درجستجویِ دفترِعُشاق
فروغ از لندن فروغ از لندن

   قلبِ افگارِمن است
جان من جانِ وطندارِ من است
زاده ای افغانستان یارِ من است
تاجک وپشتون واوزبک باهمیم
آن هزاره قومِ سرشارِ من است
افتخارِ ما همه در وحدت است
ملتِ یک پارچه تیمارِمن است
قطعِ جنگ ودشمنی،کین ونفاق
نسخهٔ این قلبِ افگارِ من است
کشورم برباد بنمودند زِ جنگ
دشمنان درفکرِ آزار من است
بالباسِ دین و مذهب چند تنی
سالها درقصد کُشتارِمن است
تیغ ها بردست ما را سرزنند
خونها ریزند غمخوارِمن است
اجنبی را دوست ویارومُشفقند
دشمنانِ هرگل وخارِ من است
آبیارست باغ و راغ  دیگران
باتبر در قطعِ اشجارِمن است
هر یکی از این قُماشِ فتنه گر
مایهٔ بی ننگی وعارِ من است
هموطن دردت،فروغِ دردِ من
ناله ات سوزِدلِ زارِمن است
      21/9/2913


این خامه گاهی قهرو گهی نازمی کند
دایم ز جنگ و حادثه آغاز می کند
در جستجویِ دفترِ عُشاق می شوم
بر من کتابِ خاطرِ غم باز می کند
ازغُربت وجدایی معشوق شکوه ها
ازلُطفِ نازنین سُخن ایجاز می کند
داند که درسرودِمن آهنگِ فرقتست
باچنگ ونای وتارِ دلم ساز می کند
مُرغِ خیالِ من بهوایِ وطن همیش
بال وپرش شکسته وپروازمی کند
مارا فروغِ دیده ودل موج می زند
پروانه وارقصه ای هررازمی کند
         19/9/2013
  باتقدیم احترام








September 21st, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان