بناهای مسلمانی تنظیم ها
مصطفی انصار مصطفی انصار

شش بنای مسلمانی جمعیتی ها

 

اول بر سر گـــذارید، یک پکول جانانه

بر گردن باندازید، دستمالک چهار خانه

 

ریش غلومکروه است،کوهپایه نشینان را

فرض عین اسلام است ، سبیل دانه دانه

 

سگ هارا بجنگــانید بهر شـــادی مردم

تا روح« استاد» گردد، آرام و جــاودانه

 

ذکـات روا نباشـــد ،ازپول چـپاول هــا

در عــوض بنا کــنید ،قصرهای شاهانه

 

درزدوبند با کرزی، چورکنید کابل بانک را

از پـول آن نمانــد، زره ئی هــم نشـــانه

 

بنای ششم دردین ، هرکه زور است بگیرد

گـــفته نمی توانیــم ، ما از ترس زمــانــه

 

 

شش بنای مسلمانی حزب اسلامی

 

اول شرط است بگوئیم ،امیر ما زنده باد

هر«چیز» خودرا باخته ،درراه دین وجهاد

 

سمبول اسلام ریش است برای هریک ما

کافر وملحد بود هر کـــوسه ای مادر زاد

 

خـــادم سی، آی ،ای و نوکر آی ،اس آئیم

   صوبه ای شـشم ماست، پاکستان نامنهاد 

 

به چنگ خــود بیارید ،جمله ولایـت هـا را

هرکه مخالفت کرد، دستش تابه عرش آزاد

 

مثل خـــرم خــرامـید، در ارگ شهنشـــاهی

حــق ملت نادان ،کی گــرفـــته  وکــی داد

 

رکـن شــشم دین است، انتهـــار وانفجــــآر

لشکر عمــر شــوید ،هرچــه بادا، باد، باد

شش بنای مسلمانی سیافی ها

 

اول شـرط است بگو یا رب دُنی

سپاس اینکه مرا ساختی توسُنی

 

دوم بایــد چـو یک فرد وهــابـی

به آستان سعــودی ها بخـــوابی

 

سوم سیف وکمان گیری به دستت

بکُش مردم که غیر «رب» پرستد

 

اگر دیدی که نفعت در خطر است

بده فتوا که« ناتو» بی ضرر است

 

اگر خـــواهی دهـی مردم را بازی

بمان در روی خود ریشی درازی

 

بنای شـش دین بر طبق قــرآن

زمین چور کن زکاریز وزپغمان

 

شش بنای مسلمانی وحدتی ها

 

اول باید سپاس گوئیـــد خدا را

که درمشهدمکانش داد رضارا

 

دوم درس از سپاهی ها بگیرید

به قلب قُدس آنها جا بگــیرید

 

محــقـق وخلیلی رهبر ماســـت

بگودزد هم بُوَند تاج سر ماست

 

اگـــردل ازهردو رهبر بخواهــید

کادیلاک رابه خرتعویض نمائید

 

برقصان مرده هاراطبق دین است

 اگر کاباره گـــوئی هم همین است

 

بنای شـش بوٌد چــور و چـپـاول

گــناه است گــر بمانی از او غافل

 

شش بنای مسلمانی تکنوکرات ها

 

بنای تو اصیل نیست و بدل است

صلیب در گــردنت شرط اول است

 

دوم بایــد زسگ شــویی بپرهــیز

خم وچــم شو به چیز کرزی آویز

 

سوم هر لحــظه ودر هــر مکانـی

تو باید شــوق مستر را بـــدانــی

 

وچهارم در بستر خــلوت خویش

کمی در مورد خــود هم باندیــش

 

بنای پنجــمش آلوده خون است

عاملش به ولله خواروزبون است

 

ششم مثل دیگر،چوراست وغارت

که فرجامش به توننگ وحــقارت

 

شش بنای انسانی کمونیست ها

 

بنای نخستش، علم است ودانش

فرا گیر علم را ،از روی خــوانش

 

اصل دوم اســت، صداقــت در کار

مهـربان باش و مـوری را نیازار

 

برتو واجب است، جنگ با خرافات

با خـــدای خــود، راز و مناجـــات

 

خدمت به خلق است، اندیشه هایت

لاله هــا رویـــد، از ریشـــه هایــت

 

مثـل بعضیهـــا، خــیانت نکــن

از خــدمـت به خــلق، ندامـت نکن

 

بر تو اصل شش، آیـــد به نـدرت

معــلوم گـــردد، در وقــت قــدرت

 

 

 


January 4th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان