درتک و تاز است
فروغ از لندن فروغ از لندن

         
درکشور ما رَنج غم و سوزوگداز است
برصلح وسلم خاکِ مرا سخت نیازاست
بازارِفساد گرم و کسی درغمِ ما نیست
درشهرِسیاست همگی سفسطه باز است
این بی هُنران راه و رَهی صلح نه پویند
ازجنگ وچپاول همه را دستِ درازاست
ازحِرص وهوس جامه ای عزت بدریدند
وزغارت وقاچاق کجا دستِ نیاز است
برتخته ای شطرنجِ وطن گشته و زیری
با فیلِ حمایت گرِ خود،درتک وتازاست
با رُخ بدهد کِشت و به اسپ مات نماید
این پیادهٔ گردیده وزیر خیلی غمازاست
هرچند که بیگانه ستیز درسُخن وحرف
لیکن به خَفا رفته مُدام محـرمِ راز است
بر مُرغکِ بیچاره و آن کفترِ معصوم
زاغ وزغنِ میهنِ ما هر یکی باز است
هر سو نِگری دام و کمان بوده و جالی
صیاد بخون کرده وضو غرقِ نمازاست
هر یک نگری پادشهی کشورِمخروب
سُلطان زمان گشته غلامِ چوایاز است
قصرست وقلعه موترونوکر زَرو زیور
محبوبه ومعشوقه وغمخوارِ طنازاست
درکلبه ای ما نیست فروغ سرِ شمعی
حاجی زسَتم راهی آن شهرِحجازاست
            28/9/2013
   باتقدیم احترام
 باز= پرندهٔ گوشت خواراست که پرنده گان چون گنجشک وکبوتروکبک وغیره راشکارمیکند
 





September 28th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان