نیاز عشق
فاطمه «بهانه» جمال فاطمه «بهانه» جمال

 

نبیند جز برویت چشم طنازی که من دارم

بود سویت نگاه ناوک اندازی که من دارم

زین خیزد نوایی عشق تو از رگ، رگ جانم

همه عالم برقص آید زین سازی که من دارم

جهانی گشته آخر زین عشق رسوایم

کجا پنهان توانم کرد رسوا رازی که من دارم

منال از ناز و  تمکینم که این از شدت مهر است

نیاز عشقت افزون میکند نازی که من دارم

بعد افسون « بهانه» گرچه عشق تو کند پنهان

ولی رسوا شوم آخر زین اشک غمازی که من دارم


August 14th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان