سوزان سونتاگ نويسنده برجسته جهان
رسالت رسالت

سوزان سونتاگ نويسنده برجسته امريكايي ، يكي از متفكران مبارز معاصر كه شهره جهان بود روز سه شنبه 28دسامبر گذشته در مركز ضد سرطان مموريال اسلوان كترينگ شهر نيويارك در سن 71 سالگي درگذشت. سوزان سونتاگ در جنوری سال 1933 ميلادي در شهر نيويارك متولد شده بود.  او نخستين رمان خود را «آدم خير» در سال 1965 ميلادي منتشر كرد. سوزان سونتاگ در عين حال براي نوشتن آثار تحقيقي در زمينه هنر و ادبيات شهرت زيادي داشت. او براي تاليف كتاب «در امريكا» يك رمان تاريخي در سال 2000 جايزه «نشنال بوك آوارد» يكي از معتبرترين جوايز ادبي ايالات متحده را كسب كرد. سونتاگ علاوه بر نويسندگي كارگرداني 4 فيلم سينمايي و تعداد زيادي نمايشنامه را به عهده داشت. از آثار مشهور سوزان سونتاگ مي توان به كتاب هاي «آدم خير» ، «در عكس» ، «سفر به هانوي» ، «بيماري مانند متافور» ، «رفيق آتشفشان» ، «در امريكا» و «در مقابل رنج ديگران» اشاره كرد. سوزان سونتاگ يكي از اروپايي ترين نويسندگان ايالات متحده محسوب مي شد.  او يكي از متفكران منتقد ايالات متحده و غرب سرمايه داري بود. سوزان سونتاگ حمله امريكا به عراق را به شدت محكوم كرده بود و به همين دليل بارها تهديد به مرگ شده بود. هنگام افشاي رسوايي شكنجه ها در زندان ابوغريب بغداد ، سوزان سونتاگ بيانيه اي تحت عنوان «ما چه كرده ايم» منتشر كرد. او نوشت ، در ايالات متحده از كلمه «شكنجه» اجتناب مي شود ، مي گويند «سوءاستفاده» ، «تحقير» اما كلمه صحيح «شكنجه» است.

سوزان سونتاگ جايزه صلح ناشران آلماني را دريافت كرد

سوزان سونتاگ نويسنده آمريكايي 12 اكتبر سال پار عيسايي پنجاه وچهارمين جايزه بسيار معتبر صلح ناشران آلماني را براساس رسم هر ساله در جريان نمايشگاه بين المللي كتاب فرانكفورت دريافت كرد.
سوزان سونتاگ نويسنده و منتقد ادبي اهل نيويارك از سوي هيات داوران جايزه صلح ناشران آلماني براي « دفاع از شان يك انديشه آزاد در جهاني مملو از تصاوير غيرواقعي و حقايق وارونه» شايسته دريافت اين جايزه شناخته بود. پس از حملات 11 سپتامبر سال 2001 ميلادي به آمريكا ، سوزان سونتاگ يكي از مشهورترين نويسندگان آمريكايي ، بحث داغي را در كشورش آغاز كرد و رسانه ها و سياستمداران را متهم كرد كه قصد شستشوي مغزي افكار عمومي را دارند.
سوزان سونتاگ در مراسم دريافت جايزه صلح ناشران آلماني به تشريح اختلاف نظر اروپا و امريكا به دليل جنگ عراق و اين نگرش آمريكا كه تنها آمريكا مي تواند تمدن را نجات دهد ، پرداخت.
سونتاگ گفت: آمريكايي ها تصور مي كنند كه از دنياي متمدن دفاع كنند. و بربرها پشت دروازه هاي آمريكا هستند و تنها آمريكا مي تواند عليه آنها اقدام كند. وي افزود : آمريكايي ها عادت كرده اند ، جهان را مملو از دشمنان بنگرند ، واژه تروريسم به مراتب دامنه گسترده دارد. سوزان سونتاگ در سال 2000 ميلادي جايزه «نشنال بوك آوارد» يكي از معتبرترين جوايز ادبيات آمريكا را براي كتاب تاريخي اش «در آمريكا» دريافت كرده بود. جايزه صلح ناشران آلماني كه همراه يك جايزه نقدي به مبلغ 15000 يورو است در سال 2002 ميلادي به «چينوئا آچه به» نويسنده نيجريايي و در سال 2001 ميلادي به «يورگن هابرماس» فيلسوف آلماني اهدا شده بود.

نگاهي به زندگي و آثار سوزان سانتاگ


سوزان سانتاگ نويسنده و منتقد نامي روز 28 دسامبر 2004پس از مبارزه اي طولاني با هيولاي يک بيماري که وجودش را روز به روز مي خورد، تسليم مرگ شد تا پرونده زندگي متفکري مبارز و معترض بسته شود.  سانتاگ که 71 سال عمر کرد در داستان هاي کوتاه و مقاله هاي نافذش ، نگراني خود را از آنچه سياستمداران امروز بر مردم جهان روا داشته اند بيان کرده و در عين حال ، به ظرافت هاي هنر، با نگاهي زيبايي شناسانه پرداخته و زواياي لطيف آدمي را به گونه اي دل انگيز به قلم آورده است. سوزان سانتاگ خود را هنرشناسي شيدا و اخلاق گرايي وسواسي مي دانست که تعصب به جديت در وجودش موج مي زد. او وقتي رمان پرفروش «شيفته آتشفشان» را نوشت ، نويسنده اي بلند آوازه بود و با اين اثر شهرتي دو چندان يافت. «شيفته آتشفشان» به زبانهاي متعدد ترجمه شده و اقبال عمومي بسيار يافته است. سانتاگ در سال  2000 جايزه ملي کتاب » را به خاطر نوشتن رمان تاريخي در امريکا به دست آورد؛ اما به عنوان نويسنده بيشترين اثرگذاري ادبي اش به دليل مقاله هايش بود.  او در مجموع 17 کتاب نوشت ، اما هيچيک آوازه «شيفته آتشفشان » را تکرار نکردند. وي در سال 1964مقاله اي با عنوان «يادداشت هايي در باب ابتذال» نوشت که جنجال زيادي در جامعه ادبي آن روز امريکا ايجاد کرد. اين مقاله بلند معرف تعبير انتقادي «آنقدر بد که خوب» از فرهنگ عمومي بود. در مخالفت با اين مقاله ، شماري از نويسندگان جواب هاي تحليلي تندي نوشتند و نگراني خود را از موضع انتقادي سانتاگ نسبت به فرهنگ عمومي بيان داشتند؛ اما اين اثر گويي قدرتي جادويي داشت و در عمق افکار خوانندگانش تاثير گذاشت و سانتاگ را بيش از پيش در مقام نويسنده اي نکته سنج و معترض شناساند.  او همچنين آثار تاثيرگذاري مثل «بيماري چون استعاره» نوشت. در اين آثار که در نوع خود بديع است ، مي گويد بيماري همواره با انسان همراه است و حتي در عالم خيال او را ترک نمي کند.  سانتاگ در زمينه هنر نيز صاحب نظر و اهل قلم بود و کتاب «درباره عکاسي» با تحسين صاحب نظران روبه رو شد. در اين کتاب از تاثير استعاره اي عکس به نحو هنرمندانه اي سخن گفته و عکاسي را از نگاهي تازه با استدلال ادبي تحليل کرده است. کتاب «درباره عکاسي» به سال 1978برنده جايزه دايره ملي منتقدان کتاب شد. کتاب «ملاحظه درد ديگران» که به نوعي متفاوت و تاحدودي برخلاف کتاب «درباره عکاسي» بود و استدلال هايي ديگرگونه را ارائه مي داد، در سال 2004 در جمع آثار مرحله نهايي براي کسب جايزه (
NBEE دايره ملي منتقدان کتاب) قرار گرفت.
افشاگر دولتمردان جنگ افروز
سوزان سانتاگ با حوصله و صرف وقت آثار نويسندگان برجسته سراسر جهان را مطالعه مي کرد و شناختي خوب از ادبيات جهان داشت. او روشنفکراني اروپايي چون رونالد بارتس و الياس کانتي را به جامعه ادبي امريکا معرفي کرد. اين نويسندگان با نام سانتاگ در امريکا هويت يافته اند. کارلوس فوئنتس ، رمان نويس نامدار مکسيکويي درباره سانتاگ مي گويد: هيچ نويسنده امروزي را سراغ ندارم که مثل او ذهن زلال و گنجايش ارتباط و به هم پيوستن داشته باشد.  سانتاگ ، برخلاف بسياري از نويسندگان امريکا، به گونه اي ژرف درگير سياست و مسائل سياسي شد،
حتي بعد از دهه 1960او از مخالفان سرسخت جنگ ويتنام به شمار مي رود و در مقاله هايش به افشاگري سياست هاي جنگ افروزانه دولتمردان امريکا مي پرداخت. وي همچنين يکي از معدود انديشمنداني بود که پس از رويداد 11 سپتامبر 2001 بي پرده عليه سياست هاي امريکا سخن گفت.
ازدواج در 17 سالگي
سوزان سانتاگ ، فرزند يک تاجر خز بود که سال 1933در نيويارک متولد شد. پدرش عمدتا در چين به تجارت مي پرداخت ، اما زماني که سوزان تنها 5 سال داشت ، او درگذشت. نام کامل سوزان تا پيش از مرگ پدرش ، سوزان دوزنبلات بود، اما پس از مرگ پدر، مادرش با يک افسر ارتش به نام ناتان سانتاگ ازدواج کرد و از آن به بعد نام خانوادگي سوزان هم سانتاگ شد. سوزان از دوران کودکي اش همچون جمله اي طولاني که زنداني است ، ياد کرده است. او در مدرسه فوق العاده درسخوان بود و چند صنف را امتحان داده و در 15سالگي از دبيرستان فارغ التحصيل شد. مدير مدرسه اش مي گفت : سوزان در مدرسه وقت تلف مي کند، چون همه درسها را بلد است ؛ اما مادرش مي گفت : «سوزان اگر کتاب خواندن را کنار نگذاري ، هرگز شوهر پيدا نمي کني.» مادر سوزان اشتباه مي کرد، چون دخترش در دانشگاه شيکاگو، هنگام شرکت در جلسه سخنراني يک تاريخدان و روان شناس اجتماعي به نام فيليپ ريف ، با اين شخص از نزديک آشنا شد و اين آشنايي 10روز بعد به ازدواج آن دو انجاميد. آن زمان سوزان 17ساله و همسرش 28ساله بود. بعدها سوزان در باره فيليپ نوشت: او مردي پر از احساس و عاطفه ، دوستدار کتاب و خالص بود. عجيب اين که اواخر دهه 1950 کار اين زوج به جدايي انجاميد، در حالي که يک پسر به نام ديويد داشتند که در سال 1952 به دنيا آمده بود.
تحصيل و تدريس در دانشگاه
سوزان دوران رشد خود را تا 15 سالگي در آريزونا و سپس لاس آنجلس گذراند. در اين سن ، وارد دانشگاه کاليفرنيا در برکلي شد و يک سال بعد به دانشگاه شيکاگو منتقل گرديد و در سال 1951 فارغ شد. در دهه 1950 به بوستون رفت و تحصيلاتش را در دانشگاه آکسفورد ادامه داد و در سال 1957 از اين دانشگاه دانشنامه دکترا گرفت. وي در همان سال به تحقيق و مطالعه در دانشگاه پاريس پرداخت و سپس به عنوان استاد در کالج شهر نيويارک به کار مشغول شد. بعد از آن از سال 1960تا 1964به تدريس در گروه دين دانشگاه کلمبيا پرداخت.
سانتاگ در مقام نويسنده
اولين کتاب سوزان به نام « ذهن يک اخلاق گرا» در سال 1959 منتشر شد. پس از آن کتاب «نيکوکار» را در 30سالگي نوشت. اين کتاب اثري سمبوليک است که شکل گيري شخصيت انسان ها در قرن نوزدهم را تصوير مي کند. در اين کتاب مي خوانيم مردي ثروتمند به نام هيپولايت کوشش مي کند زندگي روزانه خود را با روياهاي وهمي اش وفق دهد و آنها را به عنوان راه حل هايي براي زندگي معمولي اش به خدمت بگيرد. اين رمان نشاندهنده شکل گيري مقاله هاي سانتاگ درباره هنر است. او تاکيد مي کرد مردم نبايد بکوشند معني يک اثر هنري را بفهمند، بلکه بايد هنر را تجربه کنند.
از «سفر به هانوي » تا «عکاسي»
سال 1966 کتابي با عنوان ادبيات از سوزان سانتاگ منتشر شد و يک سال بعد «مرگ بچه گربه» انتشار يافت. منتقدان اين کتاب را فاقد ارزش ادبي ارزيابي کردند و نوشتند: هنوز هوش خانم سانتاگ بيش از استعداد اوست. اگر بتواند خود را از ادبيات آزاد کند، اين قدرت را خواهد داشت که ادبيات را بسازد. سوزان در سال 1969کتاب «سفر به هانوي» را انتشار داد. اين کتاب بسيار جنجال برانگيخت.
سفر به هانوي درباره جنگ ويتنام است و در آن سوزان اعلام کرد، «نژاد سفيد، سرطان تاريخ بشر است ». در سال 1976 کتاب «درباره عکاسي» به چاپ رسيد و همان گونه که پيش بيني مي شد، با استقبال عمومي مواجه شد.اين کتاب شامل مقاله هايي درباره هنر عکاسي است که در نشريه معتبر بررسي کتاب نيويارک (نيويارک ريويواو بوکز) منتشر شده بود و همين زمينه را براي فروش خوب کتاب فراهم کرد. در اين کتاب نيروي عکس و تاثيرگذاري آن با قلمي شيوا و استدلالي شرح داده شده است. سانتاگ ، سال 1979کتاب «داستان چشم» را منتشر کرد. در سال 1988کتاب موفق ديگري از او انتشار يافت که «ايدز و استعاره هايش » نام دارد. همان سال کتاب «يک سال عکاسي در ايتاليا» از او به چاپ رسيد. سانتاگ در دهه 1990 نيز پرکار بود و در آن دهه چند کتاب موفق از او در اختيار کتابخوانان قرار گرفت. سال 1991 همراه هاوارد هادکين کتابي را با عنوان «شيوه زندگي امروز ما» انتشار داد و يک سال بعد پرفروش ترين کتابش به نام شيفته آتشفشان منتشر شد. اين کتاب در مدت زماني کوتاه به زبانهاي متعدد از جمله فنلندي منتشر شد. داستان کتاب در قرن هجدهم اتفاق مي افتد و درباره سفيري 56 ساله به نام سرويليام هميلتون و همسر جوان 20 ساله اوست و لرد نلسون قهرمان آن عصر که بر ناپلئون پيروز شده ، اما پيروزي اش را به خاطر يک زن از دست داده است. اين اثر همچنين داستان انقلاب و جايگاه زن است. پس از انتشار اين اثر بود که سوزان سانتاگ اعلام کرد از اين به بعد تمرکز خود را به جاي مقاله نويسي روي داستان نويسي قرار خواهد داد. آخرين کتاب موفق سوزان سانتاگ به نام «در امريکا» به سال 1999 منتشر شد که براساس داستاني واقعي است. اين کتاب روايتگر زندگي زن بازيگري به نام مارينا زالوسکا است که در سال 1876به همراه خانواده اش و گروهي ديگر از مردم پولند براي شروع زندگي اشتراکي به کاليفرنيا مهاجرت مي کنند؛ اما وقتي اين زندگي اشتراکي ايده آل شکل نمي گيرد، مارينا به صحنه باز مي گردد. آخرين اثر چاپ شده سانتاگ به نام «ملاحظه درد ديگران» در سال 2003 انتشار يافت. سانتاگ کمتر راضي مي شد در مصاحبه هايش از زندگي خصوصي اش صحبت شود.

( پي نوشت : سخن )

 

 

 


October 23rd, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان