در ستایش فرهنگ و اندیشه
نوشته: سید جمال ناصر نوری نوشته: سید جمال ناصر نوری

ای برادر ، تو همان اندیشه ای

ما بقی تو استخــوان وریشه ای

گر گل است اندیشه تو ، گلشنی

وربود خاری ، تـو هیمه گلخنی

 

 

شماره تازه فصلنامه اندیشه به مدیریت جناب دکترغلام محمد محسن زاده  ژورنالیست و نویسنده توانا و پر تلاش کشور را بدست آوردم. وقتی مقاله های علمی و پژوهشی آنرا به  خوانش نشسته و از درونمایه  آن بهره بُردم ،

دریافتم که جناب شان با گروه همکار سخت دلبسته مردم و سر در سودای فرهنگ انسانی دارند.

شماره ماه جنوری سال 2009 که آغاز دهه دوم فعالیت نشراتی آن جریده را مژده میداد ، گواه بر پابندی مسوولین آن به خط نشراتی اعلام شده بوده در این شماره نیز به ژانر های مختلف فرهنگی چون  گفتگو ، شعر ، هنر ، داستان  و پژوهش های علمی ـ ادبی ، هنر عکسبرداری ... اختصاص  جا داده شده بود.

درسال های گذشته شاهد بودیم که بسا نشرات بیرون مرزی  طلوع کردند، درخشیدند ، چند شماره ای نشرات نمودند  و در نتیجه ناهنجاری های مختلف  فرو نشستند. فقط محدود نشراتی هستند که با دست و گریبان بودن و پنجه نرم کردن با دشواری های ناشی از زنده گی غربت و محدود بودن امکانات مادی و تخنیکی  بجای حادثه آفرینی در پی بهینه سازی فکری و عمل انسان و بیدارگری  کوشیدند و به زنده گی شان ادامه دادند.

سعدی شیرازی چه شیرین گفته است :

گـــر سنگ همـه لعل بدخشان بودی

پس قیمت لعل و سنگ یکسان بودی

اگـر ژالـه ، هـــر قطره ای دُر شدی

چــو خر مُهـــره بازار از او پُرشدی

 

از شماره این نشریه های بیدارگر یکی هم فصلنامه فرهنگی ـ اجتماعی « اندیشه » است که با درونمایه و صحافت زیبا و بلند بالا  در آسمان مطبوعات کشور درخشیده ، به عمق کاوی در خاطره تاریخ فرهنگ مان پرداخته و آفریده های ناب فرهنگی را در هر شماره خود پیشکش خواننده گان کرده است.

در جامعه ما که فرهنگ خوانش، از جمله کتاب خوانی سخت با ناهنجاری و  بی توجه گی روبرو است نشر وموجودیت رسانه های نوشتاری از جمله فصلنامه های فرهنگی و پژوهشی با کیفیت بلند غنیمت بزرگ به شمار میرود.

شماره تازه اندیشه با مقاله های پژوهشی و داستان :

« سر انجام عشق در نگاه مولانا جلال الدین محمد بلخی » از خامه دکتر عبدالغفور روان فرهادی ،

« بلخی مولانا »  به قلم استاد محمد دین ژواک ،

« سفری به کتاب خانه بامیان»  ازجناب دکترغلام محمد محسن زاده ،

« مردیکه ایستاده مُرد » از خامه خسرو گلسرخی ،

« تیغ ازتو ، گردن از من » داستانی  از استاد عبد الغفور برشنا ،

« هماننده گی بازی کودک و خیالبافی شاعر» اثر فروید برگردان به دری از محترم  عمر محسن زاده ،

« این آسمان خدا بی ستاره شد » به قلم  ابراهیم وداع ،

« به اندیشه و آنانیکه می اندیشند » از جناب وکیل احمد نشات،

« لحظه های با نشات » به قلم سحر سیندخت ،

« پژوهشی بر زمانه و کارنامه روزنامه  بخارای شریف » به قلم نجم الدین کاویانی،...

شعرهای دلنشینی از زنده یاد  بیرنگ کوهدامنی ، واقف لاهوری ، حضرت خداوندگار بلخ ، آ.قادر ، جناب عنایت الله پویان ، احسان الله ابراهیمی ... گذارشات فرهنگی و بخش المانی مزین میباشد.

رویه اول فصلنامه با عکس زیبای ازیک قلعه کُهن در حومه کابل  و رویه آخر نشریه با عکسی از آرامگاه جلال الدین محمد بلخی ثم رومی در شهر قونیه ترکیه  زینت یافته هست.

برای دست اندرکاران و همکاران فصلنامه وزین اندیشه که چشم و دل باز در بیان داشته های فرهنگی وطن و جهان میکوشند ، طلب پیروزی و کامرانی نموده  دریغ میدانیم تا مضون پژوهشی جناب دکتر محسن زاده  در مورد فرهنگ کتاب و کتاب خوانی در افغانستان را که از شش شماره بدینسو ادامه داشته و اینبار درجستجوی  فرهنگ کتاب نویسی در بامیان  هستند را برایتان عرضه ننمایم .

 

 

 

انیس  کنج تنهایی کـتاب است

فروغ  صبح دانـایی کتـاب است

بـود بی مـزد  و منـت  استادی

ز دانش بخشدت هـردم شـادی

( نور الدین عبد الرحمن جامی )

 

 

 

 

 

 

 

سفری به کتاب خانه باميان

 

نوشته : دکتر غلام محمد محسن زاده

 

بــامیــا ن و یــا بـه گفته زایـران چین « فــان یـن » « فـان یـن نـا » و « فانگ یانگ » با جـدار بزرگش در قلب افغانستان را مرکز روحانی در سالهای حـاکمت کوشانشاهان  میدانند و جهانگردان بامیان را  بیشتر بخاطر همین جـدار کبیر با پیکره های بیمثال بودا میشناسند.

شواهد و اسناد بیشماری گواهی بر آن میدهند که در بامیان  هنر های گونه گون چـــون مـعـماری ، پیکره سازی و  صورتگری ، نویسنده گی و تذهیب کـاری ، فلز کاری  ، موسیقی ...رشد چشمگیری نموده و بـامیـان  نه تنها مرکز درخشان و پـرتـو افـشان دیانت بـود ، بل که چـراغ علم و دانش نیز در این شهرپـر فروغ شعله ور وگنج دل افروز زمان تهی ناشدنی بود.

ما که راهپیمایی و سفر خود را به عزم جستجو وکنجکاوی در باب فرهنک کتاب و کتاب نویسی در افغانستان آغـاز کرده ایم  ، به ادامــه راه قبلی مـان اینبار چراغ بدست به بامیان و سموچ های پُر فیض آن ، این نمایشگــاه حیرت انگیز میرویم تا مگرچیز هــای در باره  فرهنگ کتــاب خــوانی وکـتاب نـویسی در بــامـیان بدست آریم

آثار با اهمیت  تاریخی  به ویژه سفر نامه های جهانگردان و آموزگاران مذهبی  و کم وبیش آثاری از نویسنده گـان دوره حاکمیت عرب ها در باره بامیان در اختیار ما بوده  و

پژوهش های گرانسنگی از اندیشمندان و کهن شـناســان غـرب و دانشمندان پُـر تــلاش و  نـامـور افـغـانـزمین

در دسترس ما قرار داردکه با تکیه بر این وثیقه و سند های  بجا مانده تصویری از فرهنگ کتاب نویسی وکتاب خوانی در بامیان را   میتوان رسم کرد.

بامیان  بادر نظر داشت  وضع سـوق الجیشی اش که گـذر گــاهی میان هندوکش شمالی و جنوبی و مرکز تـقاطـع بزرگ راه هـای  بازرگانی « چـین ـ پامـیر ـ پارس»  و « هنـد ـ بلخ  ـ آسیـای میـانـه » بـود ، مرکز پُر ارزش فرهنگی ، مـذهبی و  تجــارتی نیز در چند سـده  پیهم به حساب میرفت.بامیـان در همین دوره قـندیل پر فـروغ  و کانون پـردرخشش فرهنگی در منطقه بـود که با وجــود هجــوم هـای بلاخیز توانست نام ونشان خــود را حفـظ نگهدارد.

فـرهنگ بامـیان ، فرهنگ چنـد لایـه ای بوده و شـاخ و برگ دیرین سال دارد و در آن میتوان نشـانه هـای دیانت ها ، فرهنگ و زبانهای گونه گونی را یافت کرد.این گنـج  رنگین آمیزشی از تمـدن هـا و حامل اثر گـذاری سـایر فرهنگ ها  بوده و گواه بر داد و گرفت و سینتیز فرهنگی در این معیاد گاه  میباشد.

بامیان بیشتر از هـمـه بخـاطــر ایـستایی« صلصـال » و« شـاه مـامـه » و یا به گفته عـرب هـا « سُـرخ بـت » و

« خنک بت  » در برابر تهاجم های آفت زا  و  بلا خـیز طبیعی و انسانی  مشهور جهان بوده و هست و حق دارد تـا در کنار

« عجایب سعبه » جهان اخذ موقع نماید.

درگرد و نوا بامیان نشانه های از فرهنگ هـای گونه گون  به   چشم  میخــورد و امـا فـرمـانـروایی و سلطه بیـش از  1000ساله دیانت بودایی ، بـویـژه طریقت هنـایـانـا و مهایـانا ( راه بزرگ و  راه کوچک ) سیمای اصلی شهر را پُر فـروغـتر ، مـلـون تر و پُـر صدا تر ساخته است.

جهانگردان و راهبان چینی  اطلاعـات سخت بدرد  خوری را به مـا بجـا گـذاشـته اند . آنهـا نوشتند کـه :

ـ شهر بیش از 2000  لی از شـرق تـا غرب  دراز بـوده و عرض آن از شمال به جنوب 6 تا 7 لی میباشد .

ـ رسم الخـط ، باور هـا و کاربرد مسکوکات شان شباهت های با مملکت تو ـ هو ـ لو  یا تخارستان دارد .

ـ در این دیار چندین هزار سمچ و یا مغاره  و چندین هزار متدین وجود دارد  و آنها پیرو دیانت  هنـایـانـا میباشند.

ـ پیکره هـای بودا به بلندی های   140 ـ 150  قدم  و100 قدم در  جدار دیوار کبیر ایستاده اند.

ـ پیکره ای از بودا به درازی  1000 قـدم در فاصله سه  لی بطرف شرق شاهی وجود دارد که بودا را  در حال نیروانـا  نشان میدهد.

ـ در این شهر بیشتر از 10 سموچ معبد موجود میباشد.

ـ شیران بامیان شاهـان مستقل بوده وتحت اثر و قیمومیت کدام سرزمین دیگری نیستند .

ـ بطرف شرق پیکره بزرگ  سموچ معبدی بزرگی  قـرار دارد که توسط شاهان قدیمیتر  شاخته شده است .

ـ در مـعبدی ، پـادشـاه کـشورگـردهـمـایی وتــشـو   (Woutcho ) بر پا میدارد.

ـ پیاده نظام ورساله پادشاه ( شخصی بنام  هـو )  خیلی ها قـوی و متعدد است و کشور دیگری را تـوان حمله برآن نیست .

ـ یکی از معابد بامیان چنان بزرگ و باعظمت بـود که در آن  یک لشکر میتوانست جابجا شود و.... *

 

با وجـود این همه نشانه هـا و شاهد ها  از  پیشینه و داشته هـای  فـرهنگی  بامیـان ، کمتر بـه مساله کتاب نویسی ، فرهنگ کتاب خـوانی و  نگهداری از کتاب در این  بلـده نامدار تماس گرفته شده است .بیمورد نیست در اینجا ادعـا کنیم که در

با میان کتابهای زیادی  نوشته  و یا بزبان های رواج  داشته برگردانیده شده است .

چـون  در زمـانه هـای پیشین کاهنان و شمنان  نیز شعـر میسرودند و به امور مـذهبی میپرداختند ( بدون اینکه کدام سند قابل اعتباری بدست داشته باشیم )  قیـاس  میکنیم که باید بخشی از کتابها  نـوشته شـده  در بامیان ،  مربوط بـه شعر وشاعری بوده باشد . ناگفته نماند که  قسمتی از نوشته های دیگر بایست مربوط به روایات ویا  قصه ها ی مردمی و  تاریخ  و بخش اصلی را مسایل مربوط به مذهب و  باور  های دینی تشکیل دهد. و چون هنر معماری ، پیکره تراشی صورتگری و موسیقی نیز در بامیان رشد  نموده  و شگوفـا بـوده است بایست آثـاری در این زمینه هـا نیز در بامیان نوشته و یا بدست خوشنویسان تکثیر گردیــده بـاشد .که برای این بـاور مـان در شماری از موارد اسنادی در اختیار داریم .

  با میان از  نظر شهر سـازی  ازشمـار شهر های مدرن با نهاد های لازم  اداره ، فرهنگ ، دیانت و بازرگانی  بود .  درهمین  سموچ های با تصویر ها ی  دلپذیر و کندنکاری های  منحصر به فرد ،کاخ هـا ، کتابخانه ها ، اقامتگاه ها ، پرستشگاه ها  جا داشتند. کاخ مشهور چهلستون بامـیان در دل کوه ها که باری  زنده یاد دکتر احمد جاوید در وصف زیبایی و بزرگی آن طی برنامـه تلویزونی صحبت  مفصلی داشتند، نشان دهنده عظمت این کانون پر درخشش در عهد دیرین وهنرآفرینی و ایجادگری باشنده گان آن  میباشد. 

در سال 1930 عیسایی  به همت پروفیسور هاکن و  استـاد احمد علی کهزاد  در مجاورت شرقی  پیکره 35 متری بودا در بامیان کتاب خانه ای رد یـابی و یافـت  شد که نشـان دهنده بزرگی و پهنای فرهنگی بامیان میباشـد. کشف این کتابخانه  باعث گردیـد تا پـژوهشگران افـغـان و هیات باستان شناسان اروپایی ادعــا نمـایند که در اسموچ هـای بامیان امکان موجودیت کتابخانه های بیشتر وجود دارد .

این کتابخانه شباهت هـای زیــادی  با کتابخـانه  هــای « تــوان » ، « هـوانـگ » و « لانـگ مـن »  در چـین

 و« اجـانـتا » در هند داشت که همه  در دل کوه ها  کنده شده و در آن آثـار مکتوب  نگهداری میشد.  

کتاب خـانه بامیـان  نامــدار و در آن آثـار و کتاب هـای با اهمیتی  حفظ و نگهداری میگردید.

کشف  کتابخانه یاد شده در بامیان  موزاییکی  با اهمیتی  است که سیمـای برازنده  و تـابـان بامیـان را  روشن تر گردانید

کتابخانه بامیان در اسناد  بنام  سموچ (  G )  یاد و ثبت گردید.

زنده یاد استاداحمد علی کهـزاد در گـذارشی مینویسدکه :

 « ... بیـادم است که در وسـط این سموچ  استـوپــه ای کوچکی ملاحضه کردیم که دیوار های اطراف آن تصاویر رنگه داشت و مجلس تولدی و وفات بودا را نشان میداد. در مجاورت همین استوپه کوچک ، روی زمین پـارچـه ها و ورق پاره های کتابخانه یی پـهـن و پریشـان شــده بنظر  خورد که در اثر رطوبت و نفوذ آب های باران بهم  سخت چسپیده و جدا کردن آن از هم خالی از اشکال نبود. » 

ورق پاره های یاد شده یک نوع پوست  نازک درخت بود  که « به کاغذ زرد رنگ » شباهت داشت که رنگ سیاه و گاهی هم سرخ روی آن نوشته شده بود . البته در این دوره از پوست حیوانات  و پارچـه برای تهـیه  کتاب  استفـاده مینمودند.

آثار بدست آمده از کتابخانه بامیان در مـوزه ملی کابل در اطاق  بامیان   نگهداری میشد. ورقپاره  های یافت شده که بخشی از کتاب  وینـایــا ( Ynaya ) از آثـار برازنده   و یکی از مهمترین کتاب های بودایی است که در بر گیرنده قصه هـا و رهنمود های دینی و اخـلاقی بود. بزرگی ایـن ورقپاره ها   (  X 25 10 ) سانتی متر  بوده وبه زبان و رسم الخط  کوشـانـا و گوپتـا ، رسم الخط مروج در  افغانستان آنزمان نوشته شده بود.

چون خوانش و تثبیت زبان و عمرپارچـه  های  یافت شده از سموچ ( G )   در افغـانسـتان میسر نبود بناگـزیـر این پارچه ها را برای  آقای سیلون لوی  یکی از خـاورشناسان  معروف فرانسه فرستادند تا  زبان  و قـدامت آنها را تثبیت نماید.

بر بنیاد پژوهش هـای  سیلون لوی رسم الخــط کتابهـای  یافت شده به  زبانهای کـوشـانـا ، گوپتـا و روش آسیای مرکزی  بود . این تنوع در رسم الخط  نشان  میدهد که در کتابخـانه بـامیان کتابـهـای گونه گـونی وجود داشته که مربوط به سد های  سوم  تا هشتم  عیسایی میشد.

برای پژوهشگران و باستانشنان  پیش از کشف کتابخـانـه بامیان ، اهمیت کتاب « وینایا » برجسته نبود و آنرا فـقط از روی برخی از ترجمه های چینی آن میشناختند. ترجمـه چینی شامل سیزده کتاب و هر کتاب در بر گیرنده  حدود پنجصد  رویه است . قابل یاد است که  کتاب خـانه هـای بامیان دارای پیوند  و ارتباط با مراکز فرهنگی در تکسیلا ، بلـخ و تـورفــان بـود.

بـدون تردیـد بامـیان  آثار، اسناد وشواهـد بیشتر تاریخی را  در خـود نهفته دارد کـه بـه تثیبت هــویت  فرهنگی  افغانزمین  یاری بیشتر میرساند.

بدون تردید و شک مغاره هـای ملـون درجدار کبیر ،کاخ های غـلغـله  ، شهر  ضحاک... که بدست فـرزنـدان  هنر آفـرین و پر تلاش این سرزمین آفریـده وآراسته  شده اند  کمکی زیادی در یافتن ارثیه گم شده  فرهنگی مان خواهد نمود.

***

این بود  یافـته ها ی مـان در باره فـرهنگ کتاب نویسی و کتابخوانی در بامیان .

 امید آن دارم  تا دوستان و فرهنگیانی که  صاحب  دستاویز  و اگاهی  بیشتر ی د راین زمینه اند ، دست  ما را گرفته و ما را در این سفر و پژوهش یاری رسانند.

 

پانویس :

* ـ گـزارش سفر هــای هیـوان تسنگ ، هــونستن و

هـوی تـچـه  او  بـه بامیان.

درتهیه این نبشته  از منابع زیرین استفاده شده است :

ـ  «آثار عتیقه بودایی بامیان » نوشته مسیو و مادام گـوادر و پروفیسور هاکن .

برگردان از استاد احمد علی کهزاد

از سلسه نشرات انجمن ادبی کابل

» Afghanistan      «    -

Hans Werner Mohn   

رویه هـای 163 تا 176

ـ « تـاریـخ افـغـانـستـان »

تالیف احمد علی کهزاد  ، بنگاه انتشارات میوند  ، دوره مکمل

ـ « افغانستان در مسیر تاریخ»  ، جلد اول و دوم

تالیف میر غـلام محـمد غـبـار،  مرکز نشر انقـلاب بـا همکاری جمهوری .

ـ تاریخ مختصر افغانستان ، نگارش عبدالحی حبیبی چاپ کتابخانه دانش


April 1st, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان