فروغ در عصر دیجیتال
بیژن باران بیژن باران

   کنجکاوی نافرمانی بشکل ناب است. – ولادیمیر نابوکوف 1899-1977، نویسنده داستان لولیتا.

 

فروغ فرخزاد، اوی "اسیر"، اوی "عصیان"، اویی است که نتوانست به عصر دیجیتال اینترنت، جی پی اس/ سیستم موقعیتیاب جهانی، تلفن همراه برسد. او نیم قرن است که با 5 کتابش از جمله اسیر و عصیان، نسلهای جوان را به شعر وصل می کند. نسلهایی که ابزار دیجیتال در زندگیشان، تماس از هر جا به هر کس در هر موقع را امکان پذیر می کند:

 

پیامک text، ایمیل، جیک tweeter، نمایه فیسبوک، شبکه مجازی اجتماعی، جستجوگر گوگل، گپ chat، سکایپ/ حرفزدن اینترنتی، پادکست/ پخش برنامه رادیو-تلویزیون اینترنتی، پالتاک/ کنفرانس مجازی، عکس برداری/ روزنامه نگار شهروندی، کتابخانه مجازی، سایتهای ادبی- خبری، وبلاگ، پورتال سمعی-بصری موضوعی، یوتیوب برای کلیپ موسیقی و فیلم، ترجمه ماشینی به هر زبان، موزه مجازی، پویانمایی رایانه ای animation ، آلبوم عکس و قطعات موسیقی.

 

 عصر ارتباط همزمان ثانیه ای که فروغ می توانست شعر خود را از مغزش بروی صفحه کلید تحریر کرده؛ آنرا با ایمیل به دوستان و سایتهای ادبی در سراسر جهان بفرستد. تمام این پروسه، همه اش ظرف ربع ساعت، انجام می شد- نه حروفچینی، نه سانسور، نه چاپ، نه پخش کتاب. عصری که کتابش را در پوشه پی دی اف pdf- فورمت ترابری استاندارد آفرینش و خوانش متن و تصویر- برای پایین گذاری download در هر نقطه جهان متصل به اینترنت امکان پذیر می کند.

 

در این عصر او می توانست خاطرات سفر اروپا را مستقیم از اتاق جدیدش یا موزه بنویسد؛ با تصاویر تلفن همراه به نشریه فردوسی در تهران برای صفحه بندی همزمان ایمیل کند تا در شماره در دست، چاپ شوند. در سفر ایتالیا 1335 با پیشینه نقاشی خودش، دیدن نقاشیهای موزه ها و مهراب سیستین واتیکان شعر فروغ را از کلام آهنگین به کلام تصویری با وفور تشبیه، مجاز، استعاره، هندسه ترسیمی محیط رساند. شاید این گذار کلام به تصویر در رسیدن به هنر سینما برای او عامل تاثیرگذار دیگری بود.

 

فروغ چند-استعدادی prolific بود. او در عصری زیست که تمدن از آثار کلامی و متنی به صوتی و تصویری در گذار بود. از این رو، پس از شعر، او به سینما روی آورد؛ ولی به رسانه های صوتی-تصویری روی خوش نشان نمی داد؛ برعکس برادرش، فریدون. شعر فروغ تابلو زنده  tableau vivant است که می تواند از کلام با نرم افزارها از قبیل پاورپوینت PowerPoint، AVS4You،

AVS Video Converter6،  Audacity1.3بصورت چند رسانه ای متنی، رنگی، صوتی، تصویری، و پویا در آید.

 

سانسور حقنه کردن "خطوط قرمز" برای حفظ شرایط موجود به هنرمند خواهان تغییر است. حذر از موضوعات حساس برای دولت مادام العمری مستبد، عدم انتقاد از تابوها/ محرمات مانند پیشوا، مذهب، فقر، فساد، مخدرات، ظلم، دروغ، عدم عدالت- امنیت و آزادی هنر را به گروگان می گیرد. تاثیر هنر برای رسیدن به آزادی و حق بیان برای بهبود زندگی نیاز به مراعات حقوق بشر بوسیله دولت دارد.  درخشش هنر در دور زدن پیروزمندانه سانسور است که هنرمند ژنی به قواعد بازی اشراف پیدا می کند؛ تا پیام را در کنایه irony و خشم را در استتار چنبر کلامی obfuscation به پیچد. 

 

در عصر دیجیتال آیا فروغ احساس تنهایی، افسردگی، اضطراب می کرد؟ در ترافیک قفل شهرها امکان سریع راندن ماشین از او گرفته می شد. فروغ در محفل دوستان بازیگوش، تندگو، نیشزن، حاضر جواب بود. وقتی کنار فروغ می نشستی، آنچه میدیدی اینها بودند: زنی در سنین میانی با موهای مشگی کوتاه، دامن چتری سفید گلدار، کفش پاشنه بلند، بلوز لیمویی، چشمانی نافذ، پیشانی بلند هوشمند، دهانی آماده شعرگویی، دستانی باز که حکایت از طبع سخی او داشتند. او متولد تهران، دختر سرهنگ ارتشی، با 4 برادر و 2 خواهر بود که 2 تای آنها در ادبیات و هنر مشهور شدند. او یک گربه و 2 پسر داشت که آنها را عاشقانه دوست داشت.

 

شعر فروغ شعر تاثیرگذار است مانند داستانهای هدایت. دلیل عمده این تاثیرگذاری صمیمت و صداقت این 2 در آثارشان است. آنها هیچگاه زبانبازی، عوامفریبی، خودشیفتگی شاعران و نویسندگان حاشیه  را نداشتند. آثار آنها با تمام کارکردهای 100 گانه کلامی، حسی، عاطفی مغز خواننده رابطه برقرار می کنند. لذا نقد آثار آنها نقد تاثیر آنهاست تا نقد ادبیات. فروغ بموازی خودشناسی، مطالعه در آثار و تاثیر ثانوی هدایت بر زیبایی شناسی خود، از امکانات استودیوی ا. گلستان- متولد 1301و  مهاجر 1350 به انگلستان- برخوردار بود.

 

فروغ حس می کرد که برای نویسش شعر باید عاشق بود. ولی عشق او فراگیر بود؛ خیلی زود از جنس مخالف به انسانیت، ستمکشان، فرزندانش، خانواده، زنان، کنشگران سیاسی سرریز کرد. او اکثر مجلات شهر را می خواند؛ از استعدادهای ادبی حاشیه با عدم وجدان اجتماعی که نان به نرخ روز می خوردند دوری می جست. شعر او در وحله اول فرار از واقعیت خشن تهران دهه 40 است؛ در مرحله بعد این واقعیت برای خواننده است که زیر پرسش و پژوهش می رود.

 

ذهن شاعر مانند یک ژنراتور استعاره ساز است. بهر چیز ناچیزی که می نگرد آن را شهری، کشوری، کائنات می بیند. او در پرنده فانی پرواز مانای مطلق می بیند. ذهن او از زندگی تهران دهه 40 با تلویزیون، ترافیک، تلفن، چند دهه عقبتر است. حافظه زبانی او بیات است؛ این ابزار مدرن را درونی نکرده؛ لذا این واژه ها در شعرش دیده نمی شوند.

 

فروغ شاعر عموم است در حالی که شاعر حاشیه شاعر محفل است. فروغ در خیابان شناخته می شود؛ زیرا شعر در خاطر عابر خیابان خطور می کند. شعر او ملودیک، سیال، باوقار است که در حافظه خواننده می ماند.

 

در شعر فروغ همیشه سایه جهانی وجه مشترک انسانها بدون دخالت فرهنگ و زبان، وجود دارد که تنها در تخیل دسترسی پذیر است. این جهان کامل است که او را از ناامیدی مصون می دارد. این جهان تخیلی سرابی است جدا از زندگی خشن پیرامون او.

 

اگر چه در آثار فروغ اثری از عصر دیجیتال یا حتی فن آوری نیمه اول سده 20 تهران دیده نمی شود. ولی او توان هنرمند جهانی در آفرینش آثار جهانی با مصالح بومی را داراست. وقتی آثار هدایت و فروغ خوانده می شوند نخستین تاثیر بر خواننده تجسم محیط بشدت ایرانی یا تهران نیمه اول قرن 20 می باشد.

 

کنجکاوی در فروغ ودیعه ای بود که بنحو عالی با آفرینش هنری تکمیل شد. این کنجکاوی او است که منشائ نافرمانی از سنن پدرسالاری و استبداد شرقی در جامعه می باشد. از اینرو هنر فروغ جهانی است زیرا کنجکاوی انسانی هوشمند، حساس، باشهامت و باصدافت است که بمصاف بدیها و سنن اُمُل می رود.

6/18/2011 3:46      


June 19th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان