قابلِ ستايش ميباشد.

- رسانه های غيرِدولتی، طیِ يک دهه مبارزهء فرهنگی، توانسته، با متقبل شدنِ خطرها و خساره های گونه گون، متعهدانه، در سمتدهی و بیدارسازی افکارِ عامه، بازتابِ نگاههای انتقادی نسبت به کارکردهای ناسالمِ مقامهای دولت و مراکزِ محلی قدرت و هم چنان اطلاع رسانی شفاف به جامعه، عمل نمايند.

- ما،اشتراک کننده گانِ برنامهء آشنايی با آفريده های ادبی برونمرز و رسانه های غيرِدولتی درونمرز، اقدامها و تلاشهای پيگيرانهء فرهنگيانِ داخل کشور را به حيثِ يک دستاوردِ بزرگ در عرصهء دموکراتيزه ساختنِ رسانه ها پنداشته و پشتيبانی همه جانبهء مان را در اين راه ابرازِ ميداريم.

- همايش امروزی که در آن نخبه گان فرهنگی ما از داخل کشور و بيرون مرز گردهم آمده اند، نمادی از هم سويی و اتفاق آرا در بهسازی و انکشاف آفريده های ادبی در سمت بالنده گی و شايسته گيست؛ برماست، که اين جمع آمد و حضوريابی نويسنده گانِ بهنام، شاعران برازنده، تحليلگران و منتقدان ادبی، ژورناليستان و نخبه گان و گُلهای سرِ سبدِ فرهنگِ پويای کشور را غنيمت بزرگ دانسته و از آن در رشد و تکامل ادبيات مترقی و پيشاهنگ بهرهء بزرگ برداريم.

خِرد يار و مددگارِ همه،


January 22nd, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها