به فرد فرد وطن
هاکان مسعود نوابی هاکان مسعود نوابی


 

دوازدهم جولای 2011

دهلی جدید، هندوستان

 

ما رضاکاران همیش با رضای حق رویم

تا به فرد فرد وطن مصدر خدمت شویم

 

از برای ملک و دین ما سپاه آتشین

تا برای صلح چون سنگ ها سخت شویم

 

بیا تا دست بهم دهیم، یکرنگ شویم

نه سیاه، نه سرخ، سبز و خرم شویم

 

چرا تو خانۀ خود را ویرانه سازی؟

مکن دیگر بس است بیا، گلرنگ شویم

 

ما رضاکاران همیش با رضای حق رویم

تا به فرد فرد وطن مصدر خدمت شویم

 

 

از چند و جنگ است؟
سیزدهم جولای 2011

دهلی جدید، هندوستان

 

به تاریخ آزادی ما بنگر، از چند و جنگ است

افسوس امید امروز و فردای ما زیر سنگ است

 

به هر جاست عیان عیاری و آشکار کاکگی ما

به هر کی گوییم افغان چرا خیلی ننگ است

 

به هر گوشۀ وطن افتاده یتیم و بیوه زنی

به هر جا روی فقد چال است و هم درنگ است

 

از بس گرسنگی ببین چه حالی دارد غریب وطن

که دل شان از بیچارگی بیخی وند وند است

 

بیا ای هموطن یکجا شده کنیم آباد وطن را

چو رستم دیروزی بهر خانه یک نیرنگ است

 

ما که از خود نشان افتخار داریم نمایان

جامی است و سنایی هم نوابی و بیرنگ است

 

هاکان" ثروت دو روزۀ دنیا کور کرده ما را"

بیاد داشته باشیم که آخرش فقد گور تنگ است


July 13th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان