من انسانم من انسانم
عبدالوکیل کوچی عبدالوکیل کوچی

من از افغانستان و زادۀ افغان وافغانم

ولی قبل از همه انسانم و فرزند انسانم

یکی خواند مرا پشتون دگر گوید مرا تاجیک

نه پشتونم نه تاجیک نی هزاره ، بلکه انسانم

تخالف بین انسان ، در پی قوم و زبان تاکی

به خلقت جمله انسانیم  ومن هموند انسانم

خدا یکی ، وطن یکی ، چرا صد دین وصد آیین

نه شیعه ، نی سنی ، نی جعفری ، اما مسلمانم

نه خوستی ام ، نه غوری ، نی شمالی ، نی جنوبی ام

زاخلاف خرآسان ، خاک پای خلق افغانم

نباشد جنس وسمت و قومیت معیار انسانی

نه رنگ و شکل و امکانات هنگفت فراوانم

اساس شخصیت ، ماهیت و معیار انسانیست

به ملاک عمل آدم ، شود شهکار دورانم

تمیزی رنگ وبو وجنسیت ، محکوم تاریخ است

همه پرورد  یک باغیم ، سنبل یاکه ریحانم

به باغ سبز و سرخ دیگران شادی نمی زیبد

بدل خون وبه  لب خنده ، کی داند سوز پنهانم

ندارم شکوه  از آواره گی و عشق سرگردان

رخم  سوی وطن باشد به غربت یا به هجرانم

به کار عشق  ، درکام بلا رفتن تعجب نیست

ثبات و پایداری  می سزاید عهد و پیمانم

شجاعت افتخار ماست ، این خاک دلیران است

چرا روبه صفت باشم که من از ملک شیرانم

اگر یک رسم وآیینیم وهمچون مشت پولادین

در آنصورت ندارد دشمن هرگز تاب میدانم

میان مردم آزاده فرزندان این میهن

به صلح ، وحدت ، وهمبستگی پیوسته کوشانم

اساساً  ذات انسان از تعلق ها مبرا است

علایق بر اصول و اصل انسانیست آرمانم

نفاق و نسبت انسان به شکل وشیله محکوم است

وفاق و حرمت انسانیت باشد فرا خوانم    


June 6th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان