فصل غربت
 ناهيد بشردوست ناهيد بشردوست

بيا زمرثيه لاله و بهار نويسيم

زخون سرخ شهيدان اين ديار نويسيم

زپا نشسته درختى که خورده مرمى داغى

زسردى نفس فصل شاخسار نويسيم

زمادرى که جوانش به نامرادى رفت

زقصه هاى دل زار و بيقرار نويسيم

چه روزها که نشستيم در امتداد اميدى

زلحظه نرسيدن  ... به  انتظار نويسيم

نمانده بر دل زارم نه مصرع  دگرازعشق

زناقرارى اين قلب داغدار نويسيم

زپاره هاى گريبان پا برهنه يتيمى

زتنگدستى اش از دست روزگار نويسيم

پريده مرغک نوحه سرا ازاين کرانه دگربار

زفصل غربت و رفتن ازاين ديارنويسيم

به هرکجا چوبديدم گلى درآتش غم سوخت

زمرگ بى گنه ازدست انتحار نويسيم

                       ١٣٨٧،٩،٢٠


January 4th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان