انتظار بهار
محمد اسحاق ثنا محمد اسحاق ثنا

مرا به چشم تر و زرد و زار بگذارید

مرا به دست غم روزگار بگذارید

اگر نیآمد و از درد من نشد آگاه

مرا به گوشه ،چشم انتظار بگذارید

شما وگوشه ای آرام و انتظار بهار

مرا به میهن گرد و غبار بگذارید

مرا نه ذوق سرودم نه ام ترانهء شاد

مرا به رنج خودم بار بار بگذارید

دو سیب سرخ مزاری به زیب دست شما

مرا به حسرت فصل انار بگذارید

شما و عزم سفر سوی ملک های خدای

مرا به جاده ای پر بیروبار بگذارید

مرا به غربت اگر جان شد ز تن بیرون

مرا به ملک خودم بر مزار بگذارید

همیشه سهم شما روزسبز بارانی

"ثنا" مگرکه ببیند بهار بگذارید

ونکوور کانادا

پنجشنبه 14-3-2013

 

 


March 14th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان