زنان در ادبيات مردان
ارسالي فرشاد بهروز ارسالي فرشاد بهروز


هرگاه کسي نقش زن را درآثار فردوسي،حافظ،سعدي،مولوي،خيام و غيره به تحقيق وبررسي بپردازد،سؤال اين است كه اودرخاتمه به چه نتايجي خواهد رسيد؟،يعني اهل قلم فرهنگ ساز وبزرگان انديشه واخلاق ماچه نظروبينشي پيرامون زنان،اين خواهر ومادر، عمه وخاله،عروس و ملكه،معشوق والهه، سنگسار واعدام شدگان وزندانيان ومقدسين ما داشتند؟.
اما در اين بحث کوتاه فقط نگاهي اجمالي به موضوع زن درادبيات غرب درطول سه قرن گذشته صورت مي گيرد ونظر گروهي از فمينيست هاي فرنگ رادرباره ادبيات شان نقل كند. ازجمله ادعاهاي علمي يا تحقيقي آنها اين است كه مثلا مي نويسند كه ادبيات امريكايي باوجود چند استثنا،جهت وتمايلات مرد سالارانه دارد.گرچه آن مدعي جهاني بودن است،ولي باخصوصيات پدرسالارانه به زنان مينگرد ويااينكه هراثري،آشكارياپنهان و به انواع گوناگون، قدرت،اتوريته و حكمراني مردان برزنان رانشان ميدهد وعمده ميكند،گرچه دكارت، پدرروشنگري غرب مينويسد كه هيچ چيزدرجهان به اندازه عقل و خرد عادلانه بين نسل بشرتقسيم نشده است.

صاحبنظران ميگويند،سرچشمه ايده برابري خواهي غرب درعصرروشنگري ريشه دوانده.عصرروشنگري درتاريخ انديشه غرب مساوي است با جنبش هاي تساوي جويانه وعدالت خواهانه. بااين وجود درطول دوره روشنگري،نامه نگاري تنها ژانر وفعاليت ادبي بود كه جامعه وفرهنگ حاكم،به زنان ،اجازه انجام آنرا ميداد.دههاسال درميان اقشارمرفه دائم اخطار داده ميشد كه دختران نبايد به مطالعه عادت كنند ويا به تب مطالعه دچارشوند،چون اعتياد به مطالعه موجب هيجان،حساسيت و بيقراري دوشيزگان دم بخت ميشود.به اين دليل نمايش بعضي ازآثار شكسپير فقط بصورت سانسورشده درنيمه دوم قرن 18 اجازه اجرادا شت،چون درآن آثار،زناني مانند : هرمين و پاولين، درمقابل زورگويي مردان و موسسات شان چون : كليسا،دولت و خانواده، اعتراض ميكردند.
باتوجه به اشارات فوق،دراينجا به سه نويسنده غرب با مشهوريت جهاني، اشاره ميشود كه درآثار خود توجه خاصي به زنان در طول سه قرن گذشته داشته اند. به زبان گروهي از زنان مبارز، افراهيم لسينگ(1729-1781) با نمايشنامه هايش درعصر روشنگري قرن 18 و تئودور فونتان( 01898-1819)،بارمانها و داستانسرايي هايش درقرن 19 و برشت با نمايشنامه هاي حماسي اش درقرن بيستم،كوشش كردند كه به زنان بدون تاريخ وفراموش شده،اهميت،هويت و نقشي تاريخي بدهند.هرسه نويسنده فوق سعي ميكردند با نديده گرفتن اختلافات وصفات جنسي،درعملي كردن جنبش مدرن زنان دراروپا براي رفع تبعيض كوشش كنند. قابل توجه است كه باوجود سه قرن فاصله زماني واختلاف خصوصيات فرهنگي،درآثار هرسه نويسنده،زنان بطور مستقل وآگاهانه بامشكلات برخورد ميكنند. عموما ميتوان گفت كه درتاريخ ادبيات غرب،غير از ايبسن،چخوف و برنارد شاو، برشت چهارمين نمايشنامه نويس بزرگي است كه درآثارش آگاهانه به حقوق ومبارزات زنان توجه خاصي دارد. غيرازآنها،موضوع وحدت زنان در آثار هنري جيمس و بخشي ازادبيات انگلستان نيزقابل مشاهده است. درطول قرون گذشته،مخصوصا در دوقرن 16 و 17 زنان در نمايشنامه هاي طنزآميز انگليسي،گاهي خودرا به لباس مردان درمي آوردند تابتوانند احقاق حق بنمايند.
دههاسال بعداز آغازعصرروشنگري، تنهاوظيفه تعليم وتربيت دختران را،عملي كردن هدف آرامش وراحتي مردان ميدانستند. بسياري اززنان ،قرنها مالكيت: پدر،شوهر،برادر، و کاکای خود بودند.آنها ميتوانستند بدلخواه خود درباره سرنوشت زنان مفلوك خويشاوند تصميم بگيرند. هرگونه شورش ويا اعتراضي ميتوانست به آزادي نسبي يا به مرگ و قتل زن منتهي شود.سرنوشت بعضي از زنان درادبيات گذشته نشان ميدهد كه گاهي زيبايي زن در دوران مردسالار ميتوانست سلول زندان واسارت اوشود،مخصوصا اگراوتوانايي ديگري نداشت وشغل ديگري نمي آموخت،غيرازاينكه علاقه مردي رابخود جلب كند. بزرگترين اشتباه زن اين ميبود اگربراي تسخير قلب شوهرش خودرا بصورت عروسكي دردست او در مي آورد. ولي بعدها درادبيات گذشته،مهمترين كشف زنان اين شد كه پي بردند كه آنها نيز داراي خواست و اراده و هدف و منظوري هستند. و براي نشان دادن اين خواسته ها،وارد بحث و جدل و ديالوگ با اطرافيان خود ميشدند.

لسينگ درآثارش نشان ميدهد كه زنان مانند ديالوگهاي كمديهاي فرانسوي،با تاكيد بر بلبل زباني وارد فرهنگ بحث و جدل ميشدند. نمايشنامه هاي لسينگ در قرن 18 اوج جنبش برابري خواهانه اجتماعي زنان را نشان ميدهند. اگر زنان درآثار لسينگ بيشتر تمركز فكري خودرا روي موضوعاتي مانند مذهب و اخلاق متمركز ميكنند، زنان درآثار فونتان به مسايل اجتمايي واخلاق اهميت ميدهند. ودرآثار برشت زنان خودرا به سياست و مسايل اجتمايي مشغول ميكنند.
آنچه درباره آثار فونتان ميتوان گفت، اين است كه او به يك سوم رمانهاي خود عنوان و نامهاي زنانه داد. فونتان را ميتوان استاد هنر داستانسرايي رئاليستي دانست.شايد به اين دليل، گونتر گراس، نويسنده برنده جايزه نوبل، خود را شاگرد او ميداند. فونتان، يكي از داستانسرايان مهم قرن 19 غرب نيزباكمك آثارخود، زنان بدون تاريخ را بخشي ازتاريخ نمود. امروزه ميتوان يادآوري نمودكه آثار او ،به حق يك دايره المعارف ،اززنان فراموش شده تاريخ است كه سرانجام راه ورود به مبارزات اجتمايي راكشف ميكنند. تمام قهرمانان آثار فونتان،بدون واهمه،عشق وعلاقه خاصي به مطرح نمودن مسايل شان دارند.ارتباط فكري باديگران: شوهران،خويشان،دوستان،و آشنايان، احساس نياز خاص اينگونه زنان است. فونتان درآثارش نشان ميدهد كه زنان چگونه قادر به مستقل فكركردن ودست به عمل زدن، هستند.زنان آثار او ازتمام اقشار وطبقات: اشراف،بورژوا و جهان كار برخاسته اند. آنها درسنين مختلف بسر ميبرند. متاهل،بيوه يا شوهردار هستند. به اشاره فونتان،زنان برخلاف مردان،ميخواهند معمولا مشكلات رابا بحث حل كنند ونه با زور وبكاربردن قدرت. به ادعاي فمينيست هاي راديكال،دختران خردسال نيز مسايل خودرابا بحث حل ميكنند و نه همچون پسران بازور وتهديد.

زنان درآثار برشت شباهتهايي بازنان مبارز و سوسياليست ،مانند لويزه ميشل، روزا لوكزامبورگ و كلارا زاتكين دارند. تمام زنان آثار برشت نيز بلبل زبان و اهل بحث و جدل و منطق هستند. زنان آثار اوهمچون آقاي كوينر،يكي ديگرازقهرمانانش،ميگويند: تفكر يعني اقدام و دست به تغيير زدن. نمايشنامه هاي آغازين برشت نشان ميدهند كه او از ابتداي نويسندگي خود به موضوع زنان محروم ورنجبر درآثارش ميپردازد. برشت ميگفت، فقط باكمك درام حماسي ميتوان جهان را روي صحنه تياتر براي تغيير و بهترنمودن به نمايش گذاشت. اومينويسد ، هنر بايد واقعيات را تعقيب كند. زنان درآثار برشت نه به دليل جنسيت شان بلكه به علت روابط غيرعادلانه اجتمايي و وابستگي طبقاتي شان رنج ميبرند.
اگر برنارد شاو با مطرح كردن حقوق زنان،قصد مبارزه با استثمار سرمايه داري را مد نظر داشت، زنان درآثار برشت غيراز قرباني بودن نظام استثمارگر،نمايش دهنده نيروي سازنده،خوش قلبي و نيكوصفتي در انسان رانشان ميدهند. در داستاني بنام، محل كار ، برشت نشان ميدهد كه زنان گاهي فقط درلباس مردان ميتوانند درمقابل جامعه مردسالار ايستادگي كنند. به نظر برخي از زنان فيمينيست، كوشش برشت براي همكاري و آشتي ماركسيسم و فيمينيسم، درراه مرحله نهايي آزادي زنان،بامشكل روبرو خواهد شد.زنان در آثار برشت ، مبارزين سختكوش جهان وطني ازچهارگوشه كره زمين مانند چين،هند و اروپا هستند. آنها در سنين مختلف هستند، روسپي،دخترباكره و يا مادري بيوه. آنها از اقشار،طبقات و گروههاي گوناگون ميباشند، خانه دار،كارگر، دهقان،فروشنده،خدمتكار،كلفت،خرده بورژوا،اشراف و يا شاهزاده.
November 24th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان