گاف سنگزاد
• روایت می کردند که خردمندی تیزهوش در عصر جاهلیت مدرن به تعفن جهنم جدیدی پیشاپیش پی برده بود و در منبری به افشای بی پروای آن کمر بسته بود.• در عصر جاهلیت مدرن کسی به چیزی گوش نمی داد و چیزی نمی خواند.
• اطعام و نشخوار خبرلقمه ها و تماشای سرسری سرتیترها اشتغال اصلی انسان واره های سردرگم این دوره را تشکیل می داد.
• نه کسی به دنبال کشف حقیقت بود و نه کسی برای حقیقت بی مشتری تره خرد می کرد.
• چرا که شیوه های حقیقت ستیزی بغرنج تر، پخته تر، تیزهوشانه تر و ترفندمندتر گشته بودند:
• دهها هزار اندیشنده مزد بگیر سر به زیر به خدام خدایان دوزخ بدل شده بودند و دور افتاده ترین نیازها و آرزوهای بنی بشر را تحلیل، تفسیر و برنامه ریزی می کردند و برای تحکیم، تثبیت و تداوم جهنم به خدمت می گرفتند.
• یکی از این شیوه های پر ترفند، ابراز طلبه مابی به صاحب سخن طاغی بود و طرح سؤالاتی بی ربط به خبر هولناک، ولی با ربط به انحراف مشام بشری از تعفن جهنم جدید.
اندیشنده گفت:
«این شیوه عمل، شمشیر دو لبه را ماند که در آن واحد هم بر گردن صاحب سخن فرود می آید و هم بر گردن مستمع، هم صاحب سخن را از تحلیل دقیقتر تعفن جهنم جدید و افشای هر چه بیشتر آن باز می دارد و هم مستمع را به دنبال نخود سیاه بی مصرف می فرستد.»
پایان
راجع به توسعه کلانشهرها
برتولت برشت
• برخی ها از این حقیقت امر به وحشت می افتند و بعضی ها بدان امید می بندند.
• چه می توان کرد؟
• چگونه می توان از چند و چون این قضیه سر در آورد؟
• آقای کوینر پیشنهاد کرد که حداقل در ایام حیات، فکر این توسعه را از کله بدر کنند.
• یعنی بی خیال عظمت بیش از حد و سرحد کلانشهرها و کارخانه ها باشند.
• او گفت:
• «برای هر توسعه و تکاملی می توان ابدیت قائل شد.
• چه کسی می تواند مانع آن شود که فیل در توسعه و تکامل خویش از گوساله فرسنگها فاصله گیرد؟
• اما علیرغم آن، فیل فقط می تواند از گوساله بزرگتر شود، ولی نه از فیل.»
پایان