معنی هردوجهان
مسعود حداد مسعود حداد

سرمست زباده باش که عمردرگذراست

چنگ به ساغربزن که ساقی همسفراست

 در کـنج مسجد خشکــید، سجـادۀ ریاکار

لیک دامــن متـقی، ازمی  مینا تراست

هـرچـند توانستی میـوه بچـین ازین باغ

 نخلستان موعودی بی باروبی ثمراست

ازحُسن وجمال یار، تامیتوانی حظ بر

حـوریان بهشتی بی لطف وبی هنراست

موکول به فردا نکن ،سودای نقـدینه را

سودا گرنسـیه باز،دایما درضرر است

هرآرزوئی داری، اززمـین خـود بجـُو

جستجوازآسمان، تلاش بی ثمر است

ایزد زتونخــواهــد، بنـدگی وبرده گـی

این همه دستورها،از جانب دیگراست

کار او خـلقـت بوَد، نه تفـتیش عـقاید

این صفت خالقی،شمس من الاظهراست

ازمحـــشر تخَـیُل ،این همه ترس چرا؟

گرعقل راببازی،هرروزتومحشراست

حافــظ خــرد باش وبا مـرسَلین الوداع

 رهبران خود خوانده،ازآن کـوروکراست

آزاده زیستن را بیآموز، نزد« حداد»

معنی هردوجهان؛ یکدل ویک دلبراست

16 نوامبر 2011


December 31st, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان