• از آقای کاف پرسیدند:
• «به کدامین حیوان بیش از همه ارج می نهید؟»
• جواب داد:
• «به فیل!»
• پرسیدند:
• «به چه دلیل؟»
• آقای کاف گفت:
• «فیل قوت را با ترفند پیوند می زند.
• منظورم ترفند پیش پا افتاده نیست که برای نیفتادن به دام و یا برای دستیابی به مواد غذائی کافی باشد و به فکر کسی نرسد.
• منظورم ترفندی است که برای انجام کارهای بزرگ، قوت در اختیارش قرار داده می شود.
• فیل هرجا رود، رد پای پهنی از خود به جای می نهد.
• فیل ضمنا حیوان مهربانی است، شوخی و مزاح سرش می شود.
• فیل هم رفیق خوبی است و هم خصم مهیبی است.
• بزرگ است و سنگین.
• اما علیرغم بزرگی و سنگینی، چالاک است و چابکپا ست.
• خرطوم او ریزترین مواد غذائی را در اختیار اندام غول آسایش قرار می دهد، حتی غلات و حبوبات را.
• گوش های فیل قابل تنظیم اند:
• فیل در نتیجه، هر چه میلش می کشد، می شنود.
• فیل عمر درازی می کند، موجودی اجتماعی است، نه فقط با جماعت فیلان.
• همه جا هم دوستش می دارند و هم ازش حساب می برند.
• مضحکیت خاصی دارد که ـ چه بسا ـ سبب تجلیل از او می شود.
• پوستش چندان سفت و سخت است که چاقو در آن می شکند.
• روحش اما نرم و لطیف است.
• می تواند اندوهگین باشد و یا خشمگین.
• رقص و پایکوبی را دوست دارد.
• در انبوهه عبورناپذیر بیشه می میرد.
• خاکستری است و صرفا به خاطر حجم عظیمش جلب توجه می کند.
• گوشتش خوردنی نیست.
• کارگر خوبی می تواند باشد.
• علاقه عجیبی به آشامیدن آب دارد و از آن شاد می شود.
• فیل با عاجش ـ به نحوی از انحاء ـ خدمتگزار امر هنر نیز است.
پایان