• اندیشنده پس از خوانش یکی از معانی مفهوم «واقعیت»، مبنی بر اینکه آن به معنی «وجود فعلیت کسب کرده ی امکان رئال» نیز بکار می رود، گفت:
• «بنا بر درک من امکانات بالقوه نیز بخشی از واقعیت عینی موجود بوده اند که در دل آن نهفته و مضاف بر امکانات بالفعل شده، کلیت واقعیت عینی موجود را تشکیل می دهند.»
• خانم گاف برای ارزیابی نظر فی نفسه درست اندیشنده گفت:
• «برای درک این معنی واقعیت، بهتر است که به دیالک تیک امکان و واقعیت باندیشیم، به عنوان مثال، به تریاد هگلی تز ـ آنتی تز ـ سنتز باندیشیم.
• مثال معروف در این زمینه، تریاد تخم مرغ ـ نطفه ـ جوجه است.
• حق با اندیشنده است، وقتی می گویند که تز (تخم مرغ) چیزی واقعی ـ عینی است و آنتی تز (نطفه و یا جوجه بالقوه به مثابه امکان) نیز به همین سان.
• آندو اما چیزهای واقعی ـ عینی ئی اند، که در بطن شان امکان بالقوه برای واقعیت یافتن چیز واقعی ـ عینی دیگری وجود دارد:
• در آنها ظرفیت گذار امکان به واقعیت، گذار بالقوه به بالفعل وجود دارد.
• در دیالک تیک امکان و واقعیت، روند گذار از بالقوه به بالفعل توضیح تئوریکی می یابد:
• روند گذار از نطفه به جوجه.
• روند گذار از نطفه به جوجه را در فلسفه واقعیت یابی امکان می نامند.
• تخم مرغ و نطفه فقط بطور بالقوه جوجه اند و نه بطور بالفعل.
• نطفه هیچ شباهتی به جوجه واقعی ـ عینی ندارد، ولی پتانسیل و ظرفیت توسعه و تبدیل گشتن به جوجه واقعی ـ عینی را به عنوان امکان رئال در بطن خود دارد، که اگر شرایط واقعی ـ عینی لازم فراهم آید، می تواند از خطه امکان به خطه واقعیت بگذرد و در فرم جوجه واقعی ـ عینی پوسته توخالی تخم مرغ (تز بطور دیالک تیکی نفی گشته) را بشکند و بیرون آید.»
پایان