نوشته نذ یر احمد ظفر   نوشته نذ یر احمد ظفر

   - ورجینیا 13/07/01  ورجنیا – امریکا

 

همه جا بر مـــنی بیچاره جفا بود ؛ جفا

گرچه کار منـــــــی دلخسته وفا بود؛وفا

طلعت یار چــــــنان ماه تمام بود ؛ تمام

او سرا پا هـــــمه در ناز و ادا بود؛ ادا

عاشق غمزده در رنــــج والم بود ؛ الم

ذکر او تا به ســـــحر یاد خدا بود؛ خدا

فرقت یار سـفر کرده گران بود ؛ گران

دوری اش در دلمن درد و بلا بود؛ بلا

سینه از داغ غمش موج شرر بود شرر

طاقت من کـــم و آه ام ز صفا بود؛ صفا

دایما دیــــــدهء پر اشک  ظفر بود؛ ظفر

کار  او بر همـــه عـشاق دعا بود ؛ دعا

 

 

 

مرشد          - امریکا ور جینیا 13/07/01

 

 

یار مــــن دیوانه میگوید مرا

 اشـــــــنا  بیگانه میگوید مرا

از گداز آتــــــشم شمع  وجود

 وارث پـــروانه میگوید مرا

هرکه ازدیدش تصور میکند

اهل دل  فرزانه میگوید مرا

میبرد زاهد ز مستی ام حسد

نشهء و مســــتانه میگوید مرا

چشم سا قی را بنازم کز وفا

مرشد ء پیــمانه میگوید مرا

آتش دل هر طرف پهلو زند

هر نفس افـسانه میگوید مرا

پای بند محـــبس نو میدی ام

قصه ها ذولانه میگوید مرا

از ظفر بشنیده ام من بارها

بی سر و سامانه میگوید مرا

 

 


January 8th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان