کور و بینا
نو شته  نذیر ظفر نو شته نذیر ظفر

                               002011/16/08

 

 

از تصادف با روند روزگار

 گشت نا بینای با بینای یار

روز ها با هم حکا یت داشتند

از غم دنیا شکایت داشتند

گفت نا بینا به بینا کای رفیق

ای به درد و غصه های من شفیق

روز ها دستیار و همراه ام تویی

رهنمون راه از چاه ام تویی

خوش بحا لت دیدهء بینا تراست

عشرت دیدار این دنیا تراست

منظر خلقت تما شا میکنی

میروی و سیل هر جا میکنی

در شکوه زنده گی داری نظر

طرفه می بینی به هر شام و سحر

فصل ها باشد به چشمت رنگ رنگ

میبری لذت ز دنیای قشنگ

من غر یبم زارو مسکینم ببین

بی دو چشمم عمری غمگینم ببین

ای خوشا دنیای با علم و کمال

ای خو شا دیدار این شاءن و جلال

از خوشی و غم کنم احساس و گوش

بر همه هنگامه ها چشمم خموش

چون تو من هم آرزو دارم بدل

تا ببینم منظر این خاک و گل

تا ببینم روزگار و زنده گی

با دو چشمم این همه تا بنده گی

گفت بینا بادلی مملو زدرد

با فغان و نا له و با آه سرد

گفت: یار خوب و نا بینای من

کی تو دانی از غم دنیای من

این جهان دردیده ام رنگین بود

رنگبازی ها بسی سنگین بود

من به چشم خویش می بینم همیش

فتنه ها ی غمفزا در دور و پیش

قتل ها بینم به چشمم روز و شب

اشک میبارم ازین  درد و تعب

ظلم دوران را تما شا میکنم

در دلم  با غصه ها جا میکنم

روز ها بینم جفای اجنبی

پای بوسان در هوای اجنبی

میخرامد در برم میهنفروش

تا جر دین و ملنگ خرقه پوش

ریش را بهر ریا بگذاشته

پول سود و ناروا انباشته

میرود در راه با قطر شکم

از برای هضم نان دارد قدم

خانه اش اسطوره و افسانوی

رنگ تحصیلش ضعیف از ثانوی

در درون خانه اش گلزار ها

موترش  باشد زره  در کار ها

رشوه را چون شیر مادر میخورد

گر غلط شد باز از سر میخورد

میکند عقد نکاح را با صغیر

گر چه باشد مسن و شیخ الکبیر

عده یی این فاسدان طالب بود

بر سر بیچارگان غالب بود

میکنند با نام دین صد نا روا

دشمن دین باشد این خیل دغا

هم کویته هم پشاور مسکنش

در وزیرستان بود هم میهنش

در رضای دالخواران شریر

میکشند هر لحظه صد بر نا و پیر

دهشت و آدم کشی و انتحار

شیوه ء این فرقه باشد بیشمار

مرد جنگ روی میدان نیستند

نام دین گیرند ؛ مسلمان نیستند

حلقه بر گوشان پاکستانی اند

فرقه ء مردود و کفر و جانی اند

میفروشند  خر من های کوکنار

جنگ دارند از برای کوکنار

گفت نا بینا که ای یار قدیم

این همه باشند شیطان رجیم

کورم و مشکورم از پروردگار

تا ندیدم چهر های نا بکار


October 2nd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان