افغان ها از واترلو عبور کردند
ترجمه توسط حمید محوی ترجمه توسط حمید محوی

 

راه پیمائی افغان ها در بلژیک

 

 

نوشتۀ سلما بنخلیفه



 

انوستیگ آکسیون به مدیریت میشل کولن

27 دسامبر 2013

 

 

“If you can't fly then run, if you can't run then walk, if you can't walk then crawl, but whatever you do you have to keep moving forward.” (Martin Luther King Jr.)

«اگر نمی توانید پرواز کنید، بدوید. اگر نمی توانید بدوید، راهب روید. اگر نمی توانید راه بروید، شنا کنید، ولی هر کاری که می کنید، از پیش روی باز نایستید.»

(مارتین لوترکینگ)


این جملۀ مارتین لوترکینگ بود که افغان ها را به راه پیمائی به سوی شهر مون (1) تشویق کرد.

1)Mons (Wallonne)

مون، شهر فرانسوی زبان در بلژیک، که در منطقۀ ولون واقع شده است. در فاصلۀ 60 کیلومتری بروکسل، و در فاصلۀ 240 کیلومتری شمال شرقی پاریس

  

از چندین ماه پیش، انجمن افغان ها تظاهرات به پا می کند اماکنی را به اشغال در می آورد و فراخواست هایش را مطرح کرده و حساسیت عمومی را برمی انگیزد. افغان ها به تمام دانشگاه ها تجمع کردند، در تمام انجمن ها، در تمام احزاب سیاسی...آنها پشتیبانی جامعۀ مدنی را بدست آوردند. سندیکاها، انجمن های حقوق بشر، مدافعان پناهندگان، انجمن زندگی زن یا اتحادیۀ خانواده، همه قانونیت این فراخواست ها را بازشناسی کرده اند. با این وجود هیچ گشایشی سیاسی بدست نیامد. با نزدیک شدن انتخابات دولت در حال رکود به سر می برد. هیچ راه حلی برای این مردان و زنان و کودکان که به زندگی مخفیانه محکوم شده اند و دائما از مکان های خالی که برای گذران روزمره اشغال کرده اند رانده شده اند و سرانجام در کلیسای بگیناژ پناه گرفتند. دولت نسبت به چنین موردی بی اعتنا باقی مانده و نه چیزی می شنود  نه چیزی می گوید.

نخست وزیر از رسیدگی به این مشکل امتناع می کند و علیه همه از سیاست مگی دو بلوک پشتیبانی می کند.


مگی سلین لوئیز دوبلوک، سیاستمدار بلژیکی (فلمان) متواد 1962 دکتر عمومی

نخست وزیر می داند که شیوه ای که او در موضع گیری اش به کار می برد اشتباه است ولی از جبهۀ راست فلمان بیش از هر عامل دیگری می ترسد. نخست وزیر چیزی نمی گوید، هیچ دلیل و برهانی برای عرضه ندارد، به همین علت خودش را پنهان کند.

چندین ماه است که افغان ها تکرار می کنند که وضعیت آنها تنها به سیاست پناهندگی بستگی ندارد، زیرا آنها شهروندان کشوری هستند که بلژیک در آنجا حضور نظامی دارد و یکی از طرفین جنگ در افغانستان است. بر این اساس تمام دولت مسئول سرنوست آنها می باشد. با این وجود دولت کر و لال شده است.

در نتیجه، افغان ها تصمیم گرفتند به شهر مون بروند. این ابتکار کمی دیوانه وار بنظر می رسید و برخی نیز آن را کاملا غیر مسئولانه تلقی کردند.

_ به سوی مون خواهیم رفت.

_ چه وقت؟

_ هفتۀ آینده

_ امکان پذیر نیست

_ ا زاوّل دائما به ما گفتند امکان پذیر نیست. پس مهم نیست که امکان پذیر نباشد، با این وجود به آنجا خواهیم رفت.

 

سندیکاها به آنها اتوبوس پیشنهاد کردند، ولی انجمن افغان ها با تشکر و مؤدبانه پیشنهاد آنها را رد کردند و تصمیم گرفتند این مسافت را با پای پیاده بپیمایند. انجمن ها، کمیتۀ پشتیبانی، این ابتکار را دیوانگی تلقی کردند. به زمان و پول نیازمند هستیم که سازماندهی کنیم و برای مراحل مختلف پیشبینی های لازم را به عمل بیاوریم...ظرف یک هفته ناممکن است. ولی با این وجود با توجه به قاطعیت گروه افغان، کمیتۀ پشتیبانی سازماندهی کرد. یک صفحۀ در فیس بوک به جمع آوری کمک ها اختصاص یافت.

جمعه 20 دسامبر، ساعت 8 صبح، 300 نفر از کلیسای بگیناژ حرکت کردند.

پلیس کامیون کوچکی را که باید راه پیمایان را همراهی می کرد به بهانۀ مبهمی متوقف کردند. تمام وسائل، کیسه خواب، مواد غذائی...و کامیون کوچک در بروکسل باقی ماند. ولی راه پیمایان متوقف نشدند، و به حرکت خودشان ادامه دادند.

اتومبیل «مراکس» (جنبش ضد نژاد پرستی در بلژیک) با صدای موسیقی به گر.ه پیوست. «از پا نمی نشینیم»...از رودز سن ژونس عبور می کنیم. پلیس ما را همراهی می کند، ولی خوش برخورد هستند و حتی با تحسین به صحنه نگاه می کنند :

_ «آیا واقعا می خواهید پیاده تا مون بروید؟ شاپو (آفرین)!

به واترلو رسیدیم. باشندگان با اشک به پیشباز ما آمدند، آنها هیچگاه از این نوع تظاهرات در اطراف واترلو ندیده بودند. مرکز خدمات عمومی  بلژیک (1) در یک مرکز ورزشی برای راهپیمایان غذا تدارک دیده بود. اسکار صاحب کامیون کوچکی که در بروکسل متوقف شده بود، با یک کامیون کوچک دیگر به گروه پیوست. کشیش کلیسای بگیناژ از یک کلیسا یدیگر کامیون کوچک درخواست کرده بود که فورا پذیرفته شده بود.

افغان ها خستگی ناپذیر به نظر می رسند.

_به آنجا خواهید رسید؟

_بله فکر می کنم. و تو، زیاد خسته نیستی؟

_ (خنده) وقتی در یک مرکز بسته در اوکرائین فرار کردم، هفت ساعت دویدم، در حالی که پلیس ها در تعقیب من بودند. در نتیجه رسیدن به شهر مون، برای من چیزی نیست. زبان ها به سخن می آیند و درد دل ها تازه می شود.

_برای عبور از مناطق کوهستانی بین ایران و ترکیه، طی سه روز باید همسر و فرزند چهارمۀ مان را حمل می کردم.

زندگینامۀ هر یک شگفت آور است. ولی با این وجود، سرود می خوانند و می رقصند «از پا نمی نشینیم». در اطراف شب به نیول(2) رسیدیم، مرکز شهر را دور زدیم، سپس از نوار کنار جاده به ساختمان مرکز ملی کاریابی رفتیم. سندیکاها با آغوش باز از ما استقبال به عمل آوردند، نمایندگاه نیز حضور دارند. به ما سوپ می دهند. برای همه جا نیست، ولی مشکل بزرگی وجود ندارد. در دقایق آخر همبستگی های دیگر از راه می رسد.

سندیکالیست ها هیجان زده هستند.

_ من در بازساز سندیکا شرکت دارم. سندیکا در آغاز به همین شکل بود. مکانی برای تدارکات، تهیۀ سوپ برای اعتصاب کننده ها، مکانی برای استراحت مبارزان که بتوانند نفسی تازه کنند. من به سندیکای خودمان افتخار می کنم.

شنبه صبح، صبحانه و حرکت در ساعت 11 (و سرانجام 11 و 45 دقیقه).

حالا ترانۀ جدیدی داریم. افغان ها می خوانند «از پا نمی نشینیم»، ولی ترانۀ نوئه پرزوو با مضمون زندگی مخفیانه و غزل برای افغان های بگیناژ ما را همراهی می کند.

 

https://www.youtube.com/watch?v=gh0vkP4DxJs

 

نوئه خوانندۀ بلژیکی ما را همراهی می کند...مردم از خانه هایشان بیرون می آیند و بین ما بیسکویت و بطری آب می دهند...

یکشنبه 22، باران می بارد، خوشبختانه یکی زا سندیکاها پوشش بارانی تدارک دیده بود و  برای نیمی از راه پیمایان نیز سر پناه پیشبینی کرده بودند.

... 

_ بروکسل – مون در فاصلۀ یک ساعته است و 5 دقیقه شهامت سیاسی. این پنج دقیقه است که الیو ذی روپو نخست وزیر بلژیک کم می آورد. تنها فردا آن روزا ست که پس از رها کردن افغان ها روی میدان بزرگ مون، سکوت را می شکند و هیئت نمایندگان را می پذیرد...به دفتر مگی دوبلوک. و این نخست وزیر نیست که برای حل بحران وزیر امور خارجه ا ش را فرامی خواند، بلکه خود به دفتر مگی دوبلوک می ر.د. و این موضوع روشنگر مشکلی عمیق است که از «بحران افغان ها» فراتر می رود. مشکلی به عمق چپ تقلبی منفعل شده از ترس افکار عمومی که نژاد پرست و خارجی ترسا بوده و تمام تصمیماتش نیز بر همین اساس است : نژاد پزست و خارجی ترسا.

با این وجود منطقۀ والون که ما از آن عبور کردیم، از ما بگرمی استقبال کردند. تمام افرادی که با ما اعلام همبستگی کردند، و به ما غذا و سوپ دادند، این انحمن ها نیز جزئی از افکار عمومی هستند. زمان آن فرا رسیده است که سیاستمداران ما صدای این بخش از بلژیک را بشنوند.

 

Source : Investig'Action

 

1)CPAS. centre public d'action sociale

2)Nivelles


 








December 28th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها