برگ هايی از يک دفتر (2)
جعفر مرزوقی (برزين آذرمهر) جعفر مرزوقی (برزين آذرمهر)

 




• تموم شب
• تو خوابم پرسه می زد ماه

• مثه ماهی تو آب حوض وول می خورد
• مثه سبزه قبا رو شاخه‌ های باغ
• پر می زد

• مثه آئینه، وقتی که تو قاب ِ شاخه ی انجیر می افتاد
• محشر بود!

• تو خواب دیدم،
• تو رو اون شب عروس کردیم

• نشوندیم زیر قاب شاخه ی انجیر
• نشوندیم روبروی ماه

• رو دوشت برق می زد
• پولک مهتاب

• موهات رو شونه می زد باد
• تو چشمات زهره روشن بود

• مثه ژاله رو برگ ِگل
• مثه نرگس تو آب ِ چشمه؟

• مثه لاله توی باغ
• مثه سنجا ق سینه

• روی سینه ات
• برق، برق می زد

• تو اون شب ماه مون بودی
• عروس آسمون بودی
• عزیز کهکشون بودی

• چشاتو باز می کردی

• یه دنیا ناز می کردی

• ولی مادر

• به یاد خنچه ی خالی عقد تو
• چه اشکی ریخت!

ادامه دارد

June 5th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان