جنگ است خصم ما
حلیمه مهر پور حلیمه مهر پور

               تقدیم به روان پاک برادر شهیدم « خلیل » وهزاران  شهید دیگر که

              قر با نی جنگهای تحمیلی شده اند .

 

دیشب پرید خواب ز چشمان بسته ام

دیشب چکید اشک زچشمان خسته ام

دیشب دو باره سوختم،  از آتش غمت

گویی مثال شا خۀ مجنون شکسته  ام

 

دیشب به من رسید پیامی ز خانه ات

پیغام   از  تولد آ ن  گل  که  کاشتی

پیغام  زان  نهالی  امیدی که سا لها

چشم امید و  خوا هش دیدار داشتی

 

دیشب درون باغچۀ زرد و پر خزان

بی یار و باغبان

آن غنچه باز شد

 

دیشب زنی به سوگ تو فریاد مینمود

در زادن نشان تو ، بیداد مینمود

با های ،های گریۀ او ، گریۀ کودک

نا گه شد بلند

آن غنچه ات شگفت

بر روی زندگی و پلیدی روزگار

چشمان پاک دوخت

 

او پاک و بی ریا

در اولین نگاه

با اولین صدا

فریاد زد :

پدر !

 

فامیل همه گریست

مادر نمی گریست

 از چشم های مادر غمگین

به جای اشک

خو نا به می چکید

 

این مادر حزین

این  د ا غد یده زن

طفلک به بر گرفته و

 آ هسته به گو شش

 نجوا چنین نمود:

 

ای طفل بی پدر !

ای بی خبر ز خویش

این خانه و حیات من و سر پناه من

نا بود گشته است

مرد من و امید ترا هفته های پیش

با دست های وحشی و بی رحم ، کشته اند

دروازۀ امید ی  پد ر 

 ای امید ی  دل

پیش از ورود تو

بروی تو بسته اند

جسم به خون غرق پدر را

با خو ن ، شسته اند.

 

ای طفلک یتیم

دنیا پر از جفا ست

دنیا پر از خصو مت و

تزویر و حیله هاست

جنگ است خصم ما

جنگ است رنگ،رنگ

روزی که دست جنگ

 پدر را زمن  ربود

آنوقت ها

نام دیگر داشت کشت و خون

         

امروز نام جنگ

مانند مود روز

تغیر کرده است

خود انتهار دادن و کشتار مر د ما ن

نام جدید کشتن و ویرانه کردن است

خود بر گلوله بستن و کشتار مو منا ن

در زیر خاک خفتن اجساد نو جوان

تمدید جنگ هاست

یک شخص بی خد ا

آلو ده در گناه

خود انتهار کرد و

 من و تو تباه نمود

 

طفلک بخو ا ب بو د    

زین قصه های تلخ

زین شکوه های مادر حیران و بد نصیب

چیزی نمی شنید

 

گویا هنوز هم

هر گز گمان نداشت

که او

 بی پدر بود.

 

ماه اپریل 2008 -جرمنی


January 11th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان