فارسی
دکتر بیژن باران دکتر بیژن باران

فارسی در ایران، افغانستان، بحرین، عراق، تاجیکستان، پاکستان، هند، ازبکستان، کویت، امارات، ارمنستان، عمان، کولونیهای مهاجران در 5 قاره حدود 60-70 میلیون گویشور بعنوان زبان اول در سده 21م دارد. این زبان در شجره زبانهای هند-اروپایی، تنه هندوایرانی، شاخه ایرانی غربی، زیر ایرانی جنوب غربی قرار دارد. اکنون لهجه های فراوانی در این زبان اند: تهرانی، دری، تاجیک، خراسانی، خوزی، یهودی، بخارایی، دزفولی. خط آن عربی- فارسی، سیریلیک، فینگلیش است. اعداد از روی شمارش کتبی هندی در هر 3 خط از چپ براست است. در خط فارسی اعداد بسیار شبیه خط لاتین اند. نمونه 1، 0، 9 .

 

خط فارسی در نهایت از خط آرامی و عبری از راست به چپ در فلسطین که منشاء خط عربی هم هستند، مشتق شده. تلفظ اکثر حروف عبری کنونی برای کتابت زبان سامی رایج در اسراییل بخط فارسی نزدیکند: الف، بیت، جیمل، دالت، هی، واو، عین، نون، میم، کاف، تت، شین، صاد، پی – که در فارسی هم با حذف برخی مختومها همین تلفظ عبری را دارند. از نظر شکلی هم اکثر این حروف عبری با دَوَران و نقطه گذاری- بعبری نقود- به الفبای فعلی فارسی شبیه اند. برای نمونه: ו = و، ש = ش، ך = ک.

 

در دهه 30م در تاجیکستان خط سیریلی روسی از چپ براست، با اقتباس از خط یونانی، بکار رفت که دارای حروف مصوت هم هست. خط یونانی بن خط لاتین چپ به راست در اروپاست. برای نمونه: м o т  = ت و م در یونانی، سیریلی، لاتین یک شکل دارند. در دستخط، برخی حروف سیریلی مانند т بشکل m نوشته می شوند.  فینگلیش خط لاتین است که نخست در تلگراف خط فارسی در قرن 19م بکار رفت؛ اکنون در برنامه نویسی رایانه ای، گپ اینترنتی، نگارش تلفظ لهجه ها و گویشهای فارسی بکار می رود. در فینگلیش اکثر حروف لاتین برای تلفظ فارسی بکار می روند. برای نمونه: Iran و Tajik برای ایران و تاجیک اند. البته فینگلیش که از فارسی و انگلیش ترکیب شده استاندارد نیست؛ رای برخی حروف مانند آ، خ، غ، ژ، عین، همزه، تنوین چندین معادل لاتینی بکار می روند. برای نمونه: تلفظ خ فارسی با x،  khلاتین ضبط می شود.

 

زبان رسمی در ایران، افغانستان، تاجیکستان فارسی است. آکادمی زبان و ادبیات فارسی، آکادمی علوم افغانستان، معادلی در تاجیکستان به تنظیم رشد این زبان و معادلسازی برای ترجمه از قاموس غربی فعالیت می کنند. در عصر مدرن 100 ها هزار واژه طبی، مهندسی، علمی، اجتماعی، سیاسی، دارویی، فضایی، هنری، اینترنتی در زبانهای غربی پدید آمده؛ نیز هرروزه اضافه می شوند. این واژه ها گاهی با خط فارسی و تلفظ غربی، گاهی با معادل فارسی از روی بن کلمه فارسی بمعنای نزدیک به واژه غربی، گاهی هم مفهومی ابداع می شوند. برای نمونه: تلفن، دانشگاه بفارسی/ پوهنتن به پشتو برای یونیورسیته، آزادی برای لیبرته.

 

زبان پشتو، شاخه ای از اقوام آریایی بنام پشتون، در جنوب شرقی افغانستان، بلوچستان، کشمیر گویشور دارد. البته با پراش سریع فارسی زبانان در غرب در 50 سال اخیر اختلافاتی در نویسش واژهای غربی مربوط به منشاء کشوری واژه پدید آمده. در ایران اینگونه واژه های غربی از کشور فرانسه از قرن 19م مرسوم بودند. اکنون بسیاری فارسی زبانان ایرانی و افغانی بنا به کشور اقامت خود، تلفظ بومی را در خط فارسی بکار می برند. برای نمونه: دکتر به فارسی مرسوم است؛ داکتر، تلفظ انگلیسی، بافغانی. نام ماههای تقویمی هم بفارسی سنت تلفظ فرانسوی دارد؛ ولی اکنون تلفظ آلمانی یا انگلیسی نام ماهها هم بکار می روند.  ژوییه، جولای، یولی. بزودی ایتالیایی، اسپانیولی، برزیلی هم شاید اضافه شوند. اینها از عدم مرکزیت فرهنگستان با کار پرسرعت در معادلسازی زبانی می باشد.  

 

زبان فارسی نو از 800م تا امروز، ادامه زبان ایرانی میانه رایج در عهد ساسانیان، 224-651م ، از زبان ایرانی باستان رایج در زمان هخامنشیان 550-330 ق.م. و نهایتا از نیازبان اوستایی می باشد. زبان اوستایی با ودیک هندی قرابت دارد. برای نمونه: واژه دیو بن مشترک در زبانهای هندواروپایی دارد. در غرب زئوس،  Dios،div ، deva ،  diu، Theos همه بمعنی تابناک اند. اصلاحگرایی زرتشت در دین آریایی این واژه را، در زبان ایرانی باستان با معنی منفی، مذموم کرد. ولی در دیگر زبانهای هندو اروپایی معنی مثبت و خوب دارد. در زباهای هندو اروایی به فارسی خسرو و ری rey به لاتین سزار و rex به هندی raj به فرانسه roy به روسی تزار  به آلمانی کایزر/ قیصر همه معنی سرور می دهند.

 

البته این مطلق گرایی در تطور زبانی فارسی نو تجریدی است. زیرا در گذشته، نیز مانند اکنون، در فلات ایران زبانهای گوناگون از منشاء و لهجه های محلی، ولایتی، استانی، طایفه ای مختلف وجود داشته؛ بعلاوه هجوم همسایگان و حتی از کشورهای استعماری غرب زبان مهاجمان را با زبان حکومتی ایرانی مخلوط کرده. ولی در روستاها، بویژه با موانع طبیعی کوه و آب گویشهای بومی خلص ماندند. این را میتوان در مانایی کلمات و قواعد دستوری آنها دید.

 

برای نمونه: وَزرَگ، بَغَ، پُثرَ در کتیبه بیستون از زبان ایرانی باستان رایج حکومت هخامنشی در پاسارگاد در ایرانی میانه رایج حکومت ساسانی در مداین وَزَرگ، بغ، پسر در فارسی نو حکومت مدرن تهران بزرگ، بغ، پسر با کمی تعدیل تلفظی بوده؛ ولی معناهای 2500 ساله حفظ شده اند. این گویشها کمابیش ادامه داشتند تا ورود دولتهای مدرن در سده 20م. بورژوازی دولتی یا بومی با نیاز به زبان سراسری زبانهای ضعیفتر را بمرور هلاک می کند. از اینرو گویشهای فراوانی در سده 21م در منطقه خاور میانه، درست مانند مناطق اروپایی، آمریکایی، استرالیایی سده های 16 - 20 م محو می شوند. برای نمونه: در آمریکا 2500 گویش سرخپوستان ظرف 3 قرن پس از ورود استعمار اروپایی از فرهنگ بشری حذف شدند.

 

دستور زبان فارسی شبیه اغلب زبانهای اروپایی معاصر است. ساختار جمله فاعل، مفعول، فعل است. زبانی ادبی، دیوانی، علمی در شرق قرون وسطا از هند تا عثمانی زبان فارسی بوده است. تاثیر فارسی در زبانهای ترکی آسیای مرکزی، قفقاز، آناتولی، ارمنی، عربی، اردو، هندی، سیندی، پنجابی، بنگالی، ساریکی، سواحیلی/ ساحلی دیده می شود. برای نمونه: واژه های عربی خرفت، خندق، نسخ، عشق از ایرانی میانه قرون 6-8م غرب فلات یعنی خرفستر، کندک، نسک، اشکه گرفته شده. واژه های فارسی جامه دان، بالاخانه، خاکی، بهازار، کوشک، کباب، تافتن به زبانهای غربی و نیز روسی رفته؛ دوباره به فارسی با تلفظ غربی بشکل چمدان، بالکن، بازار، کیوسک، تافته برگشته اند.

 

زبان فارسی نو با گویشهای کردی، مازنی/ مازندرانی، گیلکی، تالشی، بلوچی، لارستانی، لری، تاتی حوالی باکو و روستاهای البرز از هزاره اول ق.م عصر مادها در آذربایجان و از سده 6م تمدن ساسانی مداین نیازبان واحد دارند. در غرب پارسی  Persianخوانده می شود که مشتق از لاتین پرسیانوس و پرسا به یونانی و زبان ایران باستان است. اکنون واژه های پارسی، با معرب آن فارسی، ایرانی تقریبا مترادف شده؛ ولی هر کدام بار تاریخی مشخص خود را دارد.

 

از زبانشناسی تاریخی و تطبیقی زبان فارسی میتواند اینها را نتیجه گرفت: 1- بخاطر ضعف تجارت اعتباری و دین مرکزی، آفرینش خط بومی در رابطه با مصوتها و صامتهای فارسی ضعیف بوده؛ همیشه خط را از همسایگان عاریت گرفته؛ کمی بزک کرده. 2- تفاوت گفتاری با نوشتاری در نویسش بسیار زیاد است. 3- بخاطر بیسوادی مزمن، از دستگاه حاکمه تا توده های وسیع، کتابت و کتابخوانی مذموم بوده؛ این در تخالف با فرهنگ چینی، هندی، یهودی است. 3- از قوای دماغی، تخیل در ساکنان فلات بسیار قوی بوده؛ از گاهان زرتشت در 3 هزار سال پیش تا 1001 شب با روایات تو در تو، هزار افسان با سفرهای خیالی، معراج ویرافنامه، اساطیر شاهنامه، امیر ارسلان نامدار، بوف کور، آیه های زمینی همه از تخیل حاد ساکنان فلات می گویند.

http://bejanbaran.blogfa.com/


October 3rd, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان