فاجعه
بلقیس  «  مل  » بلقیس « مل »

 

ای هیولای جنگ و نابودی ا نسان

چهره ات چقدر بد نما ست

تا به کي دامن ویرانی و کشتار را گسترده ای

در دنیای ا نسانان بی دفاع

که خاکش از خون شهیدان به سرخی گراییده

گليم ماتم چی وقت چیده خواهی شد ؟

بل وسیعتر شده میرود

ای هموطن میدانی  ؟

با این سلاح های مدرن

با تمام تهدید های نا روا

این همه گلوله ها و پارچه های آ تشین

بر سینه کیها فرو میرود

بر پشت و سینه ای برادر من و تو

یا که بر پیشا نی خواهر و مادر من  و تو

یا که بر دشت سینه اطفال معصوم و بیگناه من و تو

این معصومان گرسنه شکم که لقمه نانی نخورده

با پا های برهنه به امید آ ینده نا معلوم راهي درس و تعلیم اند

یا که برای بدست آ وردن نفقه ای  فامیل پی کسب و پیشه اند

بکدام جرم و کدام گناه

طعمه ای راکت و بمب شده

که دوباره بر نمیگردند

ای شهید پاک

تو نه مرده ای

تا زمانیکه سلاح کشنده در جهان ا ست

تو  زنده  استی

ای طفلک امید بسته به دنیا

ای بیرق بسر و بخاک خفته

حالا از جمع یارانت رفته ای

خواهر و مادر تو داغ به دل دارند

و چشمه , چشمه می گیریند

ا              ا ی خواهر ای مادر تا به کی مینالی

من اشک های ترا احساس میکنم

چون تو در قلب منی

به جای گریه فتح را  آ رزو کن

آ فتاب در حال غروبش نوید افق روشن را میدهد

ای شهید پاک نهاد

زنی یا مردی یا که طفلی

تو نه مرده ای

تو در خاطره ها زنده ستی

تو از تبار شور بختی ها و سرخ کفن ها ستی

تو تنها نیستی

همه روزه مظلومان قربانی یخچا ل ها میشوند

کشتن گنجشک ها آ سان است

اما نجات جان شان مشکل

از دست دادن ساده ا ست

اما بدست آوردن کاریست بس دشوار

وقتی دست مادری در ماتم اولادش

به آ سما نها  بلند  میشود

میدانی عاقبت تو چی خواهی بود ؟

باید به اندیشی

ای آ نکه ابزار نا بودی انسا ن را بدست داری

شاید مشکلی داشته ای

برای حل مشکلت

باید طرز تفکرت را عوض نمایی

تولد و مرگ اجتنا ب نا پذیر است

پس چرا سخاوت را به ثروت فروخت

میدانی  ؟

زمان برای هیچکس توقف نمیکند

نه بر میگردد و نه اضافه میشود

پس آ خر همه نسل آ دمیم

 

آ نکه به مرداب نهاده پا و پر شتاب      نشاید نام آدم بر اوشود خطاب

 

  

جرمنی :  2008-  6-1


June 8th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان