استبداد
بیژن باران بیژن باران

استبداد

جنگ است با باد.

در همه 24 ساعت سال

وجدانهای پاک

در بند می شوند.

شعورهای پیشرو

از صف ما دزدیده می شوند.

تقدیر نظاره گر است.

 

آبی آسمان فلات

سبز درختان کوه پایه ها

سفید ستیغ دماوند

سرخ شفق روزانه

شادی ترا افسوس می خورند.

 

تبر پدر بسینه جوانت نشست.

تا خون از قامت ایستاده ات

به شقایقهای صحرا سرریز کند.

 

هنوز 2 خرگوش چشمانت

در خاطره شاد صبح

بر تپه سبز می دوند.

 

شب و روز

در رصد استبداد

صفحات تاریخ و حقوق ورق می خورند.

 

ما او را می بینیم

چنانکه او نمیداند

که ما او را می بینیم.


October 29th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان