مهری وگوهر شاد
نورالله وثوق نورالله وثوق

بپاس   احساسات خواهران باشهامت سرزمینم

 

............

 

..............

شیر آدم

دل اینان کم از آهن نبوده

به زن انسان کسی دشمن نبوده

یقینن شیر آدم را نخوردند

گمانم مادر شان زن نبوده

.........................

 

 

 

 

 شعار شرارت

شرارت را بهر شهری شعارند

بروی گردن ما بار بارند

پر کاهی نمی ارزند ازانرو

زنان را کمتر از ارزن شمارند

........................

 

 

زیر و رو

خودش را بنده دست عدو کرد

به خون زن دو دستش را فروکرد

بزیر پای دشمن رو نهاده

وطن را تابخواهی زیر ورو کرد

 

.......................

مهری وگوهر شاد

درین میهن زنان فرهاد بودند

وفارا کوهی از فریاد بودند

اگرچه مهر وشادی را ندیدند

ولی مهری وگوهر شاد بودند

.....................

ناهید نبرد

زنان این وطن مردان مردند

بروز جنگ ناهید نبردند

ولی دردا که از بیدردی ما

همآغوش هزاران رنج ودردند

...........................

آلوده دامن

بخون آلوده تاکی دامن شان

جهان در انتظار مردن شان

ازین نامردمان حتی ندیده

نشان عهد مردی را زن شان

......................

ستاره خونین

 

 

ز جور نابکاران جناور

 چه گلهایی که هرسو گشته پرپر

 دودست آسمان در زیر چانه

ستاره در میان خون شناور...

 

..........................

 

28/1/1388

wosuq@hotmail.com

 


April 20th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان