چیزهایی درباره ی شعر
  جاویدفرهاد جاویدفرهاد

 

شعر،متن برجامانده یی ازذهن است که درزبان اتفاق می افتدوبه وسیله ی شاعردریک چیدمتن واژه گانی،شکل می گیرد.

این چیدمان واژه گانی،بی گمان رابطه ی انداموارباروش تجربه ی شاعرازکارکردزبان دارد؛یعنی شاعربربنیادروش مبتنی برتجربه فردی(فردیت شاعرانه)این کنش چیدمان واژه گانی رابرای بیان اندیشه، درحوزه ی مشخص(حوزه های مشخص)مفهومی انجام می دهد.

 

چیدمان واژه گانی:

چیدمان واژه گانی،افزون بریک رویکردهنری درساختارزبان{به لحاظ توجه به عناصرموسیقایی مانن:توجه به آهنگ واژه ها،توجه به ریتم ذاتی واژه هاورسانش بهترپیام به وسیله واژه ها}دانسته می شود،ازسوی دیگر،بازگوکننده ی رویکردمفهومی بهتربرای ایجادحسآمیزی میان متن(شعر)ومخاطب(خواننده شعر)نیزپنداشته می شود.

چیدمان واژه گانی درشعر،به گونه یی روش کاربردی واژه هادرهمسویی باسه عنصرموسیقی،تولیدمفهوم وایجاد رابطه ی حسآمیزی میان متن ومخاطب است که شاعرآن راباتوجه روش تجربه ی فردی اش اززبان درشعرشکل می دهد.

 

شعر؛متنی بدون مؤلف:

همان گونه که درنخست گفته شد،شعردرواقع،متن برجامانده یی ازذهن مؤلف(شاعر) است که به تعبیرپست مدرنیست ها(فرامدرنیست ها)پس ازمرحله ی تولید به وسیله ذهن مؤتف{یعنی هنگام خواندنش به حیث متن}،"مؤلفش می میرد".

بربنیاداین نگره ی پست مدرنیستی،متن به عنوان چیزمستقل ازمؤلف دانسته می شودوباتوجه به رویکرد هرمنوتیک مخاطب ازمتن،تأویل،تفسیروتوجیه می شود.

اعلام"مرگ مؤلف"ازدیدپست مدرن هاهنگام خواندن متن به عنوان مقوله ی مستقل وآزادازتأثیرحضورمؤلف،بی گمان برای آن مطرح می شودتامتن بتواندبه حیث موجودمستقل،گستره ی تأویلات وتفسیرهای گسترده تری رادرنوردد{این دیدگاه فرامدرنیست هاتنهادرحوزه ی شعرمحدودنمی شود،بل هرمتنی چه ادبی،چه فلسفی،چه سیاسی و...مشمول این نگره می شود.}

پست مدرنیست هاباتوجه به این روش هرمنوتیکی(دانستن متن به حیث موجودمسقل ازمؤلف)درواقع می خواهند گونه برداشت مخاطب ازمتن را(باتوجه به ظرفیت وسلیقه ی خواننده)ازیک لایه گی ودریافت تک معنایی بیرون بکشدوعرصه های بیشترتأویل وچندمعنایی راپسترش دهند.

امامنتقدان آن ها،بارداین نگره می گویند:برعکس دیدگاه پست مدرنیست ها،وقتی متن راجداازمؤلف بخوانیم وروابط دوسویه میان متن ومؤلف رامدنظرنداشته باشیم،به هیچ روی نمی توانیم برداشت درست مفهومی ازمتن رابیان کنیم.

منتقدان این نگره می افزایند:"وقتی متن،بدون توجه به زمینه وتأثیرات تولیدی آن که بخشی ازآن برمی گرددبه شناخت رابطه ی متن بامؤلف(یامؤلف بامتن)وانگیزه های تأثیرمتن ازمؤلف درفرایندتولیدآن،چگونه می توان به شناخت درست ازمتن نایل آمد."(1)

 

شعر،حادثه یی ست درزبان:

شعربه لحاظ ساختارشکلی ومحتوایی،حادثه یی ست که درزبان اتفاق می افتد.بحث اهمیت زبان وتأثیرآن درشکل دهی شعر،بی گمان تأکیدبرهمان ردنگره ی "ابزاری بودن زبان درشعر"است که"پل ریکور"آن رادربحث"متن، اززبان متن"به شدت ردکرده وگفته است که"شعر،به هیچ وجه وسیله یاابزارصرف برای تولیدشعرنیست،بلکه این شعراست که درساختارزبان پدیدمی آید."(2)

بربنیادتوجیه ریکورمی توان گفت که شعر،حادثه ی شاعرانه یی است که درزبان شکل گرفته وخصوصیت ابزاری بودن زبان درفرآیندتولیدشعرمنتفی دانسته می شود؛زیرازبان درفرآیندکاربردشاعرانه ی ذهن،خودهم ذات شعراست.

 

پانوشت ها:

1-ژان برونتر،نظریه های پست مدرن،ترجمه:دکترعلی رضایی،مجله ی فلسفه وادبیات،ایران،1388،شماره ی نهم،ص37.

2-دکترفرنگیس اردکانی،ریکورومسأله ی متن،نشرپرستو،ایران،1387،ص113.


June 11th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان