قرآن کتاب هدایت
اسدالله جعفری اسدالله جعفری

 

 

 

بنام خدا

قرآن  مائده آسمانی است برای جان های پاک خدایی گونه شدن.

قرآن  نامه عاشقانه ی بین عاشق ومعشوق است وترنم شیدایی ودلدادگی.

با قرآن  بودن،  انسان را خدایی گونه می کند وجانش را مجلی جلال و جمال حق می سازد.

    معجزه قرآن  بود که محمد امین توانست از عرب های بیابانگرد ملخ خور وشتر چران و باده نوشان خیره سرِ زن باره، مردان مجاهد و امت فضیلت گستر ودعوت گران به حق تربیت کند تا تمدن سازان قرون واعصار گردند.

   آری، قرآن  معجزه جاوید خدای جان وخرد می باشد. و در انس با قرآن  است که جان دیگر می شود و وقتی جان دیگر شد، جهان دیگر می شود وچون جهان دیگر شد، حیات، دیگر گونه تفسیر می گردد.

علامه اقبال، آن هندوزاده ی مسلمان، اردو زبان پارسی گوی دانا به دانش های عقلی شرق وغرب، در عظمت واعجاز انسان سازی قرآن می فرماید:

نقش قرآن  چون در این عالم نشست

نقشه های کاهن وپاپان شکست

فاش گویم آنچه در دل مضمر است

 این کتابی نیست چیز دیگراست

چون به جان در رفت جان دیگر شود

 جان چو دیگر شد جهان دیگر شود

البته قرآن  دیدن وقرآنی  شدن نیز کار هرکس وناکس نیست. انسان طاهر می خواهد وسالکان منزل دیده ی می طلبد  که از عقبه های ظاهر بینی رسته باشند. به فرموده ی فرزند پاک قرآن  و گل باغستان علم هزاره ی هزارستان مولانا ی بزرگ جلال الدین محمد مولوی بلخی:

هست قرآن حالهای انبیاء           

  ماهـیان بحـر پـاک کبریـاء

حرف قرآن  را مدان که ظاهر است        

 زیر ظاهر باطنی هم قاهر است

تو ز قرآن  ای پسر ظاهر مبین         

 دیـو آدم را نبیند غیر طـین

***

خوش بیان کرد آن حکیم غزنوی

بحر محجوبان مثال معنوی

که ز قرآن  گر نبیند غیر قال

این عجب نبود ز اصحاب ضلال

کز شعاع آفتاب پر ز نور

کور جز گرمی نیابد در عبور

چون کلام الله بیامد هم بر آن

این چنین  طعنه زدند آن کافران

که اساطیر است افسانه نژاد

نیست تعمیقی  و تحقیقی بلند

کودکان خُرد فهمش  می کنند

نیست ز امر پسند و ناپسند

 

       آری،  قرآنی  شدن، سن وسال وعمامه  و ریش،  نمی خواهد  بلکه جان طاهر می خواهد وهمت بلند وتربیت مبتنی بر فطرت توحیدی. اگر چنین شد،  به گفته ی  مولانا، کودکان هم قرآنی ، می شوند و به فرموده پیشوایان معصوم وطاهر ومطهر از آل رسول و مخصوصا صادق آل محمد، همه هستی و شراشر وجود او قرآنی  می شود:

« ابـْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ مِنْهَالٍ الْقَصَّابِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ قَرَأَ الْقرآن  وَ هـُوَ شـَابٌّ مـُؤْمِنٌ اخْتَلَطَ الْقرآن  بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ وَ كَانَ الْقرآن  حَجِيزاً عَنْهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَقُولُ يَا رَبِّ إِنَّ كُلَّ عَامِلٍ قَدْ أَصَابَ أَجـْرَ عـَمـَلِهِ غـَيـْرَ عـَامـِلِي فـَبـَلِّغْ بـِهِ أَكـْرَمَ عَطَايَاكَ قَالَ فَيَكْسُوهُ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ حـُلَّتـَيـْنِ مـِنْ حـُلَلِ الْجـَنَّةِ وَ يـُوضـَعُ عَلَى رَأْسِهِ تَاجُ الْكَرَامَةِ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ هَلْ أَرْضَيْنَاكَ فـِيـهِ فـَيـَقُولُ الْقرآن  يَا رَبِّ قَدْ كُنْتُ أَرْغَبُ لَهُ فِيمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا فَيُعْطَى الْأَمْنَ بِيَمِينِهِ وَ الْخُلْدَ بِيَسَارِهِ ثُمَّ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَيُقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَ اصْعَدْ دَرَجَةً ثُمَّ يُقَالُ لَهُ هَلْ بـَلَغـْنـَا بـِهِ وَ أَرْضـَيـْنَاكَ فَيَقُولُ نَعَمْ قَالَ وَ مَنْ قَرَأَهُ كَثِيراً وَ تَعَاهَدَهُ بِمَشَقَّةٍ مِنْ شِدَّةِ حِفْظِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ هَذَا مَرَّتَيْنِ(اصول كافى جلد 4 صفحه : 405 حدیث  4)

حـضـرت صـادق (ع ) فـرمود: هر كه در حال جوانى قرآن  بخواند و با ايمان هم باشد قرآن  بـا گـوشـت و خـونـش بـيـامـيـزد، و خـداى عزوجل او را با فرشتگان پيغام برنده و نـيـكـرفـتـارش رفـيـق كـنـد، و قرآن  براى او در روز قيامت پرده و مانعى از آتش ‍ باشد و گـويـد: بـار پـروردگـارا هـر كـار گـرى بمزد كار خويشتن رسيده جز كارگر من ، پس گـرامـى تـريـن عـطـاهـاى خود را به او برسان ، فرمود: پس خداى عزيز و جبار دو جامه از جـامـه هـاى بـهشتى به او بپوشاند و بر سرش تاج كرامت نهاده باشد، سپس به قرآن  گفته شـود: آيـا مـا تـو را دربـاره ايـن شخص خشنود كرديم ؟ قرآن  گويد:  بار پروردگارا من برتر از اين درباره او ميل داشتم ، پس نامه امان (از دوزخ را) بدست راستش دهند، و فرمان جاويدان ماندن در بهشت را در دست چپش ‍ گذارند و وارد بهشت گردد، پس باو گفته شود: بخوان (قرآن را) و يك درجه بالا برو، سپس به قرآن  گويند: آيا آنچه تو خواستى باو رسـانـديـم و تـو را خـشـنود كرديم ؟ گويد: آرى ، حضرت فرمود: هركس قرآن  را بسيار بـخـوانـد و بـا ايـنـكـه حـفـظ آن (بـر او) دشـوار اسـت آنـرا بـه ذهـن خـويـش بسپارد خداى عزوجل دو بار پاداش آنرا به او بدهد.»

حاج رجب رضایی مرد دین و تجارت

بله قرآن، در پیشگاه خدای قادر متعال، از چنان جایگاه  بزرگ وعظیم  برخوردار است که بندگان مؤمن ومخلص و پارسا و نیک اندیش نیکوکارش نیز قرآن  شناسان وحافظان قرآن  را حرمت می نهند و به احترامش سفره کرامت می گستراند و اهل قرآن  را تکریم می کنند.

یکی از آن بندگان خوب و مؤمن خدا، تاجر نیکوکار هزارستان سرفراز،  حاج رجب رضایی است.

خدارا سپاس داریم که آن مرد خدا از هزاره های هزارستان است و باعنایت والطاف خدا و توجهات امام زمان(عج) حاج رجب رضایی،      انشاء الله که از مصادیق این کلام نورانی قرآن  می باشد:

« رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ مردانى که نه تجارت و نه معامله‏اى آنان را از ياد خدا و برپاداشتن نماز و اداى زکات غافل نمى‏کند؛ آنها از روزى مى‏ترسند که در آن، دلها و چشمها زير و رو مى‏شود(سوره نور آیه 37.»

حاج رضایی، نه تنها افتخار مردم هزارستان، بلکه آبرو و عزت انسانیت است. او از همان نیک اندیشان و نیکو کارانی می باشد که خدای متعال نیکوکاری ایشان را به دوچشمه تشبیه وتجسیم می کنند که یکی جوشان است ودیگری سیال ودرپیمایش:

فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ در آنها دو چشمه هميشه جارى است! فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ در آنها دو چشمه جوشنده است(سوره الرحمان آیات 66و50)!

 این آیات نورانی قرآن  بیان حالات انسان را بیان می کنند ودرحقیقت بیان آن اندیشه قویم واستواری است که سالکان صد میدان وتجریدیان خانقاه تفرید، از آن به تجسم اعمال یاد می کنند و این آیات نورانی قرآن  با به تصویر کشیدن دوچشمه ی بهشتی،  این حقیقت را بیان می کند، یعنی همان طور که دربهشت آن دو چشمه یکی جوشان است و فقط اطراف خود را سیرآب می کند و دیگری جوشان وساری وجاری و در پیمایش است و هامون هارا در می نوردد  و تا فراخناهای افق را حیات می بخشد.

دوچشمه ی جوشان در بهشت، بیان حال انسانها در این دنیا است

آن  دوچشمه ای در بهشت به کسانی تعلق دارد که در این جهان نیز مثل آن دوچشمه باشند یعنی چشمه ی جوشان وچرخشگر بر محور خویش،  بیان حال کسانی هستند که در این جهان رفتار واندیشه اش از دایره تنگ خویشتن عبور کرده و به اطرافیانش نیز تسری یافته است. مثلا اگر تاجر بوده از آن تاجرانی بوده که علاوه بر زن و فرزند و پدر ومادرش،  به برادران و دیگر خویشان و اقوام و آشنایان و همسایگان نیز عنایت و لطف داشته اند و گرهی از کارهای شان باز می نموده اند. یا مثلا اگر عالم دینی بوده علاوه بر اینکه خودش دانا بوده و درشب های تاریک شبهه افکنی راه خویش را با چراغ علم و دانایی می پیموده اند،  از آن نور دانشش خانواده و دوستانش نیز بهره مند بوده و از آن عالِم،  علم و دانش فراگرفته اند.

اما دوچشمه ی جوشان ساری جاری و درپیمایش، بیان حال کسانی هستند که در این جهان اندیشه و رفتار و اعمالش نتنها از دایره تنگ خویشتن و پیرامونش فراتر رفته،  بلکه کل انسانیت را در بر گرفته و برای کل انسانیت خدمت نموده اند. مثلا  اگر عالم دینی بوده و دانشمندی  از دانشمندان علوم بشری و علوم کاربردی بوده اند،  علاوه بر دانا کردن دوستان و نزدیکانش، کتاب می نویسد و علم را در گذر گاه زمان به یاد گار می گزارد و نتنها مردم زمانه اش از علم و دانش او بهره می برند،  بلکه نسل های آینده بشر در قرون و اعصار بسیار از علم و دانش او بهره مند می گردند. یا اگر تاجر بوده،  علاوه بر رفاه مشروع خانواده وعزیزان خودش،  بندگان نیاز مند خدا را نیز مورد لطف وعنایت قرارداده و سرمایه اش را در راه ترویج اندیشه های والای انسانی و معارف مکتب توحید به کار می گیرند و نتنها به همین مقدار قناعت می کنند بلکه با عقل خدا داد خودش، سرمایه اش را بگونه ی بجریان می اندازند ومُوَلِّد می سازند که برای همیشه تاریخ جوشان و جاری و زمان پیما باشد یعنی با ایجاد مراکز تحقیقات ومؤسسه های اشتغال زایی و بنیاد های خیریه و بهیاری و بهزیستی،  به انسانیت خدمت می کند و به فرموده خدای متعال، مسابقه ی در خیرات دارند:

وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

 هر طايفه‏اى قبله‏اى دارد که خداوند آن را تعيين کرده است؛ (بنابراين، زياد در باره قبله گفتگو نکنيد! و به جاى آن،) در نيکى‏ها و اعمال خير، بر يکديگر سبقت جوييد! هر جا باشيد، خداوند همه شما را (براى پاداش و کيفر در برابر اعمال نيک و بد، در روز رستاخيز،) حاضر مى‏کند؛ زيرا او، بر هر کارى تواناست.( سوره بقره آیه 148)

يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُوْلَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ .(آل عمران آیه 114) به خدا و روز ديگر ايمان مى‏آورند؛ امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند؛ و در انجام کارهاى نيک، پيشى مى‏گيرند؛ و آنها از صالحانند

 أُوْلَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ( المؤمنون آیه 61) (آرى) چنين کسانى در خيرات سرعت مى‏کنند و از ديگران پيشى مى‏گيرند (و مشمول عنايات ما هستند).

حاج رجب رضایی کیست

اینک مردم هزاره، خدارا سپاس دارند که یکی از فرزندان پاکش از تاجران نیک نام و نیک اندیش و نیکوکاری هست که سرمایه خدا دادش را برای به شکوفه نشستن نهال های باغ خدا بکار می گیرد و به قدر توان خویش،  نیکوکاری دارد و به انسانیت خدمت می کند و از ارزش های مکتب اسلام وشعائر مذهب شیعه پاسداری می نماید.

در بخش دوم، راجع به مهمانان سفره کرامت حاج رجب رضایی و نوابغ قرآنی، که حاج رضایی به حرمت ایشان و تکریم قرآن و اهل قرآن  سفره کرامت گسترانده بود سخن خواهیم گفت.

حاج رجب رضایی از آن گروه انسانی هست که شکوه ظاهری نعمت ها ی دنیایی خدای منعم علی الاالطلاق، مغرورش نمی سازد وتواضع انسانی را در مسلخ خویشتن خواهی مذموم قربانی نمی کند.

باشناخت اجمالی که از ایشان دارم بر این باورم و یقین دارم که حاج رضایی، برای مردمش کار های بزرگ کرده و می کند و خدا کند که حاج رضایی، به چنگ مکر آخوند های مفت خور و سید های تن پرور وچمبر زده بر سفره شبهه ناک خمس( این حق واقعی  نیاز مندان واقعی) گرفتار نشود.

اولین بار، حاج رضایی را در روز عاشورا، میان هیئت سینه زنی، هیئت حسینی، دیدم  و ظهر با حاج منوری ودیگر بچه های هیئت، برسر  سفره نذر امام حسین(ع)  مهمان ایشان بودیم.

دومین بار ایشان را در  جلسات تصمیم گیری هفدهمین سالگرد رهبر شهید دیدم که در منزل ایشان برگزار می شد. البته من ( با اینکه بیشترین قلم رادر باره رهبر شهید من زده ام و هیچ وقت مثل دیگران رهبر شهید را به نام و نان نفروخته ام) هیچ سالی در ستاد بزرگداشت سالگرد رهبر شهید شرکت نداشتم.

 امسال در حقیقت نمک گیر شدم چون چند ماه قبل از فرا رسیدن سالگرد رهبر شهید، روزی در خانه حاج احمدی دره صوفی، مجلس گرامی داشت عزیزان آقای احمدی دره صوفی بود ومن هم دعوت بودم و بعد از ختم مجلس، برادران ستاد بزرگداشت سالگرد رهبرشهید، این جانب را نیز دستور به نشستن دادند که برای هفدهمین سالگرد بابه مزاری به مشورت نشینیم. چنین بود که من نیز در ستاد سالگرد بابه مزاری حضور داشتم(داستانش بسیار پرماجرا وغمگین است و خنجرزدن های از پشت، خود نیز داستان دیگر دارد که به فرموده مولانای بزرگ:

«شرح این هجران واین سوز جگر      این زمان بگذار تاوقت دگر» اگر روزی صلاح ایجاب کرد در این باره چیز های خواهم نوشت تا رسوا شود هرانکس که در او غش باشد)

آری،  برای دومین  بار، حاج رضایی، این تاجر هزاره پاک وصادق را در جلسات تصمیم گیری هفدهمین سالگرد رهبر شهید دیدم که در خانه ایشان برگزار می شد.

آن روز ها ایشان را نمی شناختم ودر آن جلسات هم از حرکات ایشان نمی شد فهمید که ایشان از تاجران بنام باشد وتواضع وفروتنی وخاکی بودنش انسان را به اشتباه می انداخت.

بعد ها از طریق چهره فعال سیاسی فرهنگی هزاره حاج منوری صاحب  و سردار سرافراز و یار همراه رهبرشهید جناب آقای ابراهیم زاده سنگتخت،  فهمیدم که آقای حاج رضایی از تاجران بنام و بانام و نیک نام جامعه هزاره است و از آن دسته تاجرانی هست که چون دو چشمه در بهشت،  جوشان وجاری و جهان پیما است.

درجلسات تصمیم گیری سالگرد رهبر شهید برای اولین بار متوجه شدم که سالگرد های بابه مزاری با هزینه های همین مردم مهاجر فقیر ونشسته برسفره فقر برگزار می شده و رهبران چمبرزده بردلار و نام و نام مزاری،  برای گرامی داشت سالگرد پیشوای شهیدان مزاری بزرگ، یک دلار هم خرج نمی کرده و اگر دلاری هم در کار بوده،  شیادان تردامن در جیب خود می زده اند.

ارجمله یکی از کسانی که در این سال ها بخشی ازهزینه های سالگرد رهبر شهید و دیگر مراسم های مردمی  و مذهبی هزاره را در مشهد مقدس می پرداخته،  همین حاج رجب رضایی بوده که تاهنوز جز خدایش کسی دیگر نمی دانند که در این سال ها چه قدر هزینه کرده اند. بخش عظیم از هزینه بزرگداشت شهدای عاشورای امسال افغانستان، که در مشهد مقدس برگزار شد نیز از دخل کرامت ایشان بود.

وقتی استاد الحاج شیخ قربانعلی عرفانی یکه ولنگی یار دیرین بابه مزاری و سردار سرفراز و استخوان آهن مرد غرور وغیرت حاج محمد محقق رهبر مقتدیر بعد از رهبر شهید، به مشهد آمده بودند، دنیاخواهان به سراغ بزرگ مرد هزاره حاج محقق رفتند و با نیت های آن چنانی مهمانی ها دادند و استاد عرفانی همچنان غریب بود. لذا حاج رضایی به عنوان تکریم یک عالم دینی و پاسداشت همراهی با رهبر شهید وتقدیر از یک چهره علمی و جهادی هزاره، استاد عرفانی را برسر سفره کرامت نشاند و تکریمش نمود.

سخنران هفدهمین سالگرد رهبر شهید در مشهد، چهره آشنای هزاره وسرباز چالاک بابه مزاری، مرد اندیشه و قلم، جناب آقای سرور جوادی بود و به اعراف دوست و دشمن و به کوری چشم حسودان، سخنرانی بسیار شیوا،  زیبا،  بیاد ماندنی القاء کرد و نسل جوان را باردیگر به شور و شعور دعوت نمود.

با اینکه سال های گذشته،  ستاد بزرگداشت بابه مزاری برای سخنرانان،  هیاهوی بسیار می کردند اما امسال برای جوادی هیاهوی از نوع دیگر بود و بجای همراهی با ایشان سنگ برسرراهش می غلطاند وبسیاری ها شبانه با کابل تماس گرفته بودند و سر لیدر هایش را نیز به یاری خواسته بود اما:

 چراغی را که ایزد بر افروزد

هرآن کس پف کند ریشش بسوزد.

آری آنگونه که وظیفه ی اخلاقی ستاد بود از جوادی تقدیر نکرد و این بار نیز تاجر نیک اندیش هزارستان، حاج رضایی، آن  فرزند خوش سخن هزاره و سرباز چالاک مزاری را مورد عنایت قرار داد و از ایشان تکریم نمود و به عنوان تقدیر و سپاس از ایشان، در منزل شخصی خود سفره عزت گستراند.

بخش دوم     

نوابغ قرآنی هزارستان

همان طور که در بخش اول  این نوشته وعده داده بودیم که راجع به مهمانان سفره کرامت حاج رضایی و تکریم نوابغ قرآنی ، جهان اسلام و فرزندان پاک و معصوم هزاره،  سخن خواهیم گفت و روایتی حکایت کنیم  تا شاید درایتی خلق شود و رستاخیز نوین پدید آید و نیکوکاری را نیک اندیشان هزاره همچون حاج رجب رضایی، تداوم بخشند.

امسال مهاجرین افغانستانی مقیم ایران از خوش اقبالان سال بودند وافتخار آن راداشتند که میزبان نوابغ قرآنی ، جهان اسلام ومعجره قرن باشند و افتخارآن را  داشته باشند که در عالم هجرت وغربت و هزار رنج ناگفتنی و... از دو گل گلستان قرآن  دو ستاره ثاقب مکتب توحید محمدی و مذهب عدالت علوی، فرزندان پاک و معصوم هزاره حضرت حاج دکترعلیرضا دانش (دوازده ساله) حافظ کل قرآن  به سه زبان عربی فارسی وانگلیسی و اعجاز بیانی  در مفاهیم قرآنی  وحضرت شیخ الفضیلت حاج مهدی کریمی (هشت ساله) حافظ کل قرآن  باشند و از چهره قرآنی ، حضرت الحاج  استاد محمد جواد احمدیان، حافظ کل قرآن و معلم  ومربی قرآنی آن دو دُردانه و معجره قرن،  تکریم کنند.

آری امسال مهاجرین افغانستانی مقیم ایران میزبان نوابغ قرآنی جهان اسلام وفرزانگان جهان انسانیت و آبروی بشریت، دکتر علیرضادانش،  وشیخ الفضیلت حضرت مهدی آقا، کریمی بودند که به فرموده لسان الغیب حافظ، حافظ قرآن  :

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
          آن شـب قدر که این تازه براتـم دادند

شب قدر مهاجرین

حضور نوابغ قرآنی درایران، برای مهاجرین همان شب قدر برتر از هزار ماه بود. مهاجرین در این یک ربع از هزار ماه مهاجرت، چه ها که نشنید وچه حقارت ها که نکشید و به فرموده مولای پارسایان و عدالت خواهان امام علی امیر بیان: خار درچشم واستخوان در گلو بودند.

نوابغ قرآنی  معجزه قرن، فرزندان پاک و معصوم هزاره، با حضور در ایران وسفر به شهر های ایران و اجرای برنامه های قرآنی ، نگاه بخشی از ایرانیان تُنُک چشم وخُنُک دل را عوض کردند بگونه ی که مسئول افغان بگیر استان سمنان به الحاج احمدیان گفته بوده که من با دیدن علیرضا دانش 12ساله ومهدی هشت ساله نگاهم نسبت به افغانی ها عوض شد.

 

 

 

حوزه علمیه قم وخواب خرگوشی دربیشه ایرانیسم

علی رغم این سخن آن برادر عزیز ایرانی، نهاد های علمی قرآنی وحوزوی ایران،  آنگونه که شایسته وبایسته بود از آن دو نابغه قرآنی ، جهان اسلام تقدیر وتکریم نکردند. با اینکه  در حوزه علمیه قم،  مدعیان بیشماری هستند که ادعای عرفان وخدا وقرآن  دارند و رساله های بسیار و مملو از ادعاهای کشف وشهود در عظمت قرآن  نوشته اند. اما با این دو فرزند صادق و معصوم قرآن  چه کردند؟ آیا به سلام ایشان آمدند و به عنوان تکریم قرآن  آن دو خورشید هزارستان را گرم در آغوش گرفتند؟

آن مغرور لمیده بر خویشتن طبیعی آماسیده از دانایی، مدعی است که با عشق ورزی به سید حسن نصر الله، تقرب به درگاه خدا می جوید، آن دو طفل معصوم که همه وجودش قرآن  هستند وجانش جان محمد هستند ونگارستان رخ یار وآیینه گردان جمال دلدار، آن مدعی مغرور با  آن دو نهال باغ خدا چه کردند؟ آیا خبر نشدند که آن دو کبوتر عرش آشیان به قم آمده اند؟ اگر خبر نشدن پس آن ادعاهای کشف وشهود در عظمت قرآن چه می شود؟ واگر خبر شدن و به زیارت کبوتران عرش خدا نیامدند، این را چه می توان نام نهاد؟

آیا شایسته نبود که مراکز قرآنی ، وحوزوی به علیرضا جان ومهدی جان عزیز، دکترای افتخاری می دادند؟

مگر حوزه علمیه قم، مدعی رهبری جهان اسلام نستند؟ پس چرا به اندازه وهابیت قرآن سوز،  به نوابغ قرآنی ارج نمی نهند؟ مگر نه این است که روابطه العالم الاسلامیه وهابیت،  به آقای طباطبایی، نابغه قرآنی شیعه ایرانی دکترا دادند؟

پس حوزه علمیه قم در کدامین خواب خرگوشی فرورفته اند که ازحضور معجزه قرن ونوابغ قرآنی جهان اسلام  بی خبر است و خدا نکند که حوزه علمیه قم نیز بر طبل مکتب ایرانی می نوازد؟ بگذاریم وبگذریم.

نوابغ قرآن دردانشگاه بین المللی مصطفی-  مشهد

آری دکترعلیرضادانش وشیخ الفضیلت مهدی کریمی والحاج استاد احمدیان، بعد از سفر های قرآنی و پر خیر و برکت به شهر های: اراک، قم، سمنان... به شهر مقدس مشهدالرضا آمده ومهمان مهاجرین مشهد بودند وچشمان به غبار نشسته مهاجرین مشهد را به جمال خورشید گون وجان قرآنی خویش منور ساختند ودعای خیر مهاجرین چراغ راه ایشان گردید.

نوابغ قرآنی جهان اسلام وستارگان تابان جهان بشریت، روز سه شنبه2جوزا1391و30جمادی الثانی1433در دانشگاه بین المللی مصطفی(جامعه المصطفی العالمیه نمایندگی مشهد) مهمان بودند که مراسمی انس با قرآن و تکریم از نوابغ قرآنی جهان اسلام، از طرف مسئولان نیک اندیش دانشگاه بین المللی مصطفی ون

  مجمع علما و فرهنگیان ولایت غورترتیب داده شده بود.

براساس شنیده ها(من حضور نداشتم) در آن مراسم باشکوه صد ها تن از علما، دانشگاهیان واقشار مختلف مردم شرکت نموده بودند و بعضی از شرکت کنندگان مراسم در ملاقات های حضوری می گفتند از شوق و به عنوان شکر به درگاه خدا اشک شوق ریخته ونوابغ قرآنی جهان اسلام و فرزندان پاک هزاره را با گلاب گلستان ایمان استقبال نموده اند.

در آن مراسم، حجت الاسلام باقر موحدی رئیس مجمع علما وفرهنگیان ولایت غور سخنرانی کرده و از دانشگاه بین المللی مصطفی نیز حجت الاسلام عصارزاده سخنرانی نموده و به نوابغ قرآنی ومعجزه قرن، دکتر علیرضادانش وشیخ الفضیلت مهدی کریمی و استاد ایشان الحاج احمدیان خیر مقدم گفته و از طرف ریاست دانشگاه بین المللی مصطفی، جناب حجت الاسلام  آقای مهدوی مهر هدایای تقدیم نموده اند.

ستارگان هزارستان برسر سفره کرامت تاجر هزارستان

سه شنبه همان روز، نوابغ قرآنی را  تاجر نیک نام هزارستان جناب آقای حاج رجب رضایی در منزل شخصی خود برسر سفره کرامت نشاندند تا با تکریم نوابغ قرآنی، خدا به عمر وسرمایه وخانواده اش خیر و برکت روز افزون عنایت فرمایند انشاءالله.

  حاج رضایی تاجر هزارستان به حرمت نوابغ قرآنی  جهان اسلام،  دکتر علیرضا دانش وشیخ الفضیلت مهدی کریمی والحاج احمدیان، از بزرگان علمی وچهره های سیاسی نیز دعوت نموده بود از جمله بزرگان چون حضرت آیت الله فاضل ورسی، حاج آقای حلیمی امام جماعت مسجد موسی بن جعفر گلشهر، خطیب شهیر حجت الاسلام سید هاشمی ترکمنی، جناب حاج آقای اعتمادی، حجت الاسلام افکاری، حاج منوری نماینده حزب وحدت اسلامی جناح کریم خلیلی، آقای عباس زاده نماینده استاد عرفانی، حاج عبدالله احمدی از نمایندگان حاج محمد محقق رهبرحزب وحدت اسلامی مردم افغانستان، جمعی ازکارمندان هزاره کنسول افغانستان در مشهد، جمعی ازتاجران و بازاریان و فعالان فرهنگی و سیاسی از جمله آقای حیدری.

برنامه انس با قرآن  در منزل حاج رجب رضایی، باحضور نوابغ قرآنی جهان اسلام دکترعلیرضا دانش، شیخ الفضیلت مهدی کریمی والحاج استاد احمدیان،(وهمراهانشان که خانواده های علیرضادانش، مهدی کریمی، الحاج احمدیان،جناب حاج موسی رزمجو وحجت الاسلام سید مصطفوی بودند) ساعت نه وچهل دقیقه بعد از غروب با تلاوت کلام الله مجید توسط قاری محترم آغاز شد و بعد از تلاوت کلام الله، جناب آقای اعتمادی به ایراد سخن پرداخت و ازطرف  میزبان، حاج آقای رضایی ومهمانان حاضر به محضر نوابغ قرآنی ، و استاد احمدیان خیر مقدم گفت و با لحن حماسی وعبارات پرطنین وغرور آفرین از ستارگان سرفراز هزارستان تقدیر نمود و از نهاد های علمی کشور خواست که به عنوان تکریم این ستارگان به علیرضا دانش دکترای علوم قرآنی ، وبه مهدی کریمی والحاج استاد احمدیان نشان عالی علمی وقرآنی،  کشور را اعطا کنند.

آقای اعتمادی ضمن بیان این سخن که این دو عزیز نونهال کشور نتنها به مردم همیشه سرفراز هزاره وهزارستان مهد دلیران ورادمردان چون رهبر و پیشوای شهیدان عدالت بابه مزاری تعلق دارند بلکه افتخار کل بشریت وجهان اسلام است. درادامه ایشان از نهاد های دانشگاهی منتسب به مردم هزاره خواستند تا در تکریم از نوابغ قرآنی،  پیش قدم شوند وضمن قبول اینکه این دو نو نهال باغ قرآن متعلق به همه مردم افغانستان هستند، اما ازآنجا که این دونونهال باغ قرآن  ازمردم هزاره هستند، بزرگان هزاره و مراکز علمی ودانشگاهی هزاره وظیفه اش سنگین تر هستند.

از مسابقات قرآنی در عالم هجرت تا ریاست جامعه القرآن الکریم بقیه الله

بعد از سخنرانی آقای اعتمادی، الحاج احمدیان آغاز به سخن کرد و در ابتدا ازحضور مهمانان واز قرآن  دوستان وتکریم کنندگان نوابغ قرآنی و از میزبان کریم وعزیز خویش، حاج رضایی تشکر نمود ودر ادامه سخن خود از راه دشوار در پیش رو گفت واز افتخارات قرآنی خود و نوابغ قرآنی ودرخش معجزه های قرن علیرضا دانش ومهدی کریمی روایت چند حکایت کرد و دوستانی باز خواند وغصه ها را قصه پرغصه داشت واز توفیقات حق به حق پرده برداشت.

او از علیرضا دانش ومهدی کریمی به عنوان فرزندان ملت یاد نمود وخود را به عنوان خادم ملت ونوکر قرآن  نامید وازکار های خود در دوران مهاجرت در ایران واز افتخارات قرآنی خود که در دوران دانش آموزی و فصل هجرت در مسابقات سراسری مسابقات قرآنی در ایران داشته و در دور اول  از مسابقات قرآنی در کشور جمهوری اسلامی ایران نفر اول در کل ایران شد و در نوبت های بعدی مقام های دوم وسوم را کسب نموده بوده، سخن گفت وخدارا شکر نمود که توانسته این افتخارات را برای مردم خود کسب نموده.

احمدیان، ازنحوه آشنایی با علیرضا دانش ومهدی کریمی وچگونگی کشف استعدادهای درخشان وخداداد آنان سخنی نگفت. اما از زمان حافظ شدن هردو سخن گفت و ادامه داد که هر دوی آن ستارگان همیشه تابان فضیلت ها و والاهای ها،  در مدت زمانی بسیارکم  یعنی درمدت زمانی یک سال کل قرآن  را حفظ نموده که علیرضا دانش در سن هفت سالگی ومهدی نیز در سن هشت سالگی در مدت زمانی یک سال، توانسته کل قرآن  را حفظ کنند.

آقای احمدیان از مرکز قرآنی (جامعه القرآن  الکریم  بقیه الله) نیز سخن گفت و در مورد کار های آموزشی جامعه القرآن  الکریم بقیه الله، معلومات داد وگفت: در جامعه القرآن  الکریم بقیه الله،حدود 400تن از نونهالان کشور مشغول فراگیری روش های حفظ وقرائت قرآن  کریم هستند که از 400نونهال کشور 20 نفرش مفتخر به حفظ کل قرآن شده اند وبقیه نیز از 5جزء تا 20 جزءقرآن  را حفظ هستند.

ایشان در ادامه سخن از چند نفر حافظ کل قرآن  که عکس های شان بطور پستر دربین حاضران پخش شده بود هم معلومات داد که نام ومشخصات آن عزیزان چنین هستند:

روح الله احمدیان حافظ کل قرآن  کریم، 11ساله، امیر مهدی اخلاقی حافظ کل قرآن  کریم 8ساله، صدیقه احمدی حافظ کل قرآن  کریم 9ساله ونرگس جعفری حافظ کل قرآن  کریم 10ساله.

استاد احمدیان از کمبود امکانات ونداشتن جا  ومکان آموزشی هم سخن گفت واز مؤمنان خواست برای ادامه کار ایشان ودوستانش او و دوستانش را همراهی کنند و هرکسی باتوجه به حوزه کاری وتخصص وامکاناتش جامعه القرآن  الکریم بقیه الله را یاری کنند وکسانی که وجوهات شرعیه دارند از وجوهات شرعیه به این مرکز قرآنی کمک نمایند.

در همین رابطه احمدیان از ملاقات خود ونوابغ قرآنی و ستارگان تابان هزارستان با مرجعیت عظمای شیعه حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی در قم،  نیز سخن گفت وفتوای آن مرجع شیعه را برای حاضران خواند که حضرت ایشان از مؤمنین ومقلدین شان خواسته اند که ثلث وجوهات شرعیه را می توانند به این مرکز قرآنی اهدا نمایند. همچنین حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی درباره نوابغ قرآنی جهان اسلام واستعداد های درخشان جامعه هزاره و افغانستان چنین فرموده است: «اینها(حافظان خرد سال قرآن  کریم) معجزات قرآنی و از مفاخر جهان اسلام هستند»

قرآن محور وحدت مردم افغانستان

آقای احمدیان فضای فرهنگی افغانستان را فضای نامناسب توصیف نمود وگفت متأسفانه شرایط فرهنگی کشور بگونه ی است که به کار های قرآنی توجه چندان نمی شود اما فضای کلی افغانستان فضای اخوت وهمدلی است و ما در جامعه القرآن  الکریم بقیه الله، ازجمله های کارهای که انجام داده ایم، کارهای مشترک با مراکز قرآنی برادران دینی اهل سنت هست که درچند نوبت مسابقات قرآنی مشترک برگزار نموده ایم و الحمدالله در فضای همدلی نتیجه ی خوب ومبارک داده اند.

در رابطه با فضای اخوت وهمدلی در افغانستان، آقای احمدیان از حضور علیرضادانش در پار لمان افغانستان در دوران ریاست آقای یونس قانونی وهمچنین از ملاقات وزیر حج و اوقاف  افغانستان با علیرضا دانش نیز سخن گفت.

درادامه مراسم انس با قرآن  کریم وتکریم از نوابغ قرآنی جهان اسلام در منزل حاج رجب رضایی تاجر نیکوکار هزارستان، نوابغ قرآنی حضرت دکتر علیرضا دانش وشیخ الفضیلت مهدی کریمی، ضمن قرائت آیات از  کلام الله مجید، به معرفی مختصر خود شان داختند وبه سؤالات حاضران پاسخ گفتند.

از آنجا که براثر کثرت برنامه های دید وباز دید با نوابغ قرآنی و برنامه سنگین دانشگاه بین المللی مصطفی، دکترعلیرضادانش وشیخ الفضیلت مهدی کریمی بسیار خسته بودند وآقا مهدی کریمی که ازنظر جسمی نیز بسیار نحیف وکم توان هست،  بسیار خسته بود اما علی رغم خستگی سفر وتراکم برنامه های قرآنی، دانش وکریمی، مثل خورشید می درخشیدند و با پاسخ های قرآنی به سؤالات حاضران، مهمانان مراسم تکریم نوابغ قرآنی را جان تازه می بخشیدند و با قدرت الهی ومعجزات جاوید قرآن  حیات دیگر می بخشید.

ترنم فرشتگان

به خاطر همان خستگی سفر وتراکم برنامه ها، دوستان حاضر در مجلس از عزیزان سؤال کننده خواستند که  بجای سؤالات قرآنی، از علیرضا دانش ومهدی آقا کریمی، اجازه بدهند که این نونهالان باغستان قرآن  و معجزه قرن و ستارگان تابان هزارستان مهد مردمان خدا خوان وخدا بین،قا کریمی، اجازه بدهند که نونهالان باغستان قرآن ومعجزه های قرن آیات چند از کلام حق را بخوانند تا در شعاع خورشید قرآن  و به برکت نفس های مسیحایی گل های محمدی وافتخار انسانیت، جان ها نورانی شود که به فرموده مولانای بزرگ:

شيخ نوراني زحق آگه كند
       باسخن هم نور را همره كند

شيخ تابستان و خلقان تيرماه
      خلق مانند شبند و پير ماه
       كرده‌ام بخت جوان را نام پير
     كو زحق پيراست ني ز ايام پير
آری دوستان خواستند که آن دوشاخه گل محمدی وخورشید طالع هزارستان، قرآن  بخوانند تا دمی از خود رهیم و جان شویم. به فرموده فرزند بلخ و بزرگ مرد فرهنگ هزاره، مولوی بزرگ:

وقت آن آمد كه من عريان شوم
      
نقش بگذارم سراسر جان شوم
علیرضا ومهدی آقا، که جانش قرآنی است وتجلیگاه نور حضرت دوست و هرچه می گوید به فرمان اوست به فرموده حافظ ومولانا:

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم

بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض

به هوای سر کوی تو برفت از یادم

نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

********

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم

که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم

در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند

آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم                  (حافظ)

گر مرا ساغر كند  ساغر شوم
ور مرا خنجر كند خنجر شوم
گر مرا چشمه  كند  آبي  دهم
ور مرا  آتش  كند  تابي  دهم
گر مرا باران  كند خرمن دهم                          (مولوی)

         آری علیرضا دانش ومهدی کریمی طوطی صفتان کوی قاق عشق اند وخدا ایشان را برگزیده اند تا معجزه خلقت خویش را بر انسان بنمایانند که هم مایه عبرت باشد وخیره سری نکند وهم شراره های عشق را در کانون جانش روشن سازند ودر شعاع آن خدایی شدن را بیازمایند و پُر از خدا شوند وچون پیر طریقت و کوثر نوش حقیقت امام خمینی بسرایت:

از دیده عاشقان، نهان کی بودی؟

فرزانه من، جدا ز جان کی بودی؟

طوفان غمت ریشه هستی برکند

یارا، تو بریده از روان کی بودی؟

**

جزعشق تو، هیچ نیست اندر دل ما

عشق تو سرشته گشته اندر گلِ ما

اسفار و شفاء ابن سینا نگشود

با آن همه جرّ و بحثها مشکل ما

**

جهان را یک جوی ارزش نباشد

اگر یارم، اگر یارم تو باشی

رسد جانم به فوق قابُ قوسین

که خورشید شب تارم تو باشی

**

ما ندانیم که دلبسته اوییم، همه

مست و سرگشته آن روی نکوییم، همه

فارغ از هر دو جهانیم و ندانیم که ما

در پی غمزه او بادیه پوییم، همه

ساکنان در میخانه عشقیم، مدام

از ازل، مست از آن طرفه سبوییم، همه

هر چه بوییم ز گلزار گلستان وی است

عطر یار است که بوییده و بوییم، همه

جز رخ یار، جمالی و جمیلی نبود

در غم اوست که در گفت و مگوییم، همه

خود ندانیم که سرگشته و حیران همگی

پی آنیم که خود روی به روییم، همه                      (امام خمینی)

ستارگان هزارستان، معجزه قرن

بهتر آن باشد که سخن از تجلیگاه نور حق یعنی جان های نونهالان گلستان قرآن  بگوییم وبه فرموده مولانا از نام ها درگذریم:

قا که

 

 

 

 

 

 

 

در گذر از نام و بنگر در صفات
تا صفاتت ره نمايد سوي ذات
اختلاف خلق از نام اوفتاد
چون به معني رفت آرام اوفتاد.

جان های آن ستارگان هزارستان همه نور اند چون که تجلیگاه جمال وجلال خالق نور (اللَّهُ نُورُ السَّمَأوَاتِ وَالْأَرْضِ) هستند وبراستی که اگر جان از نور حق منور نباشد چون گور کافران تاریک و وحشت زا است:

خانه‌ي آن دل كه ماند بي ضيا
از شعاع آفتاب كبريا
تنگ ‌و تاريك‌ است چون‌جان‌ جهود
بي‌نوا  از  ذوق   سلطان   ودود
نه در آن  دل  تافت  تاب   آفتاب
ني گشاد عرصه  و نه  فتح  باب
گور خوش‌تر از چنين دل مرتورا
آخر  از   گور   دل  خود   برترآ.                   (مولوی)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
قَلْبُ الْمُؤْمِنِ أَجْرَدُ، فِیهِ سِرَاجٌ یَزْهَرُ؛ وَ قَلْبُ الْکَافِرِ أَسْوَدُ مَنْکُوسٌ. (بحارالانوار ج15 ص39)
دل مؤمن پاک و خالی است، و در آن چراغی میدرخشد؛ و دل کافر سیاه و واژگون است.
و نیز فرمودند:
لَوْلاَ أَن الشیَاطِینَ یَحُومُونَ عَلَی قُلُوبِ بَنِی ءَادَمَ لَنَظَرُوا إلَی الْمَلَکُوتِ. (بحارالانوار ج15 ص39)
اگر شیاطین در اطراف دل بنی آدم دور نمیزدند هر آینه آنان به ملکوت نظر میکردند.
و چه خوب سروده است حکیم سنائی غزنوی:
اینچنین پر خَلَل دلی که تو راست

 دَد و دیوند با تو زین دل راست
پاره گوشت نامْ دل کردی

 دلِ تحقیق را بِهِل کردی
اینکه دل نام کرده ای به مَجاز

 رو به پیش سگان کوی انداز
از تن و نفس و عقل و جان بگذر

 در ره او دلی بدست آور
آنچنان دل که وقت پیچاپیچ

 اندر او جز خدا نیابی هیچ
دل یکی منظری است ربانی

 خانه دیو را چه دل خوانی
از درِ نفس تا به کعبه دل

 عاشقان را هزار و یک منزل.

آری، چنین است که قای اعتمادیقای حلیمی امام جماعت مسجد موسب ابن

علیرضا دانش 12ساله، مهدی کریمی 8ساله، روح الله احمدیان ، 11ساله، امیر مهدی اخلاقی 8ساله، صدیقه احمدی 9ساله ونرگس جعفری 10ساله. همان عاشقان مجذوب سالک هستند وصد میدان عاشقی را به ترفه العینی در نوردیده  و از خاک تا خدا را در لیله الاسرای شیدایی پیموده اند.

براستی که علیرضا دانش ومهدی کریمی از معجزه های خلقت هستند واعجاز قرآن .

علیرضا دانش قرآن  را در 7سالگی حفظ نموده وامروزه در سن 12سالگی قرآن را  به سه زبان زنده و فرهنگ آفرین وتمدن ساز جهان(عربی،فارسی،انگلیسی) می خواند وخدا چنان در جان او تجلی کرده اند که به حق پیغمر بدون کتاب  و وحی است و اگر رسالت و  وحی بعد از محمد رسول الله اعظم، ختم نمی شد، چه بسا که علیرضا دانش ستاره تابان هزارستان یکی از پیغمبرانی می بود که وحی هم براو نازل می شد ولی چه می شود کرد که بعد از محمد رسول الله اعظم،  انسانی در جهان وجود نخواهد یافت. لذا برای همین است که رسالت و وحی با محمد رسول الله اعظم، ختم شد وتا قیام قیامت ودمیدن صور اسرافیل، همه ی انسان ها به محمد اقتدا کنند وقرآن  این معجزه خالیده، کتاب هدایت است و نور و مشعل هدایت را فرا راه حقیقت جویان بر می افروزد.

 علیرضا دانش، خلاقیت های محیر العقول دارد. او قرآن  را بگونه ی حفظ کرده است که هرگاه کلمه ی از قرآن  را بخوانید او بدون هیچ درنگی، برای شما می گویند که این کلمه در کدام آیه از سوره های قرآن  قرار دارد و آیه چندمین آیه ی سوره و در کدامین صفحه و چندمین  سطر از همان صفحه است و آیات قبلی این کلمه چیست و ابتدا ی این سوره در صفحه چندم است و این سوره در چندمین صفحه پایان می یابد و سوره چند مین سوره و مدنی ویا مکی است و درس ها ی این سوره چیست... وهزاران نکته دیگر در ذهن شما برسد واز ایشان سؤال کنید، بدون درنگ پاسخ را می یابید.

علیرضا دانش قرآن  را به سه زبان زنده جهان می خواند و به سه زبان زنده جهان برای شما قرآن  تفسیر(نه به معنای مصطلح) می کند ومتناسب باهر موضوع آیات قرآن  را تلاوت نموده و درس های آن یات را بیان نموده و دَرِ به خانه خورشید باز می کند و باغ جان از  باران معارف گل های گلستان قرآن  سیر آب نموده و به گل می نشاند.

برای همین است که علیرضا دانش در هر جای حضور یافته معجزه خلقت خالق هستی را برای حق بینان،  تجسم بخشیده و زبان ها را به تهلیل وتسبیح وتقدیس حضرت حق گویا نموده و دل ها را نور انی کرده و روح را حمام روح داده وقاره های نامکشوف روح  را فتح نموده است. چنان که ایشان 5سال قبل در سن نه سالگی درپار لمان جمهوری اسلامی افغانستان حضور یافتند و با قرائت قرآن  برای اولین بار در تاریخ افغانستان پار لمان را ایشان افتتاح نمود و از دست رئیس پارلمان وقت، مرد سیاست وجهاد جناب آقای یونوس قانونی نشان پار لمان را در یافت نمود و این در تاریخ افغانستان جزء معجزه های تاریخی بود که فرزند خرد سالی از مردم هزارستان در پارلمان افغانستان حضور یابد و پارلمان را افتتاح کند و از دست رئیس پارلمان افغانستان نشان پارلمان را در یافت نماید.

علیرضادانش ومعجزه تاریخ افغانستان

حضور تاریخی علیرضا دانش در پار لمان افغانستان علاوه برمعجزه بودن تاریخی، ازنظرهمبستگی ملی و باور داشت اقوام دیگر نیز معجزه بود بگونه ی که رئیس هزاره کش تاجیک تبار پارلمان افغانستان ازحضور علیرضادانش هزاره، به عنوان افتخار تاریخی پارلمان یاد کرد و به خاطر حضور نابغه قرآنی فرزند هزارستان خدا را شکر نمود که افغانستان دارای چنان فرزندان پاک است.

حضور علیرضادانش در پارلمان افغانستان چنان رستاخیزی انسانی خلق نمود که یکی ازبرادران عزیزومحترم نماینده ی قومیت محترم وعزیز پشتون (که بیش ازیک ونیم قرن است هزاره ها به دست شاهان غدار همین قوم به مسلخ می روند) چنان هیجان زده شده بود و در جاذبه کمالات این فرزند هزارستان قرار گرفته بود که به زبان پشتون خطابه شور انگیزی را ایراد نمود و برای اولین بار بود که درتاریخ افغانستان یک فرد از قوم پشتون به فرزند هزاره افتخار کند و او را فراتر ازقوم هزاره وافغانستان ومتعلق به جهان اسلام وجهان بشریت بنامد.

امید واریم که افغانستان عزیز وسرفراز وسر بلند به چنان رستاخیزی انسانی دست یابند که فرزندان وطن قبل از آن که فرزند فلان قوم ومذهب باشند، اول فرزندان انسان باشند و بعد فرزندان افغانستان و لاله های باغ وطن.

انشاء الله افغانستان از عطرلاله های رسته برمزار شهیدان وطن، چنان عطراگین گردد که افغانستان خانه مشترک تمام فرزندان آدم وحوا باشند و رنگ ها را فضیلت ها بشویند و جای افتخارات قومیت هارا کمالات انسانی  بگیرد وهمه باهم برادر وبرابر باشند.

مهدی هشت ساله، پیغمبر کوچک عصرما

اما آقا مهدی کریمی آن خورشید تابان مکتب رسالت وامامت، نیز همچون علیرضا دانش دارای خلاقیت های محیرالعقول هستند. او با اینکه از نظر جسمی بسیار نحیف و ریز نقش هست، اما روح او مؤیید به روح القدوس هست وجانش همان ذجاجه قرآن  است:

« مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ(نور آیه 35)

مثل نور خداوند همانند چراغدانى است که در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون يک ستاره فروزان، اين چراغ با روغنى افروخته مى‏شود که از درخت پربرکت زيتونى گرفته شده که نه شرقى است و نه غربى؛ (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزديک است بدون تماس با آتش شعله‏ور شود؛ نورى است بر فراز نورى؛»

آری، جان پاک و معصوم آقا مهدی کریمی 8ساله، تجلیگاه خدا و کانون نور است. او پیغمبر کوچک عصر انقطاع ابدی وحی و رسالت هست و خداخواسته است که با برگزیدن آن دو نونهال باغ قرآن  از میان قوم مغضوب تاریخ، هزاره های دلداده مولاعلی، اعجاز خلقت را نشان دهند واین قوم رادر جهان ارزش ها وانسانیت سرفراز گرداند وشاید این هم یکی از پاداش خون شهیدان راه عدالت و آزادی مردم هزاره،  مخصوصا شهید راه عدالت و آزادی رهبر شهید مزاری، همین معجزه قرآنی قرن باشند تا از این طریق به همه ی شهیدان عدالت و آزادی این درس را بیاموزند که چون مزاری باید جهاد کرد و بر بال شهادت نشست و زمان را در نوردید و به فرداهای نورانی و سراسر عزت و افتخار و انسانیت و ارزش ها و والایی ها دل بست و شهادت را طلوع آن جهان قرآنی دانست.

بله مهدی آقا نیز خلاقیت های ذهنیش محیر العقول هست و قرآن  در شراشر وجودش درتجلی است و جایگاه واژه واژه قرآن را می داند و بر قرآن  چنان مسلط است که گویا خدا مستقیم و بدون واسطه بر او وحی نموده و او را « شدید القوی» تعلیم نموده است.

سخن گفتن از آن دو خورشید، دو چشمه جوشان بهشتی، دو پیغمبر بدون کتاب و وحی ومکتب و دین و امت محمد رسول الله اعظم، آن دو شیعه علی(ع)،  دوگوشواره عرش خدا،  دو نور دیده هزارستان، آبروی انسانیت و معجزه خلقت خالق هستی را به زمان دیگر وا می نهیم و سخن را با این ابیات فرزند قرآن  و روح جمعی هزارستان، مولانا ی بزرگ به پایان می بریم وعلیرضادانش عزیز عزیزان و مهدی آقا  آقای آقایان را به خدای احد وصمد و رب العالمین رحمان ورحیم، می سپاریم:ل علی ودو گوش نی قرن باشد تا از این طریق به همه شهیدان راه عدالت وآزادی این درس

 

گفت اي موسي از آن بگذشته‌ام
من كنون در خون دل آغشته‌ام
من زسدره‌ي منتهي بگذشته‌ام
صد هزاران ساله ز آن سو رفته‌ام
محرم ناسوت ما لاهوت باد
آفرين بر دست و بر بازوت باد
حال من اكنون برون از  گفتن است
اين چه مي‌گويم نه احوال من است

مشهد الرضا-4جوزا1391شمسی و 2رجب 1433 هجری قمری

Jafari.asadollah@gmail.com

ن است که جان وجهان دیگر


May 27th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها