سرود بهاری
حضرت ظریفی حضرت ظریفی

زروی صدق و صفا با بهار می آمیز

فضای عشق ومحبت ترا سزاست عزیز

لئیم دهر گهی نا سزات ار گوید

سعا دتی اگرت هست با کسان مستیز

بزور با زوی خصم اتکا زنا دانیست

اگر که سر دهدت رد کن و ازو بگریز

به پای دوست بده جان گرش شناخته ای

که لایق است بد نیای عشق رسم تمیز

امید مهر زدشمن مکن اگر داناست

گهی چو دوست خطای کند مکن پر هیز

که گفته است تواضع بدشمنان اولاست

ترا که قوت با زوست وقت رستا خیز

به اعتزاز محبت سری فراز خوش است

غرور عزت نفس است گه به  قهر آمیز

جهان سر خوش ومست  وی بهار با عزت

فدای مقدمت ار می شوم نیم نا چیز

پنجشنبه روز دیار غربت شهر تامپره کشور فنلاند

 

 


March 31st, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان