خدامراد فولادی
رِنگِ موسیقی نهان در پرده شد رِنگِ موسیقی نهان در پرده شد

 


• شب شبق آسا مرا ویرانه کرد
• با غم ِدر یوزِگان همخانه کرد

• شب فرو افکندم از اوج ِ بلند
• شد گرفتاریِ ِذهنم چون و چند

• شب مرا افکند در قعرِ حضیض
• خاندانم شد گرفتار و مریض

• باغ ِ رنگین در سیاهی رنگ باخت
• آسمان تاریک شد تا شب بتاخت

• شد هوا آلوده با گندِ سموم
• با هوا آلوده شد ذهن ِ عموم

• رِنگِ موسیقی نهان در پرده شد
• شادی از دل رفت، غم آورده شد

• هر چه در شب نشر یابد ابتذال
• خاطرم از نشرِ شب گیرد ملال

• چون ز شب، آرام گیرد مستبد
• این شبِ منفور را هستم به ضد

• ای فروغ ِ انقلاب کارگر
• سرخ دامن کن جهان، بنمای فر

• این سیاهی را فرو پاشان ز هم
• از سرِ مردم بگردان این ستم

• بر گشا بر دیدِ مردم باغ را
• نورافشان کن زمین و راغ را

• دستِ ظلمت از جهان بر کنده کن
• دشت گل را از شعف پر خنده کن!

بی تاریخ. بی پایان

April 26th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان