طنز کوتاه در مجلس نماینده گان
نوشتهء  دکتور فرید طهماس نوشتهء دکتور فرید طهماس

 

 

 

 

 

 

 

 


 

از  1015  نماینده ، 25 نفر در جلسه حضور نداشتند .

رییس،  خطاب به حاضران گفت :

 "اجازه بدهید  تا امروز در  بارهء بهبود وضع تعلیم و تربیه  و انکشاف علوم در کشور تصمیم بگیریم  و ... "

 
رییس هنوز گپ خود را تمام نکرده بود که  پُس پُس وغُم غُم  و سرو صدا هایی از میان سالون بلند شده رفت. در همین دقایق نا گهان از کدام طرف ، یک لِنگ بوت زنانهء نمره 45  و  یک قوطی نسوار  و یک چیزکی دیگر که معلوم نه شد چه بود ، به شدت بطرف هیأت رییسه پرتاب گردید.

رییس در حالی که نمیفهمید  چه گپ شده و چرا  همین که از تعلیم و تربیه و انکشاف علوم نام برد، با این عکس العمل شدید مواجه شد ، به گپ خود  ادامه داد و گفت : "  نماینده گان محترم !  شما یکبار اجازه  بدهید که گپم را خلاص کنم  ،  اجازه بدهید ؛  امروز  می خواهیم در بارهء بهبود تعلیم و تربیه و انکشاف علوم ... "


همین که  رییس  کلمه های " تعلیم و تربیه و علوم "  را تکرار کرد ، این بار 3 لاشتک جراب زنانه ، 2 واسکت انتحاری  و 11 واسکت غیر انتحاری،  18  بند تنبان و 12 تنبان بدون بند ،  4  لنگی و 2 چپن و 3 کلاه  و 2 پاکت مواد مخدر، 1 چوکی  و 3 جوره جراب مردانه و 1  لِنگ جراب زنانه  و 3 کلوش  و 26  کرتی  و 11  بتو ،  6  تنبان کوتاه مردانه و 2  سلتراج زنانه و 18  چپلک مردانه و 2  دستکول زنانه و 45 قوطی نسوار ،  6 دانه کارد گردن بری و 14 سرمه دانی و 2  عینک نمره دار و 74 مسواک و 2  برس دندان و 1 چادری مردانه با 1 سینه بند مردانه   به سوی  هیأت رییسه پرتاب گردید.

 

رییس ، در حالی که  او هم  از اثر اصابت اشیای پرتاب شده ، زده و زخمی شده بود ، به مشکل کلهء خود را از زیر انبار اشیأ بیرون کشید و خود را به مایکروفون نزدیک کرد و  با صدای لرزان گفت :

 "  شوشوشوشو..... ما ما ما ما ..... خو خو خو خو ..... یکککککککک ..... باااااااررر .....   مه مه مه مه.... مره ....   اج اج اج اج ..... جاجاجاجا .....  زه زه زه زه ......  ب ب ب  ب .....  ت ت ت  تین .....   اج ...  !
 

این بار هم از نسوار گرفته تا سلتراج ،  همه را بعنوان احتجاج و تنفر نسبت به تعلیم و تربیه و علوم،  به سوی هیأت رییسه  پرتاب کردند.

 چندین تن از هیأت رییسه به شول رییس که زخمی شده بودند ، همه به کوما رفتند و آنها را به شفاخانه انتقال دادند . چندین نماینده از تعصب زیاد به   بهبود  تعلیم و تربیه ، از بس همه چیز خود را پرتاب کرده بودند  ،  بیخی  لچ و برهنه به نظر می رسیدند . از بس که اوضاع خراب شده بود،  یکتن از اعضای هیأت رییسه  که کمتر آسیب دیده بود و هنوز می توانست گپ بزند ، مجبور شد جلسه را ملغی اعلام کند .

 

 نماینده گان،  با ملغی شدن جلسه ، در حالی که  احساس آرامش میکردند ، به  احتجاج خاتمه دادند  و سالون را ترک  گفتند.

 

همین که سالون خالی شد ،مؤظفین به پاک کاری و جمع آوری  پرداختند . در بین اشیای پرتاب شده همه چیز دیده میشد به جز : پاسپورت تابعیت کشور خارجی ، تکت طیاره ، بکسک پول ، کاغذ  ، قلم  و ماشین ریش !
  پاسپورت خارجی و بکسک پول و تکت طیاره که حاجت به توضیح ندارد ، اما کاغذ و قلم  و ماشین ریش تراشی به خاطری دیده نمیشد که هیچکس آنها را با خود نداشت یا اصلاً   نمیشناخت . شاید آنها را کسانی می شناختند که در جلسه  حاضر نبودند...

 

پایان ،  سال 2008 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


January 6th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان