قصه های خانم گاف (4)
گاف سنگزاد گاف سنگزاد

آمیزه ای از نوازش و کوبش

 
• اندیشنده در بررسی اندیشه های کسانی که بت های مقدس بی عیب و نقص عوام بوده اند، به شیوه ای برخورد می کرد که آمیزه ای از نوازش و کوبش بود.

• چنین شیوه نا مأنوسی بت پرستان را از ریشه کلافه و سردرگم می کرد.


• از خانم گاف یکی از شاگردانش در باره آخر و عاقبت این متد برخورد عجیب و غریب پرسید.

• خانم گاف، ارکستر موسیقی را خاطرنشان شد که آمیزه ای از نوازش و کوبش را برای برقراری رابطه با شنوندگان پیش می گیرد و دیگر هیچ نگفت.

پایان

قصه های خانم گاف (5)

فاجعه ای فجیع در عصر جاهلیت مدرن
گاف سنگزاد

• اندیشنده می گفت که در عصر جاهلیت مدرن، مرضی به نام فتیشیسم، ساری و توده گیر بوده است.

• در این دوره از ماقبل تاریخ، چیزها تا درجه خدایان اعتلا داده می شدند.

• چیزها هرچه پر زرق و برق تر بودند، به همان میزان جادومندتر، جذاب تر و پرستیدنی تر می گشتند.


• اندیشنده
عصر جاهلیت مدرن را عصر فتیشیسم، عصر چیزپرستی می نامید.


• خانم گاف پس از شنیدن روایات اندیشنده گفت:

• «در
عصر جاهلیت مدرن نه چیزها، بلکه ظاهر چیزها مورد پرستش قرار می گرفت.

• ازاین رو ما نه با چیزپرستی، بلکه با ظاهرپرستی سر و کار داشته ایم، نه با فتیشیسم، بلکه با فرمالیسم.


• این فاجعه ای بمراتب فجیعتر از فتیشیسم است!»


• پرسیدند که ریشه حقیقی این قاجعه کجا ست؟

• خانم گاف گفت:

• «ظاهر
تنها و تنها به خرج باطن می تواند جلال و جبروت و جلوه و جلا کسب کند.


• این بدان معنی است که انسان واره های
عصر جاهلیت مدرن، از مغز می بریدند و بر پوست می دوختند، از محتوا می کاستند، بر فرم می فزودند.

• از همین رو بود که انسان ها تا درجه ای بمراتب نازلتر از جانوران سقوط می کردند، ولی بظاهر مظهر زیبائی محض بودند.»


پایان

نوکر و ارباب

قصه های آقای کوینر
برتولت برشت
برگردان میم حجری

• آقای کوینر ـ اندیشنده ـ گفت:
• «کسی که با خود کاری ندارد، می کوشد که دیگری با او کار داشته باشد.
• چنین کسی یا نوکر است و یا ارباب.
• نوکر و ارباب کمترین تفاوتی با هم ندارند، مگر در چشم نوکر و یا ارباب.»

• پرسیدند:
• «پس بهتر این است که هر کس با خودش کار داشته باشد؟»

• آقای کوینر جواب داد:
• «کسی که با خودش کار داشته باشد، در واقع با هیچ کار دارد.
• چنین کسی نوکر هیچ است و ارباب هیچ.»

• پرسیدند:
• «پس بهتر این است که کسی با خودش کار نداشته باشد؟»

• «آره، به شرط اینکه نگذارد که کسی با او کار داشته باشد:
• یعنی با هیچ کار داشته باشد:
• یعنی نوکر هیچی، سوای خود باشد و یا ارباب هیچی، سوای خود باشد.»
• آقای کوینر ـ اندیشنده ـ خنده کنان گفت.

پایان



October 2nd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان