نقد ادبی چگونه صورت مي گيرد؟
ارسالي خسرو مصدق ارسالي خسرو مصدق


نقد ادبی دانش كاربردی شناسايی، تجزيه و تحليل، سنجش و ارزيابی آفريده های ادبی است. اين دانش امكان تفسير ، تحليل و تاويل يك تاليف ادبی را فراهم می آورد و ابزار مناسبی است برای باز كردن گره های كور يك متن ادبی، توضيح و تشريح پيچيدگی های درونی آن، آشكار ساختن جنبه های پوشيده و پنهان آن، و پرتو افكندن بر تاريكناهای زیر سایه مانده آن .
علاوه بر اين ها، نقد ادبی روشی است برای سنجش ارزش و مقام يك اثر ادبی، و تشخيص و تميز عيب ها و حسن ها، قوت ها و ضعف ها، و زشتی ها و زيبايی های آفريده های ادبی و شناسايی سرچشمه های اين ارزش های مثبت و منفی هم چنين نقد ادبی قوانين، موازين و دلايل مقبوليت و مطروديت آثار ادبی را مورد مطالعه و تحقیق قرار می دهد، حقيقت هنری را در يك اثر ادبی می شناسد و می شناساند، ارزش های نهفته و نامكشوف آن را كشف و آشكار می سازد، سره را از ناسره، و قوی را از ضعيف در آثار ادبی جدا می سازد و تفكيك می كند .
همان گونه كه دانش و روش عيارسنجی به زر شناس اجازه و امكان می دهد كه عيار زر را بسنجد و زرناب و خالص را از زر ناسره و تقلبی تميز دهد، دانش و روش نقد ادبی نيز همين امكان را برای ادب شناس و ناقد فراهم می آورد و به او اجازه می دهد كه عيار يك متن ادبی را بسنجد و افزون بر همه اين ها، نقد ادبي، آفريده های ادبی را از جنبه های گوناگون مورد بررسی، تحقيق و تدقيق قرار می دهد، ريشه ها و سرچشمه های آفرينندگی را در آن ها جستجو و پیگیری می كند، رابطه اثر را با ذهن، روان و شخصيت خالق آن بررسی می كند و جنبه هايی از اين رابطه پيچيده و پوشيده را كه حتی بر خود صاحب اثر نيز آشكار نيست، بر او و خوانندگان اثر فاش می سازد، روابط متقابل اثر را با محيط ، جامعه و تاريخ مورد مداقه قرار می دهد، تاثيراتی را كه اثر ادبی از ذهنيات خودآگاه و ناخودآگاه و روحيات فردی و اجتماعی، و بينش و نگرش پديد آورنده آن پذيرفته است، بررسی و تحليل می كند، به تاثيرات و الهاماتی كه از ديگر آثار ادبی پذيرفته توجه می كند، اثر ادبی را از نظر شكل و ساختار، موضوع و مضمون، زبان و بيان، صناعت های به كار رفته در آن، جايگاهش در ميان ساير آثار وسبك ها يا مكتب های ادبی موجود بررسی می كند، و ميزان و كيفيت نوآوری ها و ابداعات و ابتكارات خلاقانه و هنری آن را می سنجد .

نقد ادبی پل ارتباطی و حلقه واسطه بين اثر ادبی و خواننده يا شنونده آن است و می كوشد تا با پرتو افكندن بر تاريكی های اثر و روشن ساختن سايه های محو آن، لطافت ها،ظرافت ها، زيبايی ها،هنر نمايی ها، جنبه های بديع و اصيل يك آفريده ادبی و ريزه كاری ها و صنعت گری های آن را كه ممكن است مخاطب معمولی به آن توجه و التفات لازم را نداشته باشد و در مطالعه اثر از آن ها غافل و بی نصيب بماند، بر او روشن و آشكار گرداند. هم چنين عيب ها و نقص های اثر، و كاستی ها و سستی ها و گنگی های آن را نيز برملا كند، و بر مبنای مجموعه اين معايب و محاسن آشكار و پنهان، ارزش و عيار نسبی اثر را روشن گرداند .
نقد ادبی در پشت ظاهر اثر ادبی به باطن آن مي پردازد، در پس رو ساخت های اثر به زير ساخت های آن توجه می كند، بنياد ها و شالوده ها و پايه های عينی و ذهنی اثر را شناسايی می كند و ميزان استحكام و استقامت آن ها را می سنجد، در زير لايه های بيرونی اثر به لايه های درونی و ارتباط آن ها با هم و با لايه های بيرونی، و در پس جريان های سطحی به جريان های عمقی و سرچشمه های پيدايش آن ها و مسير ها و مجراها و مقصد های پیدا و پنهان شان می پردازد و ارتباط شاخه های آشكار را با ريشه های پنهان بررسی می كند و نشان می دهد .
نقد ادبی به اعتبار شناختی كه از قوانين و اصول سنجش و ارزيابی ادبی ارائه می كند، دانش است و به اعتبار روش های تشريحی و توصيفی خود در بررسی ويژگی های متون ادبی روش و فن است و جنبه ی كاربردی دارد. به اين دليل دانشی كاربردی و عملی است .
نقد ادبی بر اساس اين كه از كدام زاويه ديد به اثر ادبی نگاه و بر مبنای چه موازينی آن را تحليل و ارزيابی می كند، به انواع گوناگونی بخش بندی می شود. نخستين و مهم ترين تقسيم بندی عبارت است از:

یک ـ نقد معنا شناسانه
دو ـ نقد زبان شناسانه
سه ـ نقد نماد شناسانه

نقد معنا شناسانه نقدی است كه در آن معيار و مبنای نقد، محتوای مفهومی و مضمون اثر ادبی است. در اين شيوه نقد، انديشه ها و عقايد مطرح شده در آفريده ی ادبی، معانی و مفاهيم ارائه شده در متن و رابطه ی فكری و بينشی آفريننده ی اثر با آن، به عنوان اصلی ترين شاخص و ملاك ارزيابی، مورد توجه و بررسی قرار می گيرد و ساير عوامل تشكيل دهنده اثرـ مانند زبان، بيان، نماد ها، تصوير سازی ـ به عنوان عوامل فرعی،حاشيه ای و مكمل، طرف توجه هستند،نقد زبان شناسانه نقدی است كه معيار و مبنای ارزيابی متون ادبی را در درجه نخست زبان و سپس بيان قرار می دهد و بر اساس معيار های زبان شناسانه اثر را ارزيابی و نقد می كند و ساير عامل ها، هم چون معنا و مضمون و نماد را فرع بر زبان می گيرد و در ارتباط با آن مورد توجه قرار می دهد. ويژگی های زبانی تاليف،انواع زبان ها و بيان های به كار رفته در اثر، رابطه اين زبان ها با هم، رابطه اين زبان ها با روحيات و مختصات روانی مولف، تاثير پذيری زبانی مولف از ديگر مولفان و ساير آثار ادبی، جهانی بودن يا منطقه ای و بومی بودن زبان،ارتباط زبانی اثر با زبان عاميانه، زبان گفتاری و نوشتاری از مهم ترين مسائلی هستند كه اين گونه نقد به آن می پردازد .

نقد نمادشناسانه نقدی است كه در آن معيار و مبنای نقد ارزش ها و ويژگی های نمادين اثر و ارتباط لايه های نمادين با لايه های معنايی آن است. اين نقد بر مبنای پردازش مجازها و استعاره ها در اثر ادبی و سطح تاويل پذيری آن و تفسير و تاويل عناصر نمادين اثر به ارزيابی و داوری ارزش های يك آفريده ادبی می پردازدنقد ادبی را می توانيم به صورت زير نيز به دو بخش تقسيم كنيم :

یک ـ نقد درون گرايانه
دو ـ نقد برون گرايانه

نقد درون گرايانه نقدی است كه در آن معيار و مبنای نقد، اجزاء و عوامل و عناصر درونی اثر اعم از ساختار، زبان، بيان، معنا و مانند آن ها؛ در ارتباط های متقابل تنگاتنگ و منسجم با يكديگر است و تركيب ها و هماهنگی های اين اجزاء و عناصر را در نظر می گيرد و بر مبنای ويژگی های درونی و تاثيرات متقابل اجزاء داخلی،متن ادبی را نقد می كند .

نقد برون گرايانه نقدی است كه اثر ادبی را بر مبنای روابط بيرونی آن و تاثيراتي كه از عوامل خارجی پذيرفته می سنجد و ارزيابی می كند. در اين گونه نقد روابط تاليف ادبی با مولف آن، زمان، مكان، محيط ، تاريخ، جامعه و فرهنگ بررسی و تحليل می شود و عوامل درونی اثر بر مبنای تاثيراتی كه از عوامل بيرونی دريافت كرده و روابطی كه با آن دارد طرف توجه قرار می گيرد .
از ديد گاهب ديگر نقد ادبي را می توان به گونه های زير تقسيم بندی كرد :
نقد تفسيری ـ نقد تحليلی ـ نقد تاويلی ـ نقد تطبيقی ـ نقد ساختار گرايانه ـ نقد شكل گرايانه ـ نقد تاليفی يا التقاطی .
نقد تفسيری می كوشد بر اساس نمای ظاهری و لايه های بيرونی اثر ادبی، از باطن و لايه ها و جريان های پنهان و درونی اثر تفسيری منطقی و موجه ارائه دهد
نقد تحليلی به تجزيه و تحليل پيچيدگی ها وعوامل سخت فهم يا دير فهم اثر ادبی می پردازد و می كوشد برای حل مسائل و معضلات آن راه حل های مناسب طرح كند .
نقد تاويلی به تاويل ايهام ها و استعاره ها و مجازهای اثر ادبی مي پردازد و می كوشد تا بر جنبه های تاريك، پشت سايه پنهان،پوشيده، و ناپيدای اثر پرتو افكند و آن ها را آشكار سازد.
نقد تطبيقی می كوشد تا مطابقت های اثر ادبی را با ساير آثار ادبی و تاثير پذيری های آن را از عوامل گوناگون، مانند عناصر روانی و شخصيتي مولف، عوامل محيطی و اجتماعی دريابد و در نظر بگيرد .
نقد ساختار گرايانه به ساختار اثر ادبی و روابط بين اجزای ساختاری مانند روابط بين شكل و محتوی، رو ساخت و زير ساخت، اجزاء و كل اثر می پردازد و آن ها را بررسی و ارزیابی می كند
نقد شكل گرايانه شكل اثر ادبی را هدف اساسی توجه نقد آميز و بررسی انتقادی خود قرار می دهد و آن را ملاك و معيار ارزيابی خويش در نظر می گیرد.
نقد تاليفی درهم آميزه ای از همه ی این گونه های برشمرده نقد است و می كوشد تا بين ديدگاه های مختلف نقد تاليف و تلفيق و تعادل ايجاد كند . نقد ادبی با ساير دانش ها و گستره های شناخت نيز در ارتباط تنگاتنگ قرار دارد و از دستاوردها و ثمره های اين دانش ها و معاريف در ارزيابی و سنجش خويش بهره برداری و حسن استفاده می كند. از اين ديدگاه نقد ادبی می تواند دارای يكی از گرايش های زير باشد .
نقد جامعه شناسانه ـ نقد روان شناسانه ـ نقد معرفت شناسانه ـ نقد زيبايی شناسانه ـ نقد تاريخی ـ نقد اخلاقی .
معيار و مبنای نقد جامعه شناسانه مصاديق و مضامين و رگه های اجتماعی اثر ادبی و روابط متقابل اثر با جامعه و تاثير گذاری اين دو بر هم است .
نقد روان شناسانه به سرچشمه های روانی اثر ادبی و تاثير پذيری آن از ويژگی های روانی فردی - اجتماعی خالق اثر و محيطش می پردازد .
معيار و مبنای نقد معرفت شناسانه محتوای شناختی و آگاهی های گوناگونی است كه در اثر ادبی نهفته است و به مخاطب آن منتقل می شود .
نقد زيبايی شناسانه بيشتر به ويژگی های استه تيكی اثر ادبی و ظرايف و لطايف و دقايق و بدايع هنری و مبتكرانه اثر ادبی می پردازد .
نقد های تاريخی و اخلاقی نيز متن ادبی را از ديدگاه خاص و مورد علاقه خود و به عنوان موضوعی تاريخی يا اخلاقی مورد توجه قرار می دهند .
نقد ادبی را از ديدگاه مخاطب آن نيز می توان به گونه های زير تقسيم بندی كرد :
نقد نظری ـ نقد تقنينی ـ نقد توصيفی ـ نقد حكمی .
مخاطب اصلی نقد های نظری و تقنينی نويسنده يا سراينده اثر است و اين گونه نقد ها با بررسی تئوری های نقد و قوانين و اصول آن می كوشند تا مصنف اثر ادبی را با خصوصيات يك اثر ادبی كامل و عالی و بی نقص، و ارزش های مثبت آنها آشنا كنند و از عيب ها و نقص ها و سستی ها و كاستی های احتمالی مبری گردانند

مخاطب اصلی نقد توصيفی خواننده يا شنونده اثر است و نقد می كوشد تا معيارهای سنجش خوب و بد، و عيب و حسن اثر ادبی را به او بنماياند و ذوق ادبی او را تربيت كند .
نقد حكمی تلفيقی از نقد نظری، نقد تقنينی و نقد توصيفی است و در آن نقد نظری به عنوان مقدمه و پيش درآمد نقد توصيفی قرار می گيرد و مخاطب آن نيز به طور عام همگان هستند .
نقد ادبی بايد بی طرفانه، منصفانه، عينی، خالی از شائبه ی غرض ورزی و جانبداری باشد. اما چون نقد ادبی فرآورده پويش های ذهنی منتقد است نمی تواند اين خصوصيت ها را به طور مطلق و خالص داشته باشد. در حقيقت هر منتقدی در هر نقدی هر چقدر هم بی طرف و به دور از جانبداری باشد، چون نمی تواند خودش نباشد، پس نمی تواند ديد خاص خود و نگرش و بينش و طرز تلقی شخصی خودش را نداشته باشد و ذهنيت ها و ذوق و سليقه خصوصی اش نيز خواه و ناخواه در نقدش راه می يابد، دخالت می كند، و عينيت غير جانبدارانه آن را محدود می كند. با اين حال ناقد بايد بكوشد تا آنجا كه ممكن است با اثر ادبی عينی، از روی انصاف و به دور از پيش داوری، جانبداری و غرض ورزی روبرو شود و نقدش تا حد امكان منصفانه و بی طرفانه باشد .
November 7th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان