• شب شبق آسا مرا ویرانه کرد
• با غم ِدر یوزِگان همخانه کرد
• شب فرو افکندم از اوج ِ بلند
• شد گرفتاریِ ِذهنم چون و چند
• شب مرا افکند در قعرِ حضیض
• خاندانم شد گرفتار و مریض
• باغ ِ رنگین در سیاهی رنگ باخت
• آسمان تاریک شد تا شب بتاخت
• شد هوا آلوده با گندِ سموم
• با هوا آلوده شد ذهن ِ عموم
• رِنگِ موسیقی نهان در پرده شد
• شادی از دل رفت، غم آورده شد
• هر چه در شب نشر یابد ابتذال
• خاطرم از نشرِ شب گیرد ملال
• چون ز شب، آرام گیرد مستبد
• این شبِ منفور را هستم به ضد
• ای فروغ ِ انقلاب کارگر
• سرخ دامن کن جهان، بنمای فر
• این سیاهی را فرو پاشان ز هم
• از سرِ مردم بگردان این ستم
• بر گشا بر دیدِ مردم باغ را
• نورافشان کن زمین و راغ را
• دستِ ظلمت از جهان بر کنده کن
• دشت گل را از شعف پر خنده کن!
• با غم ِدر یوزِگان همخانه کرد
• شب فرو افکندم از اوج ِ بلند
• شد گرفتاریِ ِذهنم چون و چند
• شب مرا افکند در قعرِ حضیض
• خاندانم شد گرفتار و مریض
• باغ ِ رنگین در سیاهی رنگ باخت
• آسمان تاریک شد تا شب بتاخت
• شد هوا آلوده با گندِ سموم
• با هوا آلوده شد ذهن ِ عموم
• رِنگِ موسیقی نهان در پرده شد
• شادی از دل رفت، غم آورده شد
• هر چه در شب نشر یابد ابتذال
• خاطرم از نشرِ شب گیرد ملال
• چون ز شب، آرام گیرد مستبد
• این شبِ منفور را هستم به ضد
• ای فروغ ِ انقلاب کارگر
• سرخ دامن کن جهان، بنمای فر
• این سیاهی را فرو پاشان ز هم
• از سرِ مردم بگردان این ستم
• بر گشا بر دیدِ مردم باغ را
• نورافشان کن زمین و راغ را
• دستِ ظلمت از جهان بر کنده کن
• دشت گل را از شعف پر خنده کن!
بی تاریخ. بی پایان