گیرِ لیورس
نورالله وثوق نورالله وثوق

 

..........

اکس / وای /جبر

نگاه سادۀ ما بی تمیز است

صداها رعشه دار وفتنه بیز است

به بین بر اکس ووای جبردوران

که صلح اینجا مساوی باستیز است

......

جذر

به شیپور هوس هرسودمیدند

چه طوفانها که در آنی وزیدند

فتادند آنچنان بر جان میهن

که جذر مردم مارا کشیدند

.......


دید انحصاری

هوا در چشم ما زانرو بهاریست

که دید هریکی ما انحصاریست

خدارا تا به خود آییم وبینیم

چه بازیها که پشتِ پرده جاریست

.........

کور وکر

زمان دیگر زمین دیگرشد ای یار

سخن بی در وبی پیکرشد ای یار

دریغ ازچشم وگوشِ باز وروشن

که در هر گوشه کور وکرشد آی یار

.........

گیرِ لیورس
که می گوید وزیرت را عوض کن

کمی بالا وزیرت را عوض کن

فراموشت مبادا گیرِ لیورس

بخود آی ومسیرت را عوض کن

........
توقلابی ومن 
بیا کزنو به هم همسو بگردیم
ازین پهلو به آن پهلو بگردیم
توقلابی ومن قلاّبی ای دوست 
بده رایی که تا یکرو بگردیم
..........
ملت مدهوش
درین میخانه نای و نوش بهتر
به هم ای همپیاله جوش یهتر
بیا از رای و ازاندیشه بگذر 
بسان ملت مدهوش بهتر
........
آیینۀ دیموکراسی 
وطن آیینۀ دیموکراسیست 
بجز این هرچه گویی ناسپاسیست 
نگاهی کن که در هنگام سودا 
شرابی همدل چرسی وناسی است
..........

گردن کلفت

زبس با غیرت و گردن کلفتیم

به هرچه غیر مردی جفت جفتیم

شده ایمان ما بازیچۀ باد

بماند بین ما هرچه که گفتیم

.......

اسیر    
زبس مغروروگیج وسرگرانیم 
اسیردست بتهای زمانیم
به شوق شعلۀ شوم شقاوت
به پای هربتی جان می فشانیم
.....
کانال عشق

چه شد سامانةِ مهر وصفایت

زکار افتاده ابزارِ وفایت

نگیری ازچه رو کانال عشقی

نمی گیرد مگر گیرنده هایت

 

..............

 1-2-1390



April 21st, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان