به مناسبت سالگرد اینگهبورگ باخمن
آرام بختياري                                                آرام بختياري

Bachmann.Ingeborg (1926-1973)

 

به قول ريش سفيدان ولايت مان؛ پدر اين سرمايه داري بسوزد كه حتا كتاب و ساير كالاهاي فرهنگي را نيز سودجويانه نموده است، چون در اين مملكت پناهگاه، كه چاپ كتاب نيز براي خود، صنعتي مستقل شده، اغلب كتابهاي عكس دار چنان گران هستند كه خواننده بي پول ميتواندفقط آنهارادركتابخانه ها ورق بزند.چندي پيش دربخش ادبيات ،كتاب عكس داري درباره خانم اينگبرگ باخمن،شاعره مدرن آلماني زبان اهل اتريش،جلب نظرم كرد.دريكي ازعكسها تصوير اورا روي جلد مجله مشهور و پرتيراژ اشپيگل سال 1954 چاپ كرده بودند.درعكس ديگري، اوحين شركت درجلسه شعرخواني گروه ادبي مشهور به گروه 47 درآلمان ،كنار پاول سلان نشسته وسرگرم بحث است. ودرعكس سوم درپشت صندلي اش، ماكس فريش و هاينريش بل، با افتخار “فدايت گرديم“ ايستاده اندوبه همديگر لبخند ميزنند. درجاي ديگري درباره مرگ مشكوكش آمده كه اودرسال 1973،درسن 47سالگي،درشهر رم در آتش سوزي خانه اش درگذشته است،گرچه مرگش آنزمان مشكوك بود،پليس اعلان نمود كه او احتمالا درحين سيگاركشيدن بخواب رفته وآتش سيگارش موجب حريق خانه شده است.توضيح اينكه او ازقرص هاي مسكن و مشروب نيز عليه افسرده گي اش استفاده مي نمود. در دانشنامه هاي چپ درباره وي آمده كه او از موضع هومانيسم بورژوايي ،به خلق آثاري اجتمايي پرداخت.  

ويا اينكه گرچه آدرنو زمانيكه ازتعقيب فاشيسم به خارج فرار كرده و گفته بود كه :بعداز اينهمه جنايتهاي فاشيسم، شاعري نوعي بربريت است، باخمن و خانم ايلزه آشينگر، ازجمله زناني بودند كه بعداز پايان جنگ جهاني دوم به سرودن شعر، روي آوردند.يادآوري اينكه او قبل از شاعري ،دكتراي فلسفه و روانشناسي گرفته بود.درجاي ديگري باخمن گفته بود كه عشق، آخرين تكيه كاه انسان ،و ادبيات هوايي است براي تنفس كردن.منتقدين درآثارش نوعي ياس و نااميدي و شكست درعشق، مي بينند، چون او 5سال با ماكس فريش، نمايشنامه نويس سوئيسي همخانه بود وبعد از جدايي،سالها دچار افسرده گي شد.شايد به اين دليل بعضي ازاشعارش، شرح شكست در روابط عشقي و دوستي هستند. باخمن پيرامون دوستي اش با پاول سلان هم كتابي باعنوان “ صحبيت هاي ادبي-عاشقانه“ منتشر نمود.اوازموضعي فمينستي مينويسد كه اغلب زنان وقتي در رابطه با مردان و مسايل اجتمايي به بن بست ميرسند، شروع به نابودي تدريجي خود مينمايند.

اشعار او شرح جهاني سرد و سخت هستند. درنظر او نه تنها انسان بلكه كره زمين نيز درخطر است.اودركتاب “كابوس بعد از تولد“، ازپوچي و بي معني بودن جهان حرف ميزند و بدليل دو جنگ جهاني و وجود فاشيسم و ناسيوناليسم شوينيستي، اوازتهديد فرد از طريق گذشته و حال سخن ميگويد. دراشعارش نه تنها ازخودبيگانگي فرد با جهان، بلكه تصاويري از طبيعت مجروح و آسيب ديده، به نمايش در مي آيند. او كوشيد با كمك زبان رمز و استعاره، اسطوره و افسانه،ترس و قصه، تصاويري شاعرانه به روي كاغذ بياورد.درآثارش خواننده شاهد روبرتافتن او ازجهان خارج وبازگشت به عالم درون است. در دهه 50 قرن گذشته كه درباره اثرات منفي دستكاري هاي تبليغاتي-تجارتي، روان انسان ،هنوز تحقيق نشده بود، او ازجهان مصنوعي جامعه مصرف و انسان سخن گفت كه گرفتار: ظاهر و با نورهاي مصنوعي نئون است .عنوان يكي از نمايشنامه هاي راديويي او “تجارت با رؤياهاي انسان “ بود. مونولوگهاي انسان نااميد، شورش و اعتراف انسان در يك جهان پوچ و بي ارزش هستند كه برپايه تجربيات جنگ جهاني دوم نوشته شده اند. مجموعه داستان “ دستكاري و تمرين مجازي و مصنوعي“ او، پيرامون مسايل زنان است. رمان اتوبيو گرافيك “مالينا“ي او، كه مورد علاقه جنبش فمينستي قرار گرفت، از طرف منتقدين ادبي، مهر “عريان و برهنگي روحي“ خورد. اشعار تيره و غمگين اش اغلب داراي آهنگ و قدرت تصويرسازي هستند.

خانم باخمن، شاعره اي است ميان دو فيلسوف؛ ازنظر فلسفه زباني، او زير تعثير ويتگنشتاين و از نظر جهانبيني، زير نفوذ هايدگر، پاياننامه دكتراي خودرا “ فلسفه انتقادي اگزيستنسياليستي هايدگر “ نام گذاشت.باخمن مينويسد كه شاعر بايد با كمك واژهها و زبان، پا را از ديوار و مرزها، فراتر بگذارد. اودركتار ايلزه آشينگر، ازمعروف ترين زنان شاعر آلماني زبان قرن بيستم بود.درآغاز، شركت در اولين جلسه شعرخواني“ گروه ادي47“ درسال 1952 موجب جلب نظر شنوندگان شعرش شد.چون اشعارش اغلب بدليل آهنگ و زيبايي مورد تحسين قرار گرفته ويا گاهي باعث سوء تفاهم هايي شدند، باخمن تصميم گرفت كه بعد از 10 سال شاعري، از سرودن شعر دست بكشد. او مي پرسد چرا خواننده اشعارش، دچار ترس “در خطر بودن انسان و طبيعت “نميشوند . وي با قلم خلاق خود غير از شعر و داستان و رمان، به نوشتن مقاله، نمايشنامه، گزارش، نقد و غيره نيز پرداخت. او مدتي با نام مستعار “ روت كلر “، مسئول برنامه هاي راديويي شهر برمن در آلمان بود. ازجمله آثارش در اين دوره، كتاب “در رعد و برق گلهاي رز “ مي باشد.

اينگبرگ باخمن ، شاعره نوگراي آلماني زبان، درسال 1926 دراتريش بدنيا آمد و درسال 1973 در شهر رم درگذشت.پدر وي معلم بود.او در رابطه با سفر خود به كشورهاي مصر و سودان، كتاب “انواع مرگ“ را منتشر نمود.

ازجمله آثار او : جواني در يك شهر اتريش ، حرص و طمع ، آغاز و پايان ، محلي براي حوادث ، و مجموعه داستان “ سي امين سال“ هستند. ازجمله نمايشنامه هاي راديويي او :  خداي خوب مانهاتان ، و جيرجيرك ها ، مي باشند. دو مجموعه شعر او، يعني : زمان تعيين شده ، و پرستش خرص بزرگ، موجب مشهوريت وي گرديدند.

 

 


August 26th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان