به گرامی داشت از هشتم مارچ
  ازعزیزه عنایت ازعزیزه عنایت

           

تو گلاب گلستانی و نشـاط روح و جانی

توشکوهی این جهانی وفرشته ی زمانی

توچراغ خانه ئی وشمع پرفروغ هستـی

تو طلوع صبح امید,و نوای عـاشقــا نی

تو بپـروری نهال, باغ سبـز زنـد گی را

تو شمیم صبحگاهی وهوا ی کهکشا نی

تو به بحر پر تلا طم ندهی غرورازکف

که زاوج همت خویــش رهءازعبوردانی

زنخست دروجودت مهرودلبری سرشتند

که زنی ومادری توزسرشـت مهربا نــی

دل توپرازصفااست که نظرگهء خدااست

به جهــان پـر هیاهــو تو عطای آسما نـی

تـوکه نخل زندگی را چووجود پروریـدی

زچه رو روا دارند به تو ظلم ونا توانی؟

گهی در اسـارتـی تــووگهی به خون تپیده

که توصلح جوئی وحدیث دشمنی نخوانی

به تو اتهام بندند وبه حکم قـتل و سنگسار

جــان شیرین تـو گیرند به بهار نوجــوانی

بی توزندگی ندارد رنگ وبوی وتازه گیها

زمحبـت تــو با شد گل عیش جــاو یــدانی

ای خوشا که ازمقامت یادوبودء است امروز

روز زن مبارکت باد و بکن تـو شــادما نی

دارد آرزو (عزیزه) بــه زنــان روی گیـتی

شادی وسرورهستی پــایه دارو جــاویـدا نی

 

2/3/2011

کشور هالند


March 6th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان