داستانِ غم
(محمدنعیم(جوهر (محمدنعیم(جوهر


 


بیایک لحظه درچشمانِ من باش
شریکِ دیدۀ گریانِ من باش


به مثلِ مُرغِ دل یک چند صباۀ
کبابِ سینۀ بریانِ من باش


مرو ازکُلبۀ بشکسته ام دور
طبیبِ دردِ بی درمانِ من باش


درین تاریکي شبهاي غُربت
بجاي غم دمی مهمانِ من باش


فقط ای بختِ سرگردانم امروز
به امر وگفته وفرمانِ من باش


بیایوسف صفت درین زمانه
رفیقِ گوشۀ زندانِ من باش


ببرباخوداجل جان ازبرِ من
بدین داستانِ غم پایانِ من باش


درین ماتم سرا،ای شاهِ خوبان
به فکرِ(جوهرِ)گریانِ من باش


 
02.11.2012
آلمان

November 11th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان